کد سایت
fa78788
کد بایگانی
96237
نمایه
گناه سبب از دست دادن نعمت
خلاصه پرسش
از دست دادن نعمت به علت انجام گناهان است. پس چرا معصومانی که آلوده به گناه نیستند از نعمت داشتن پدر و مادر محروم میشوند؟!
پرسش
از امام باقر(ع) نقل شده است: «قضاى حتمى خداوند است که اگر به بندهاى نعمتى عطا کند، آن نعمت را از او نمىگیرد، مگر آنکه گناهى انجام دهد که شایستگى داشتن آن نعمت را از دست دهد، و این مطلب مطابق با این سخن خداوند است. سپس ایشان آیات 53 سوره انفال و 11 رعد را قرائت مىکرد.(تفسیر نورالثقلین،ج 2، ص 488)
ائمهى اطهار(ع) که در دورههاى زمانى نعمتهایى؛ مانند نعمت مادر را از دست دادهاند. آیا این موضوع با این حدیث تناقض دارد؛ چون آنان معصوم هستند و گناهى انجام ندادهاند که به خاطر آن نعمتى را از دست بدهند.
پاسخ اجمالی
آیات متعددی در قرآن کریم درباره نعمتهای خداوند است. در برخی از این آیات به دلایل تبدیل نعمت به نقمت(عذاب و عقوبت) اشاره شده است. خداوند میفرماید: «ذلِکَ بِأَنَ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیم»؛[1] این به دلیل آن است که خداوند، هیچ نعمتى را که به گروهى داده، تغییر نمیدهد، مگر آنکه آنها خودشان را تغییر دهند و خداوند، شنوا و دانا است.
این آیه به این حقیقت اشاره میکند که مردم در قبال نعمتهای خداوند مسئولیت دارند، و اینگونه نیست که با داشتن نعمتها و بدون رعایت مسئولیت در برابر آن، برای همیشه بتوانند از آن نعمتها استفاده کنند. این نعمتها گاه به دلیل انجام گناهان از بین میرود و گاه به دلیل روند طبیعی حیات.
مثلاً یکی از نعمتهای خداوند چشم است، که ممکن است انسان به مجازات انجام گناهی نابینا شده و گاه به دلیل پیری و بیماری مزمن و دیگر روندهای طبیعی حاکم بر طبیعت، آن را از دست بدهد که در صورت صبر و شکر، فرد بیگناهی که نعمتی را از دست داده، برخوردار از نعمتی بالاتر میشود. این موضوع در نعمتهای اجتماعی نیز رخ میدهد و در برخی روایات میان برخی گناهان و زوال برخی نعمتهای اجتماعی نوعی ارتباط اعلام شده است. به عنوان نمونه با رواج گناه پیمان شکنی در یک جامعه، نعمت داشتن فرمانروایان صالح از آنان گرفته شده و دشمنان بر مردم مسلط میشوند.[2] در این موارد، ممکن است برخی افراد جامعه نیز گناهکار نباشند، اما در این دنیا به پای دیگران بسوزند.
به هر حال طبق برخی قوانین تکوینی، برخی نعمتها – مانند نعمت حیات - چه با انجام گناه و چه بی انجام آن زوال پذیر است و زوال یک نعمت به صورت تکوینی را نمیتوان مجازاتی برای یک گناه بشمار آورد. در همین راستا در مورد یتیم شدن پیشوایان معصوم(ع) نیز نمیتوان آن را مجازاتی در نظر گرفت، بلکه ناشی از نظام تکوینی است که برای همه بشر در نظر گرفته شده است. با این وجود با صبر و بردباری آنان – و نیز تمام افراد باایمان - در از دست دادن والدین، درجات بالاتر و نعمتهای بیشتری به آنان داده میشود، و مورد لطف و توجه بیشتر خداوند قرار میگیرند.[3]
این آیه به این حقیقت اشاره میکند که مردم در قبال نعمتهای خداوند مسئولیت دارند، و اینگونه نیست که با داشتن نعمتها و بدون رعایت مسئولیت در برابر آن، برای همیشه بتوانند از آن نعمتها استفاده کنند. این نعمتها گاه به دلیل انجام گناهان از بین میرود و گاه به دلیل روند طبیعی حیات.
مثلاً یکی از نعمتهای خداوند چشم است، که ممکن است انسان به مجازات انجام گناهی نابینا شده و گاه به دلیل پیری و بیماری مزمن و دیگر روندهای طبیعی حاکم بر طبیعت، آن را از دست بدهد که در صورت صبر و شکر، فرد بیگناهی که نعمتی را از دست داده، برخوردار از نعمتی بالاتر میشود. این موضوع در نعمتهای اجتماعی نیز رخ میدهد و در برخی روایات میان برخی گناهان و زوال برخی نعمتهای اجتماعی نوعی ارتباط اعلام شده است. به عنوان نمونه با رواج گناه پیمان شکنی در یک جامعه، نعمت داشتن فرمانروایان صالح از آنان گرفته شده و دشمنان بر مردم مسلط میشوند.[2] در این موارد، ممکن است برخی افراد جامعه نیز گناهکار نباشند، اما در این دنیا به پای دیگران بسوزند.
به هر حال طبق برخی قوانین تکوینی، برخی نعمتها – مانند نعمت حیات - چه با انجام گناه و چه بی انجام آن زوال پذیر است و زوال یک نعمت به صورت تکوینی را نمیتوان مجازاتی برای یک گناه بشمار آورد. در همین راستا در مورد یتیم شدن پیشوایان معصوم(ع) نیز نمیتوان آن را مجازاتی در نظر گرفت، بلکه ناشی از نظام تکوینی است که برای همه بشر در نظر گرفته شده است. با این وجود با صبر و بردباری آنان – و نیز تمام افراد باایمان - در از دست دادن والدین، درجات بالاتر و نعمتهای بیشتری به آنان داده میشود، و مورد لطف و توجه بیشتر خداوند قرار میگیرند.[3]