کد سایت
fa83538
کد بایگانی
101440
نمایه
بررسی روایات مربوط به برتری زیتون و سرکه بر گوشت
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث,خوردنی ها و آشامیدنی ها
خلاصه پرسش
احادیثی که میگویند؛ امام علی(ع) و امام صادق(ع) خودشان، نان و سرکه و زیتون مىخوردند و به مردم و مهمان نان و گوشت مىدادند، تا چه اندازه صحیح هستند؟
پرسش
آیا احادیثی که در کتاب کافى آمده است مبنی بر اینکه امام علی(ع) و امام صادق(ع) خودشان، نان و سرکه و زیتون مىخوردند و به مردم و مهمان نان و گوشت مىدادند، صحیح هستند؟ معنای این روایات چیست؟
پاسخ اجمالی
برخی از این روایات از جهت سندی صحیح و برخی ضعیفاند.
به هر حال؛ معنای این روایات آن است که در منزل امام علی(ع) و امام صادق(ع)، استفاده از گوشت ممنوع نبوده است، اما شاید مقدار آن کم بوده و حضرتشان برای مهماننوازی بیشتر، غذای بهتری را در اختیار مردم و مهمان قرار داده، و از طرفی برای آنکه مردم از خوردن گوشت خودداری نکنند، امامان(ع) اندکی در بیان سادهزیستی و مزایای زیتون و سرکه سخن به میان آوردند.
به هر حال؛ معنای این روایات آن است که در منزل امام علی(ع) و امام صادق(ع)، استفاده از گوشت ممنوع نبوده است، اما شاید مقدار آن کم بوده و حضرتشان برای مهماننوازی بیشتر، غذای بهتری را در اختیار مردم و مهمان قرار داده، و از طرفی برای آنکه مردم از خوردن گوشت خودداری نکنند، امامان(ع) اندکی در بیان سادهزیستی و مزایای زیتون و سرکه سخن به میان آوردند.
پاسخ تفصیلی
ابتدا باید دانست گاه انسانها در مصرف گوشت از حالت تعادل و میانهروی خارج میشوند. در سنت بودا خوردن تمام گوشتها ممنوع بوده، و پیروان این مکتب - در صورت التزام به آن - نباید هیچ نوع گوشتی را مصرف کنند. در طرف مقابل، برخی نیز از خوردن هیچ گوشتى حتى گوشت انسان خودداری نکرده[1] و در مصرف آن راه افراط را پیش میگیرند. اسلام در این مورد راهى میانه را انتخاب کرده و مصرف متعادل برخی گوشتها را نه تنها آزاد گذاشته، بلکه بدان توصیه نیز کرده است؛[2] زیرا انسان مانند دیگر موجودات، برای ادامه زندگی احتیاج به تغذیه دارد و نظر به اینکه سیستم تغذیه موجودات با هم متفاوت است، هر کدامشان به نوعی از غذاها نیازمندند که از این میان، انسان نیز برای تأمین پروتئین و ... به تغذیه از گوشت حیوانات نیاز دارد.
با توجه به آنچه گفته شد، روایاتی در منابع حدیثی درباره برتری خوردن سرکه و زیتون نقل شده است که در ذیل به بررسی سندی و متنی آنها میپردازیم.
1. «عَنْهُ عَنْ إِسْماعیل بْنِ مِهْرَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمانَ عَنْ زَیْدِ بْنِ الْحَسَنِ قالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ(ع) یَقُولُ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَشْبَهَ النَّاسِ طِعْمَةً بِرَسُولِ اللهِ کَانَ یَأْکُلُ الْخُبْزَ وَ الْخَلَّ وَ الزَّیْتَ وَ یُطْعِمُ النَّاسَ الْخُبْزَ وَ اللَّحْمَ»؛[3] شبیهترین افراد به پیامبر (ص) از نظر طعام، امیر المؤمنین (ع) بود. خود، نان و سرکه و زیتون (روغن زیتون) میخورد و به مردم نان و گوشت میخوراند.
2. شبیه این روایت و با اضافاتی، با سندی دیگر در کتاب کافی آمده است که تنها به ذکر سند اکتفا میکنیم: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زَیْدِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُول..».[4]
3. «علی بن إبراهیم عَن أَبیه عَن ابن أَبی عُمَیْر عن عُبَیْدَةَ الْواسطی عنْ عَجْلان قال: تَعَشَّیْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ الله(ع) بَعْدَ عَتَمَةٍ وَ کانَ یَتَعَشَّى بَعْدَ عَتَمَةٍ فَأُتِیَ بِخَلٍّ وَ زَیْتٍ وَ لَحْمٍ بَارِدٍ فَجَعَلَ یَنْتِفُ اللَّحْمَ فَیُطْعِمُنِیهِ وَ یَأْکُلُ هُوَ الْخَلَّ وَ الزَّیْتَ وَ یَدَعُ اللَّحْمَ فَقَالَ إِنَّ هَذَا طَعَامُنَا وَ طَعَامُ الْأَنْبِیَاءِ»؛[5] ... عجلان گفت: بعد از آنکه یک سوم از شب گذشته بود، خدمت امام صادق(ع) مشغول خوردن شام بودیم و ایشان معمولاً همین وقت شام خود را میل میکردند. سرکه و روغن زیتون و گوشت سردی برایشان آوردند و حضرتشان گوشتها را تکه تکه کرده و به من میداد و خودشان از سرکه و روغن زیتون میخورد و از مصرف گوشت خودداری میکرد و میفرمود: «غذایى که میخورم، غذای ما و غذاى پیامبران است».
سند روایت اول:
در روایت اول همان طور که مشاهده میشود به عبارت «عنه» شروع میشود که باید دید مرجع ضمیر در این عبارت به چه کسی بر میگردد؟ در دو روایت بالاتر از این روایت، مرحوم کلینی روایتی از احمد بن محمد بن خالد برقی نقل کرده، که بنابراین، این روایت را از ایشان نقل میکند و ضمیر به احمد برقی بر میگردد. البته این روایت با همین سند و محتوا در کتاب محاسن تألیف احمد برقی نیز موجود است.[6]
در سند اول همه افراد تشکیل دهنده سند از بزرگان و ثقات هستند، جز زید بن الحسن که برای وی مطلبی در کتابهای رجالی نیست و ناشناخته است، بنابراین از این باب این روایت ضعیف شمرده شده است.
سند روایت دوم:
این سند هم از افراد ثقه و مورد اعتماد تشکیل شده و تنها فرد ناشناخته در این سند همان زید بن الحسن است. بنابراین سند هر دو روایت ضعیف است.
سند روایت سوم:
1. علی بن ابراهیم: منظور علی بن ابراهیم قمی است که از مشایخ شیخ کلینی بوده و شخص ثقه و مورد اعتمادی است.[7]
2. ابراهیم بن هاشم قمی: وثاقت ابراهیم بن هاشم نیز کاملاً پذیرفته شده و کسی در مورد ایشان نظر منفی ندارد.[8]
3. ابن ابی عمیر: نام او محمد بن ابی عمیر و کنیه او ابواحمد است. او از موثّقترین مردم نزد خاصه و عامه است.[9]
4. عبیدة الواسطی: نام او در کتاب شریف کافی «عبیدة الواسطی» ذکر شده است؛ اما در کتاب «بحار الانوار» نام ایشان «عبدة الواسطی» ذکر شده است.[10] این راوی ناشناس است و گزارشی در مورد او در کتابهای رجالی وجود ندارد؛ اما از آنجایی که ابن ابی عمیر از «اصحاب اجماع» بوده و تنها از افراد موثق نقل میکند، میتوان گفت که این راوی نیز ثقه است.
5. ابوصالح عجلان، ثقه و مورد تأیید است.[11]
در نتیجه میتوان حکم به صحت این روایت کرد.
بررسی متن روایات
این روایات با روایات دیگری که در توصیه به خوردن گوشت وجود دارد، ناهمخوان به نظر میرسد؛ مانند روایتی از امام صادق(ع) که میفرماید: «خوردن گوشت موجب رویش گوشت در بدن میشود، هرکس 40 روز گوشت نخورد، بد اخلاق میشود»؛[12] از اینرو، برای همسانسازی این روایات باید به چند نکته توجه داشت:
یک. در روایات، نسبت به خوردن گوشت نظری منفی ابراز نشده و امام صادق(ع) تنها در مقام بیان ارزش زیتون و سرکه بودهاند، چنانکه در روایات دیگری میخوانیم:
«سرکه عقل را تقویت میکند».[13]
«سرکه و زیتون را بخورید که گوارایند و على(ع) آنرا بسیار میخورد و من هم بسیار بخورم چون گوارایند».[14]
دو. همین که امام علی(ع) گوشت را به مردم میدادند و یا برای امام صادق(ع) گوشت میآوردند، معنایش آن است که در منزل آن بزرگواران، استفاده از گوشت ممنوع نبوده است، اما شاید مقدار آن کم بوده و حضرتشان برای مهماننوازی بیشتر، غذای بهتری را در اختیار مردم و مهمان قرار داده و از طرفی برای آنکه مردم و مهمان مانند امام(ع) از خوردن گوشت خودداری نکند، اندکی در بیان سادهزیستی و مزایای زیتون و سرکه سخن به میان آوردند.
سه. در هر حال، با توجه به سیره امیر المؤمنین علی(ع) و امام صادق(ع) در خوراک و طعام چنین مطلبی برای آنها قابل توجیه است.
با توجه به آنچه گفته شد، روایاتی در منابع حدیثی درباره برتری خوردن سرکه و زیتون نقل شده است که در ذیل به بررسی سندی و متنی آنها میپردازیم.
1. «عَنْهُ عَنْ إِسْماعیل بْنِ مِهْرَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمانَ عَنْ زَیْدِ بْنِ الْحَسَنِ قالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ(ع) یَقُولُ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَشْبَهَ النَّاسِ طِعْمَةً بِرَسُولِ اللهِ کَانَ یَأْکُلُ الْخُبْزَ وَ الْخَلَّ وَ الزَّیْتَ وَ یُطْعِمُ النَّاسَ الْخُبْزَ وَ اللَّحْمَ»؛[3] شبیهترین افراد به پیامبر (ص) از نظر طعام، امیر المؤمنین (ع) بود. خود، نان و سرکه و زیتون (روغن زیتون) میخورد و به مردم نان و گوشت میخوراند.
2. شبیه این روایت و با اضافاتی، با سندی دیگر در کتاب کافی آمده است که تنها به ذکر سند اکتفا میکنیم: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زَیْدِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُول..».[4]
3. «علی بن إبراهیم عَن أَبیه عَن ابن أَبی عُمَیْر عن عُبَیْدَةَ الْواسطی عنْ عَجْلان قال: تَعَشَّیْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ الله(ع) بَعْدَ عَتَمَةٍ وَ کانَ یَتَعَشَّى بَعْدَ عَتَمَةٍ فَأُتِیَ بِخَلٍّ وَ زَیْتٍ وَ لَحْمٍ بَارِدٍ فَجَعَلَ یَنْتِفُ اللَّحْمَ فَیُطْعِمُنِیهِ وَ یَأْکُلُ هُوَ الْخَلَّ وَ الزَّیْتَ وَ یَدَعُ اللَّحْمَ فَقَالَ إِنَّ هَذَا طَعَامُنَا وَ طَعَامُ الْأَنْبِیَاءِ»؛[5] ... عجلان گفت: بعد از آنکه یک سوم از شب گذشته بود، خدمت امام صادق(ع) مشغول خوردن شام بودیم و ایشان معمولاً همین وقت شام خود را میل میکردند. سرکه و روغن زیتون و گوشت سردی برایشان آوردند و حضرتشان گوشتها را تکه تکه کرده و به من میداد و خودشان از سرکه و روغن زیتون میخورد و از مصرف گوشت خودداری میکرد و میفرمود: «غذایى که میخورم، غذای ما و غذاى پیامبران است».
سند روایت اول:
در روایت اول همان طور که مشاهده میشود به عبارت «عنه» شروع میشود که باید دید مرجع ضمیر در این عبارت به چه کسی بر میگردد؟ در دو روایت بالاتر از این روایت، مرحوم کلینی روایتی از احمد بن محمد بن خالد برقی نقل کرده، که بنابراین، این روایت را از ایشان نقل میکند و ضمیر به احمد برقی بر میگردد. البته این روایت با همین سند و محتوا در کتاب محاسن تألیف احمد برقی نیز موجود است.[6]
در سند اول همه افراد تشکیل دهنده سند از بزرگان و ثقات هستند، جز زید بن الحسن که برای وی مطلبی در کتابهای رجالی نیست و ناشناخته است، بنابراین از این باب این روایت ضعیف شمرده شده است.
سند روایت دوم:
این سند هم از افراد ثقه و مورد اعتماد تشکیل شده و تنها فرد ناشناخته در این سند همان زید بن الحسن است. بنابراین سند هر دو روایت ضعیف است.
سند روایت سوم:
1. علی بن ابراهیم: منظور علی بن ابراهیم قمی است که از مشایخ شیخ کلینی بوده و شخص ثقه و مورد اعتمادی است.[7]
2. ابراهیم بن هاشم قمی: وثاقت ابراهیم بن هاشم نیز کاملاً پذیرفته شده و کسی در مورد ایشان نظر منفی ندارد.[8]
3. ابن ابی عمیر: نام او محمد بن ابی عمیر و کنیه او ابواحمد است. او از موثّقترین مردم نزد خاصه و عامه است.[9]
4. عبیدة الواسطی: نام او در کتاب شریف کافی «عبیدة الواسطی» ذکر شده است؛ اما در کتاب «بحار الانوار» نام ایشان «عبدة الواسطی» ذکر شده است.[10] این راوی ناشناس است و گزارشی در مورد او در کتابهای رجالی وجود ندارد؛ اما از آنجایی که ابن ابی عمیر از «اصحاب اجماع» بوده و تنها از افراد موثق نقل میکند، میتوان گفت که این راوی نیز ثقه است.
5. ابوصالح عجلان، ثقه و مورد تأیید است.[11]
در نتیجه میتوان حکم به صحت این روایت کرد.
بررسی متن روایات
این روایات با روایات دیگری که در توصیه به خوردن گوشت وجود دارد، ناهمخوان به نظر میرسد؛ مانند روایتی از امام صادق(ع) که میفرماید: «خوردن گوشت موجب رویش گوشت در بدن میشود، هرکس 40 روز گوشت نخورد، بد اخلاق میشود»؛[12] از اینرو، برای همسانسازی این روایات باید به چند نکته توجه داشت:
یک. در روایات، نسبت به خوردن گوشت نظری منفی ابراز نشده و امام صادق(ع) تنها در مقام بیان ارزش زیتون و سرکه بودهاند، چنانکه در روایات دیگری میخوانیم:
«سرکه عقل را تقویت میکند».[13]
«سرکه و زیتون را بخورید که گوارایند و على(ع) آنرا بسیار میخورد و من هم بسیار بخورم چون گوارایند».[14]
دو. همین که امام علی(ع) گوشت را به مردم میدادند و یا برای امام صادق(ع) گوشت میآوردند، معنایش آن است که در منزل آن بزرگواران، استفاده از گوشت ممنوع نبوده است، اما شاید مقدار آن کم بوده و حضرتشان برای مهماننوازی بیشتر، غذای بهتری را در اختیار مردم و مهمان قرار داده و از طرفی برای آنکه مردم و مهمان مانند امام(ع) از خوردن گوشت خودداری نکند، اندکی در بیان سادهزیستی و مزایای زیتون و سرکه سخن به میان آوردند.
سه. در هر حال، با توجه به سیره امیر المؤمنین علی(ع) و امام صادق(ع) در خوراک و طعام چنین مطلبی برای آنها قابل توجیه است.
[1]. ر.ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 183 – 184، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 328، تهران، اسلامیه، 1374 ش.
[4]. همان، ج 8، ص 165.
[5]. همان، ج 6، ص 328.
[6]. برقی، احمد بن محمد بن خالد، محاسن، ج 2، ص 483 ، قم، دار الکتب الاسلامیه، 1374 ق.
[9]. طوسى، محمد بن حسن، فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، ص 404، قم، مکتبة المحقق الطباطبائی، چاپ اول، 1420ق.
[10]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 47، ص 41، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[11]. کشى، محمد بن عمر، رجال الکشی(إختیار معرفة الرجال)، ص 413، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[12]. کافی، ج 6، ص 308.
[13]. همان، ص 329.
[14]. همان، ص 328.