اگرچه در دعا کردن محدویت چندانی نیست، اما استجابت دعا دارای شرایطی است که از جمله آن قابلیت فردی است که برای او می خواهیم دعا کنیم . هرچند می توان برای کافر و منافق و مرتد در زمان حیات و زندگی آنان دعا کرد ولی در صورتی در حال کفر از دنیا بروند ، خود زمینه استجابت دعا را از بین برده اند و دعای ما در حق آنان مستجاب نمی شود. از این جهت دعا کردن در حق آنان معنا ندارد و اسلام آنرا اجازه نداده است.
دعا ارتباط قلبی بنده با پروردگار و درخواست از اوست. خداوند بندگان خود را به دعا و درخواست از خود دعوت کرده و فرموده است:" ادعونی استجب لکم"[1]مرا بخوانید تا شما را استجابت کنم."
اگرچه در دعا کردن محدویت چندانی نیست، اما استجابت دعا دارای شرایطی است که از جمله آنها، قابلیت فردی است که برای او می خواهیم دعا کنیم. دعا در باره افراد مرتدی که با اختیار، ایمان به خدا را ترک کرده و کفر را بر گزیده اند و با این حالت از دنیا رفته اند از این قبیل است که خود آنان قابلیت استجابت دعا را از بین برده اند. بنا بر این قرآن، پیامبر و مؤمنان را از دعا و طلب امرزش برای آنان نهی کرده است و می فرماید :" مَا کاَنَ لِلنَّبىِِّ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَن یَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کَانُواْ أُوْلىِ قُرْبىَ مِن بَعْدِ مَا تَبَینََ لهَُمْ أَنهَُّمْ أَصْحَابُ الجَْحِیمِ" یعنی:" براى پیامبر و مؤمنان، شایسته نبود که براى مشرکان (از خداوند) طلب آمرزش کنند، هر چند از نزدیکانشان باشند (آن هم) پس از آنکه بر آنها روشن شد که این گروه، اهل دوزخند! "[2]
بر اساس این آیه استغفار براى مشرکین از این جهت جائز نیست که امری لغو و بیهوده است، زیرا فردی که استحقاق عذاب و عقوبت الهی را دارد از یکى از این دو صورت بیرون نیست، یا خداوند بخاطر تقصیرى که از او سرزده قصد تنبیه و عقاب او را دارد، و یا بنده با خداى تعالى دشمن است، اگر از بنده گناهی سرزده باشد ولى بندهاش با او دشمن نباشد و بلکه اظهار تذلل و خوارى کند، در اینصورت جاى این هست که بخاطر سعه رحمت او آدمى براى آن بنده طلب مغفرت کند، و از خداوند بخواهد که به حال آن بندهاش ترحم کند. اما اگر بنده با خدا سر دشمنى داشته باشد مانند مشرکین معاند- و خود را بالاتر از آن بداند که به درگاه خدا سر فرود بیاورد، در چنین صورتى عقل صریح حکم مىکند به اینکه شفاعت و یا استغفار معنا ندارد، مگر بعد از آن که آن بنده عناد را کنار گذاشته، بسوى خدا توبه و بازگشت کند و به لباس تذلل و مسکنت درآید.
و گر نه چه معنا دارد که انسان براى کسى که اصلا رحمت و مغفرت را قبول ندارد و زیر بار عبودیت او نمىرود، استغفار نموده، از خدا بخواهد که از او درگذرد. آرى، این درخواست و شفاعت استهزاء به مقام ربوبیت و بازى کردن با مقام عبودیت است، که به حکم فطرت عملى است ناپسند و غیر جائز.
و خداوند این جائز نبودن را به حق نداشتن تعبیر کرده و فرموده:" ما کانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا" یعنى پیغمبر و آنان که ایمان آوردهاند حق ندارند استغفار کنند بعد از آنکه براى آنها معلوم شد که ...، و در تفسیر آیه" ما کانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ" گفته شد که حکم جواز در شرع بعد از جعل حق است.[3]
از این آیه می توان استفاده کرد که دعا و طلب مغفرت برای مرتدینی که با حالت کفر والحاد از دنیا رفته اند نیز امری لغو و بیهوده است؛ زیرا آنان نیز با اختیار خود راه عناد و دشمنی با خدای خود را در پیش گرفتند. به همین دلیل استغفار برای آنان جایز نیست.
[1] غافر، 60.
[2] توبه،113.
[3] موسوى همدانى، سید محمد باقر ،ترجمه المیزان، ج9 ، ص 541. ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، مکان چاپ: قم، سال چاپ: 1374 ش، نوبت چاپ: پنجم؛ مکارم شیرازى ناصر تفسیر نمونه،ج8، ص154 ناشر: دار الکتب الإسلامیة، مکان چاپ: تهران، سال چاپ: 1374 ش، نوبت چاپ: اول