کد سایت
fa90352
کد بایگانی
107110
نمایه
ادعای یهود و مسیحیان در رابطه با دوستی خدا
خلاصه پرسش
بر اساس آیه 18 سوره مائده، آیا تمام یهودیان و مسیحیان مدعی بودند که دوست انحصاری پروردگارند؟! چرا در برخی آیات دیگر در این زمینه، تنها یهودیان مخاطب قرار میگیرند؟
پرسش
سلام؛ در یک آیه از قرآن آمده است: یهودیان و مسیحیان میگفتند: ما فرزندان و دوستان خداییم. آیا منظور کل یهودیان و مسیحیان است، یا گروهی از آنها؟ در آیه دیگر آمده است: ای یهودیها! اگر گمان میکنید که فقط شما دوستان خدا هستید، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست میگویید!
سؤال اول اینکه آیا در هر دو آیه، خطاب به کل جامعه یهود و مسیحیت است یا تنها گروهی از آنها؟
سؤال دوم اینکه چرا خداوند در آیه دوم تنها یهودیان را از بابت ادعایی که دیگران نیز در آن شریک بودند، مخاطب قرار داد؟
پاسخ اجمالی
هنگامى که رسول خدا(ص) اهل کتاب را به اسلام دعوت کرد، آنان مدعی شدند که «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ...»؛[1] ما فرزندان و دوستان خداییم و بر این اساس، نیازی نیست تا آیین دیگری را بپذیریم.
در همین زمینه گزارش شده است که پیامبر اسلام(ص) گروهی از یهود را به دین اسلام دعوت کرد و آنان را از مجازات خدا بیم داد که آنها در پاسخ گفتند: چگونه ما را از کیفر خدا میترسانى در حالیکه ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم، و اگر بر ما خشم کند مانند خشمى است که انسان نسبت به فرزند خود دارد؛ یعنى به زودى این خشم فرو مینشیند.[2]
این تنها یکى از ادعاهاى بیاساس و امتیازات موهومى بود که آنها برای خود قائل بودند. البته امتیازات دیگری را نیز برای خود برمیشمردند. در آیات قرآن بارها به اینگونه ادعاها اشاره شده است؛ مانند:
«آنها گفتند: هیچکس، جز یهود یا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد. این آرزوى آنها است! بگو: اگر راست میگویید، دلیل خود را بیاورید!».[3]
گفتنی است که آنها - حتی طبق عقاید تحریف شده - خود را حقیقتاً فرزند خدا نمیدانستند، بلکه تنها عیسى(ع) و یا عزیر(ع) را فرزند حقیقى خدا میپنداشتند، اما منظورشان از انتخاب چنین نام و عنوانی براى خود این بود که بگویند آنان رابطه ویژهای با خدا دارند و گویا هر کس در گروه نژادی و مذهبی آنان باشد، بدون اینکه هیچ عمل نیکی را انجام دهد و با وجود ارتکاب تمام گناهان، خود به خود، از دوستان و فرزندان خدا میشود!
قرآن کریم اما این توهمات آنها را نمیپذیرد و امتیاز هر انسانى را تنها در ایمان و عمل صالح و پرهیزگارى او بیان میکند؛ لذا از آنان میپرسد: "بگو پس چرا شما را در مقابل گناهانتان مجازات میکند؟!: «قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ».
زیرا آنان خودشان اعتراف کردهاند که دست کم مدت کوتاهی مجازات خواهند شد: «وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُودَةً ...».[4] این مجازات نشانه آن است که ادعاى آنان در مورد فرزند و دوست ویژه خدا بودن بیاساس است و آنان نیز در صورت ارتکاب اعمال ناشایست، مجازات خواهند شد.
قرآن در ادامه مجدداً تأکید میکند: شما هم مانند دیگر انسانها، آفریدگانی هستید که باید پاسخگوی رفتار و کردار خود باشید: «بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ».
طرف خطاب در آیه فوق، هم یهودیان و هم مسیحیان بودند، اما همانگونه که در پرسش بدان اشاره شد، در آیات دیگری از قرآن کریم، تنها یهودیان مخاطب قرار گرفتهاند:
«اى قوم یهود، اگر میپندارید که از میان مردم، تنها شما دوستان خدا هستید، پس اگر در گفتارتان راستگویید، آرزوی مرگ کنید!».[5]
«اگر آخرت به صورت دربست در اختیار شما(قوم یهود) است، پس آرزوی مرگ کنید اگر به حرفتان باور دارید!».[6]
این آیات نشانگر آن است که دوستان خدا و همه افرادی که نعمت بهشت بدون هیچ قید و بندی در اختیار آنان است، باید دوستدار لقاى او نیز باشد؛ زیرا هیچ چیزى میان آنان و بهشت و خدا فاصله نمىشود مگر مردن، پس طبیعتاً باید عاشق مرگ باشند تا با نابودی این فاصله به دیدار دوست رسیده و در جوار نعمتهای بیکران او قرار گیرند، اما این مدعیان دروغین نه تنها اینگونه نیستند، بلکه حریصترین مردم نسبت به زندگی دنیا میباشند.[7]
بنابر این آنچه از جمعبندی تمام این آیات میتوان گفت؛ این است که:
الف) این آیات بیانگر نوعی باور عمومی شکل گرفته در میان جامعه یهودیان و مسیحیان است، اگرچه شاید برخی از آنان به این برتری نژادی و دینی معتقد نبوده و امکان حقانیت دین دیگری را نیز بدهند، چنانکه یهود مدینه به یهودیان خیبر نوشتند محمد(ص) ما را به دین خود فرا میخواند، نظر شما چیست؟ یهودیان خیبر در پاسخ نوشتند ما فرزندان انبیا، و پسران خدا و دوستان او هستیم؛ لذا دعوت او را نمیپذیریم و بر دین او داخل نمیشویم. [8]
ب) در برخی آیاتی که تنها یهودیان به صورت مستقیم، مخاطب قرار گرفتهاند، دلیلش تنها بیان نمونهای از جوامع این چنینی است که بیشتر با مسلمانان در ارتباط بودند و بر این اساس، مضمون آیه نه تنها شامل مسیحیان، بلکه شامل هر فرد - حتی مسلمان - گناهکاری میشود که با وجود نداشتن عمل صالح و ارتکاب تمام گناهان، خود را از مجازات معاف پنداشته و به نحوی خود را دوست اختصاصی خدا معرفی میکنند!
در همین زمینه گزارش شده است که پیامبر اسلام(ص) گروهی از یهود را به دین اسلام دعوت کرد و آنان را از مجازات خدا بیم داد که آنها در پاسخ گفتند: چگونه ما را از کیفر خدا میترسانى در حالیکه ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم، و اگر بر ما خشم کند مانند خشمى است که انسان نسبت به فرزند خود دارد؛ یعنى به زودى این خشم فرو مینشیند.[2]
این تنها یکى از ادعاهاى بیاساس و امتیازات موهومى بود که آنها برای خود قائل بودند. البته امتیازات دیگری را نیز برای خود برمیشمردند. در آیات قرآن بارها به اینگونه ادعاها اشاره شده است؛ مانند:
«آنها گفتند: هیچکس، جز یهود یا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد. این آرزوى آنها است! بگو: اگر راست میگویید، دلیل خود را بیاورید!».[3]
گفتنی است که آنها - حتی طبق عقاید تحریف شده - خود را حقیقتاً فرزند خدا نمیدانستند، بلکه تنها عیسى(ع) و یا عزیر(ع) را فرزند حقیقى خدا میپنداشتند، اما منظورشان از انتخاب چنین نام و عنوانی براى خود این بود که بگویند آنان رابطه ویژهای با خدا دارند و گویا هر کس در گروه نژادی و مذهبی آنان باشد، بدون اینکه هیچ عمل نیکی را انجام دهد و با وجود ارتکاب تمام گناهان، خود به خود، از دوستان و فرزندان خدا میشود!
قرآن کریم اما این توهمات آنها را نمیپذیرد و امتیاز هر انسانى را تنها در ایمان و عمل صالح و پرهیزگارى او بیان میکند؛ لذا از آنان میپرسد: "بگو پس چرا شما را در مقابل گناهانتان مجازات میکند؟!: «قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ».
زیرا آنان خودشان اعتراف کردهاند که دست کم مدت کوتاهی مجازات خواهند شد: «وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُودَةً ...».[4] این مجازات نشانه آن است که ادعاى آنان در مورد فرزند و دوست ویژه خدا بودن بیاساس است و آنان نیز در صورت ارتکاب اعمال ناشایست، مجازات خواهند شد.
قرآن در ادامه مجدداً تأکید میکند: شما هم مانند دیگر انسانها، آفریدگانی هستید که باید پاسخگوی رفتار و کردار خود باشید: «بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ».
طرف خطاب در آیه فوق، هم یهودیان و هم مسیحیان بودند، اما همانگونه که در پرسش بدان اشاره شد، در آیات دیگری از قرآن کریم، تنها یهودیان مخاطب قرار گرفتهاند:
«اى قوم یهود، اگر میپندارید که از میان مردم، تنها شما دوستان خدا هستید، پس اگر در گفتارتان راستگویید، آرزوی مرگ کنید!».[5]
«اگر آخرت به صورت دربست در اختیار شما(قوم یهود) است، پس آرزوی مرگ کنید اگر به حرفتان باور دارید!».[6]
این آیات نشانگر آن است که دوستان خدا و همه افرادی که نعمت بهشت بدون هیچ قید و بندی در اختیار آنان است، باید دوستدار لقاى او نیز باشد؛ زیرا هیچ چیزى میان آنان و بهشت و خدا فاصله نمىشود مگر مردن، پس طبیعتاً باید عاشق مرگ باشند تا با نابودی این فاصله به دیدار دوست رسیده و در جوار نعمتهای بیکران او قرار گیرند، اما این مدعیان دروغین نه تنها اینگونه نیستند، بلکه حریصترین مردم نسبت به زندگی دنیا میباشند.[7]
بنابر این آنچه از جمعبندی تمام این آیات میتوان گفت؛ این است که:
الف) این آیات بیانگر نوعی باور عمومی شکل گرفته در میان جامعه یهودیان و مسیحیان است، اگرچه شاید برخی از آنان به این برتری نژادی و دینی معتقد نبوده و امکان حقانیت دین دیگری را نیز بدهند، چنانکه یهود مدینه به یهودیان خیبر نوشتند محمد(ص) ما را به دین خود فرا میخواند، نظر شما چیست؟ یهودیان خیبر در پاسخ نوشتند ما فرزندان انبیا، و پسران خدا و دوستان او هستیم؛ لذا دعوت او را نمیپذیریم و بر دین او داخل نمیشویم. [8]
ب) در برخی آیاتی که تنها یهودیان به صورت مستقیم، مخاطب قرار گرفتهاند، دلیلش تنها بیان نمونهای از جوامع این چنینی است که بیشتر با مسلمانان در ارتباط بودند و بر این اساس، مضمون آیه نه تنها شامل مسیحیان، بلکه شامل هر فرد - حتی مسلمان - گناهکاری میشود که با وجود نداشتن عمل صالح و ارتکاب تمام گناهان، خود را از مجازات معاف پنداشته و به نحوی خود را دوست اختصاصی خدا معرفی میکنند!
[1]. مائده، 18.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 3، ص 272، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. بقره، 111. «وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصارى تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین».
[4]. بقره، 80.
[5]. جمعه، 6. «قُلْ یا أَیُّهَا الَّذِینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ».
[6]. بقره، 94. «قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین».
[7]. بقره، 96. «وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى حَیاةٍ»
[8]. میبدی، رشید الدین احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 10، ص 98، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.