کد سایت
id22318
کد بایگانی
36769
نمایه
ذکر عطسه و بیرون آمدن پرنده از بینی
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث
برچسب
عطسه|استغفار|ذکر عطسه|بیرون آمدن پرنده
خلاصه پرسش
آیا صحیح است که بعد از هر عطسه؛ اگر ذکر خاص آن گفته شود، خداوند موجودی میآفریند که تا روز قیامت برای عطسه کننده استغفار میکند؟
پرسش
آیا این حدیث صحیح است؟ متن آن چگونه توجیه میشود: ابی عبد الله(ع) فرمود: «هر کسی عطسه میزند و دستش را پشت دماغش میگذارد و بگوید: الحمد لله رب العالمین... بعد از آن یک پرنده به اندازه یک پسته از بینیاش بیرون میآید و به سمت آسمان جهت طلب بخشش برای او پرواز میکند.
پاسخ اجمالی
عطسه، یکی از واکنشهای طبیعی بدن انسان است، این پدیده میتواند در هر انسانی ظاهر شده و بعد از چند لحظه تمام شود؛ بدون آنکه اثر معنوی خاصی داشته باشد، امّا اسلام و مذهب اهل بیت(ع)، با برخی از دستوراتی که بیان کردهاند، همین عمل به ظاهر ساده را به وسیلهای برای کسب اجر و ثواب اخروی تبدیل کردهاند. در روایت معتبری آمده است، اگر انسان بعد از عطسه؛ ذکر خاصی را بگوید؛ خداوند پرنده کوچکی خلق میکند که تا روز قیامت براى او استغفار کند.
پاسخ تفصیلی
عطسه، یکی از واکنشهای طبیعی بدن انسان است، این پدیده میتواند در هر انسانی ظاهر شده و بعد از چند لحظه تمام شود، بدون آنکه اثر معنوی خاصی داشته باشد، امّا اسلام و مذهب اهل بیت(ع)، با برخی از دستوراتی که بیان فرمودهاند، همین عمل به ظاهر ساده را به وسیلهای برای کسب اجر و ثواب اخروی و ایجاد و تحکیم پیوندهای دوستانه و برادرانه بین مردم تبدیل کردهاند. در روایات متعددی آمده است: به شخصی که عطسه کرده «یَرحَمُکَ الله» بگویید؛ یعنی خداوند تو را مورد رحمت خود قرار دهد و در جواب شخص عطسه کننده بگوید: «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ یَرْحَمُکُم»؛[1] یعنی خداوند شما را بیامرزد و مورد رحمت قرار دهد. وقتی این طلب رحمت و مغفرت؛ بین دو یا چند نفر رد و بدل میشود در نزدیک کردن قلوب آنان به یکدیگر بسیار مؤثر است.
همچنین اذکاری در برخی از روایات درباره شخصی که عطسه کرده آمده است که اگر توسط این شخص گفته شود، اثرات و اجر معنوی فراوانی برای او به همراه خواهد داشت. از جمله، روایتی است که در متن پرسش آمده است:
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى از أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ از قَاسِمِ بْنِ یَحْیَى از جَدّش حَسَنِ بْنِ رَاشِد»، از امام صادق(ع) نقل میکند که آنحضرت فرمود: «هر که عطسه زند سپس دستش را بر استخوان بینى نهد و بگوید: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْداً کَثِیراً کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ؛ از سوراخ چپ بینى او پرندهاى کوچکتر از ملخ و بزرگتر از مگس بیرون آید و برود تا به زیر عرش رسد و تا روز قیامت براى او استغفار کند».[2]
سند حدیث
الف. محمد بن یحیی العطار قمی: نجاشی از وی با احترام و بزرگی یاد کرده و او را ثقه و کثیر الحدیث نامیده است.[3]
ب. احمد بن محمد بن عیسی اشعری: وی از بزرگان اشعری در قم بوده است که شیخ طوسی وی را در حدیث، ثقه دانسته است.[4]
ج. قاسم بن یحیی: نجاشی و شیخ طوسی اگر چه از او یاد کردهاند، ولی صحبتی از توثیق یا تضعیف وی نکردهاند. بله! ابن غضائری او را ضعیف دانسته[5] که با توجه به عدم تضعیف نجاشی و شیخ طوسی، تضعیف غضائری جایگاهی ندارد.
د. حسن بن راشد: شیخ طوسی در «الفهرست»[6] و «الأبواب»،[7] مدح یا ذمّی درباره وی نیاورده است ولی ابن غضائری[8] وی را ضعیف در روایت میداند!
با توجه به مطالب بالا؛ میتوان این روایت را از جهت سندی قابل قبول دانست.
متن حدیث
درباره متن حدیث چند نکته بیان میشود:
یک. حدیث در صدد بیان اثری ملموس (آفرینش پرنده با آن خصوصیات ظاهری و استغفارش برای عطسه زننده) است تا شنونده، پیوند نزدیکتری با متن حدیث ایجاد کند. شاید بتوان گفت این بیان، بهتر مردم را برای عمل به محتوای حدیث آماده میکند.
دو. حدیث هرگز در مقام بیان یک امر مادی نیست؛ یعنی مسلم است که چنین موجودی را با چشم نمیبینیم، و اصولاً برداشت راوی و دیگران از حدیث، برداشت مادی نبوده و الا از امام صادق(ع) میپرسیدند: چگونه ممکن است؟ ما چنین موجودی را نمیبینیم!
سه. از دیگر قرائنی که ثابت میکند یک موجود مادی منظور نیست آن است که؛ در مواردی که انسان بعد از عطسه، موفّق به گفتن این ذکر نشود، طبیعتاً چنین موجودی هم خلق نمیشود. بنابراین؛ خلق این موجود با این خصوصیات، بعد از گفتن ذکری است که در روایت آمده است؛ یعنی اثر ذکر که اثری معنوی است در خلق موجودی غیر مادی نقش دارد.
چهار. مفهوم و محتوای این روایت با مسائل اعتقادی منافاتی ندارد؛ زیرا قدرت خداوند برای ساخت چنین موجودی و زنده نگه داشتن و استغفار او تا روز قیامت کافی است!
پنج. مفهوم این روایت با دیگر روایات تأیید میشود، روایات متعددی داریم که در آن به ثوابهایی اشاره شده است که در اثر یک عمل صالح و یا گفتن اذکار خاص ایجاد میشود؛ مانند اینکه، پیامبر اکرم(ص) میفرماید:«هر شخصی که به جهت خشیت خداوند، اشکی بریزد؛ خداوند در ازای هر قطرهای از اشکهایش، به او قصری در بهشت عطا میکند...».[9] و عین این سخن پیامبر اکرم(ص) در برخی از منابع اهل سنت نیز آمده است.[10] از این گونه شواهد، در منابع حدیثی فراوان به چشم میخورد.[11]
همچنین اذکاری در برخی از روایات درباره شخصی که عطسه کرده آمده است که اگر توسط این شخص گفته شود، اثرات و اجر معنوی فراوانی برای او به همراه خواهد داشت. از جمله، روایتی است که در متن پرسش آمده است:
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى از أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ از قَاسِمِ بْنِ یَحْیَى از جَدّش حَسَنِ بْنِ رَاشِد»، از امام صادق(ع) نقل میکند که آنحضرت فرمود: «هر که عطسه زند سپس دستش را بر استخوان بینى نهد و بگوید: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْداً کَثِیراً کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ؛ از سوراخ چپ بینى او پرندهاى کوچکتر از ملخ و بزرگتر از مگس بیرون آید و برود تا به زیر عرش رسد و تا روز قیامت براى او استغفار کند».[2]
سند حدیث
الف. محمد بن یحیی العطار قمی: نجاشی از وی با احترام و بزرگی یاد کرده و او را ثقه و کثیر الحدیث نامیده است.[3]
ب. احمد بن محمد بن عیسی اشعری: وی از بزرگان اشعری در قم بوده است که شیخ طوسی وی را در حدیث، ثقه دانسته است.[4]
ج. قاسم بن یحیی: نجاشی و شیخ طوسی اگر چه از او یاد کردهاند، ولی صحبتی از توثیق یا تضعیف وی نکردهاند. بله! ابن غضائری او را ضعیف دانسته[5] که با توجه به عدم تضعیف نجاشی و شیخ طوسی، تضعیف غضائری جایگاهی ندارد.
د. حسن بن راشد: شیخ طوسی در «الفهرست»[6] و «الأبواب»،[7] مدح یا ذمّی درباره وی نیاورده است ولی ابن غضائری[8] وی را ضعیف در روایت میداند!
با توجه به مطالب بالا؛ میتوان این روایت را از جهت سندی قابل قبول دانست.
متن حدیث
درباره متن حدیث چند نکته بیان میشود:
یک. حدیث در صدد بیان اثری ملموس (آفرینش پرنده با آن خصوصیات ظاهری و استغفارش برای عطسه زننده) است تا شنونده، پیوند نزدیکتری با متن حدیث ایجاد کند. شاید بتوان گفت این بیان، بهتر مردم را برای عمل به محتوای حدیث آماده میکند.
دو. حدیث هرگز در مقام بیان یک امر مادی نیست؛ یعنی مسلم است که چنین موجودی را با چشم نمیبینیم، و اصولاً برداشت راوی و دیگران از حدیث، برداشت مادی نبوده و الا از امام صادق(ع) میپرسیدند: چگونه ممکن است؟ ما چنین موجودی را نمیبینیم!
سه. از دیگر قرائنی که ثابت میکند یک موجود مادی منظور نیست آن است که؛ در مواردی که انسان بعد از عطسه، موفّق به گفتن این ذکر نشود، طبیعتاً چنین موجودی هم خلق نمیشود. بنابراین؛ خلق این موجود با این خصوصیات، بعد از گفتن ذکری است که در روایت آمده است؛ یعنی اثر ذکر که اثری معنوی است در خلق موجودی غیر مادی نقش دارد.
چهار. مفهوم و محتوای این روایت با مسائل اعتقادی منافاتی ندارد؛ زیرا قدرت خداوند برای ساخت چنین موجودی و زنده نگه داشتن و استغفار او تا روز قیامت کافی است!
پنج. مفهوم این روایت با دیگر روایات تأیید میشود، روایات متعددی داریم که در آن به ثوابهایی اشاره شده است که در اثر یک عمل صالح و یا گفتن اذکار خاص ایجاد میشود؛ مانند اینکه، پیامبر اکرم(ص) میفرماید:«هر شخصی که به جهت خشیت خداوند، اشکی بریزد؛ خداوند در ازای هر قطرهای از اشکهایش، به او قصری در بهشت عطا میکند...».[9] و عین این سخن پیامبر اکرم(ص) در برخی از منابع اهل سنت نیز آمده است.[10] از این گونه شواهد، در منابع حدیثی فراوان به چشم میخورد.[11]
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 655، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَنْ عَطَسَ ثُمَّ وَضَعَ یدَهُ عَلَى قَصَبَةِ أَنْفِهِ ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْداً کَثِیراً کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِی وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ خَرَجَ مِنْ مَنْخِرِهِ الْأَیسَرِ طَائِرٌ أَصْغَرُ مِنَ الْجَرَادِ وَ أَکْبَرُ مِنَ الذُّبَابِ حَتَّى یسِیرَ تَحْتَ الْعَرْشِ یسْتَغْفِرُ اللَّهَ لَهُ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ»؛ الکافی، ج 2، ص 657.
[3]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 353، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ ششم، 1365ش.
[4]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الأبواب(رجال طوسی)، ص 351، انتشارات حیدریه، نجف، 1381ق.
[5]. غضائری، احمد بن حسین، کتاب الضعفاء، ص 86، مؤسسه اسماعیلیان، قم، 1364ق.
[6]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص 137، المکتبة المرتضویة، نجف اشرف، بیتا.
[7]. الأبواب(رجال طوسی)، ص 181.
[8]. کتاب الضعفاء، ص 49.
[9]. «...وَ مَنْ ذَرَفَتْ عَینَاهُ مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَانَ لَهُ بِکُلِّ قَطْرَةٍ قَطَرَتْ مِنْ دُمُوعِهِ قَصْرٌ فِی الْجَنَّةِ مُکَلَّلًا بِالدُّرِّ وَ الْجَوْهَرِ فِیهِ مَا لَا عَینٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ...»؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 17، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق.
[10]. ابن أبی أسامة(تمیمی بغدادی خصیب)، أبو محمد حارث بن محمد، بغیة الباحث عن زوائد مسند الحارث، محقق: صالح باکری، حسین أحمد، ج 1، ص 309، مرکز خدمة السنة و السیرة النبویة، المدینة المنوّرة، چاپ اول، 1413ق.
[11]. در همین حدیث طولانی موارد متعددی از این دست به چشم میخورد.