کد سایت
id22440
کد بایگانی
38169
نمایه
شخصیت ابن قیم جوزی و دیدگاه علمای شیعی و سنی درباره او
طبقه بندی موضوعی
شیعه آماج تهمتها
خلاصه پرسش
ابن قیم جوزی که بود؟ و دیدگاه علمای شیعی و سنی درباره او چه بود؟
پرسش
دیدگاه شیعه امامیه در مورد ابن قیم جوزی چیست؟ او که بود؟ آیا او از علمای راستین و حقیقی بود؟
پاسخ اجمالی
ابن قیم جوزی در روز هفتم رجب سال 691 هـ.ق دیده به جهان گشود. و پس از شصت سال زندگی در دنیا، در شب سیزده رجب سال 751 هـ.ق از دنیا رفت.
با توجه به اینکه او بارزترین شاگرد ابن تیمیه بوده و حتی همراه او به زندان رفته، عقائد و تفکرات او، در مسائل مختلف همان تفکرات ابن تیمیه است؛ مثلاً او سفر کردن برای زیارت قبر پیامبران را جایز نمیدانست. همچنین اجتماع در کنار قبور پیامبران و اولیای الهی را کاری مشرکانه میداند.
ابن قیم جوزی عمرش را فنای سخنان بیهوده ابن تیمیه کرد و گفتار غیر واقعی و غیر منطقی استاد خویش را، امری دینی و واقعی ارائه میکرد. که نه مورد قبول علمای اهل سنت بود و نه علمای شیعه.
با توجه به اینکه او بارزترین شاگرد ابن تیمیه بوده و حتی همراه او به زندان رفته، عقائد و تفکرات او، در مسائل مختلف همان تفکرات ابن تیمیه است؛ مثلاً او سفر کردن برای زیارت قبر پیامبران را جایز نمیدانست. همچنین اجتماع در کنار قبور پیامبران و اولیای الهی را کاری مشرکانه میداند.
ابن قیم جوزی عمرش را فنای سخنان بیهوده ابن تیمیه کرد و گفتار غیر واقعی و غیر منطقی استاد خویش را، امری دینی و واقعی ارائه میکرد. که نه مورد قبول علمای اهل سنت بود و نه علمای شیعه.
پاسخ تفصیلی
نام ابن قیم جوزی محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد بن حَریز و متولد منطقه «زُرع» در فاصله 96 کیلومتری دمشق است. او به ابن قَیِّم جوزیة شهرت دارد.[1] علت اینکه به این نام مشهور گردیده این است که پدر او سرپرست و قیّم مدرسه جوزیه بود؛ از اینرو، به «فرزند قیّم مدرسه جوزیه» ملقب شد.[2] او در روز هفتم رجب سال 691 هـ.ق دیده به جهان گشود.[3]
ابن قیّم سرانجام پس از شصت سال زندگی در دنیا، در شب سیزده رجب سال 751 هـ.ق از دنیا رفت و در شهر دمشق در کنار پدرش به خاک سپرده شد.[4]
اساتید و شاگردان
او از محضر اساتید متعددی استفاده برد که در بین آنها افرادی مانند ذهبی، مزی و ابن تیمیه قرار دارند. البته استاد اصلی او همان ابن تیمیه است[5] تا جایی که او را اصلیترین شاگرد ابن تیمیه و بلکه رئیس شاگردانش نامیدهاند. به گونهای که از ابن تیمیه نامی برده نمیشود مگر اینکه ابن جوزی هم با او یاد میشود.[6]
در بین شاگردانش نیز میتوان به افرادی مانند ابن کثیر و سبکی از علمای معروف اهل سنت اشاره کرد.[7]
او تألیفات زیادی دارد. برخی برای او نزدیک به هشتاد کتاب ذکر کردهاند.[8]
تفکرات ابن قیم
با توجه به اینکه او بارزترین شاگرد ابن تیمیه بوده و حتی همراه او به زندان رفته، عقائد و تفکرات او، در مسائل مختلف همان تفکرات ابن تیمیه است؛ لذا باید او را مبلّغ افکار ابن تیمیه دانست.[9]
اعتقاداتی که او نسبت به اوصاف الهی دارد، با جسم داشتن خدا ملازمت دارد. یکی از این مسائل، اعتقاد داشتن به این مطلب است که میتوان خدا را با انگشت مورد اشاره حسی قرار داد که این موجب میشود خدا را در جهت خاصی محصور کرد.[10] درباره رؤیت خدا با چشم نیز همچون ابن تیمیه آنرا عقلاً و شرعاً ممکن میداند و میگوید: هرچند در دنیا به خاطر ضعف نیروی باصره نمیتوان خدا را دید، ولی در آخرت این امر ممکن خواهد بود.[11]
او سفر کردن برای زیارت قبر پیامبران را جایز نمیدانست.[12] همچنین اجتماع در کنار قبور پیامبران و اولیای الهی را کاری مشرکانه میداند و میگوید: این کار مفاسد متعددی دارد که عبارت است از: نماز خواندن به سمت قبر و طواف کردن در اطراف قبر و بوسیدن آن و کمک طلبیدن از آنها و درخواست روزی و عافیت و پرداخت شدن قرضها و برطرف شدن گرفتاریها است! اینها خواستههایی است که بتپرستان از بتهایشان طلب میکردند.[13]
ابن قیم در ادامه راه ابن تیمیه، به انکار فضائل امام علی(ع) میپردازد. او میگوید: حدیثهایی که رافضیها (شیعیان) درباره علی بن ابی طالب جعل کردهاند آن قدر زیاد است که قابل شمارش نیست. سپس از قول ابو یَعلی خلیلی نقل میکند که شیعیان در فضیلت علی بن ابی طالب و اهل بیت سیصد هزار حدیث جعل کردهاند. آنگاه از این سخن ابو یَعلی به دفاع میپردازد.[14]
نظر علمای اهل سنت درباره ابن قیم جوزی
ابن قیم نیز مانند استادش به خاطر همان اعتقادات مشترک، مورد انتقاد و طعن دیگر علمای اهل سنت قرار گرفته است. ابن حجر هیتمی درباره او و استادش میگوید: «مبادا به چیزهایی که در کتابهای ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی و دیگرانی که پیرو هوای نفس خود هستند و خداوند آنها را گمراه ساخته و قلبشان را مهر زده و چشمشان را پوشانده، گوش کنی». سپس آنها را ملحدی مینامد که از دین خارج شدهاند.[15]
نظر شیعه درباره ابن قیم جوزی
ادعاهای انحرافی ابن قیّم، در آثار او فراوان دیده میشود؛ مانند شرک دانستن هر طلب و حرمت زیارت قبور و ... .
ابن قیم به شدت مخالف زیارت قبور بود. که این عقیده او در نزد شیعه باطل است.[16] او طی سفری که به قدس شریف داشت، بر بالای منبر مشغول موعظه مردم شد و گفت: من الآن به وطن خود برمیگردم و به زیارت قبر حضرت ابراهیم نمیروم. همچنین در نابلس همین موضوع را مطرح کرد و گفت: من به زیارت پیامبر نخواهم رفت.[17]
او در همین راستا با ساخت بنا بر روی قبور مخالفت کرده و میگوید: مشاهدی که بر روی قبرها بنا شده، از موارد شرک است و باید تخریب شود و جایز نیست حتی یک روز آنها را باقی گذاشت.[18]
ابن قیم تحت تأثیر افکار شاذ استادش، ابن تیمیه قرار گرفت و از او تقلید کورکورانه داشت. او گر چه مناظراتی شبیه به استدلال دارد، اما استدلالهای او، در واقع از آن دست تردیدهایی بود که اظهار میداشت و به عبارت دیگر، او تکرار کننده همان سخنان جنجالی و منتشر کننده گفتههای شاذّ استاد خویش بود. او در این شبه استدلالهای خود، به دنبال تلطیف سخنان بیپرده و خشن ابن تیمیه بوده تا با ظاهری دلنشین، کسانی را که افکار ضعیفی داشتند، بفریبد. به طور خلاصه؛ ابن قیم جوزی عمرش را فنای سخنان بیهوده ابن تیمیه کرد و گفتار غیر واقعی و غیر منطقی استاد خویش را، امری دینی و واقعی ارائه میکرد. که نه مورد قبول علمای اهل سنت بود و نه علمای شیعه.
ابن قیّم سرانجام پس از شصت سال زندگی در دنیا، در شب سیزده رجب سال 751 هـ.ق از دنیا رفت و در شهر دمشق در کنار پدرش به خاک سپرده شد.[4]
اساتید و شاگردان
او از محضر اساتید متعددی استفاده برد که در بین آنها افرادی مانند ذهبی، مزی و ابن تیمیه قرار دارند. البته استاد اصلی او همان ابن تیمیه است[5] تا جایی که او را اصلیترین شاگرد ابن تیمیه و بلکه رئیس شاگردانش نامیدهاند. به گونهای که از ابن تیمیه نامی برده نمیشود مگر اینکه ابن جوزی هم با او یاد میشود.[6]
در بین شاگردانش نیز میتوان به افرادی مانند ابن کثیر و سبکی از علمای معروف اهل سنت اشاره کرد.[7]
او تألیفات زیادی دارد. برخی برای او نزدیک به هشتاد کتاب ذکر کردهاند.[8]
تفکرات ابن قیم
با توجه به اینکه او بارزترین شاگرد ابن تیمیه بوده و حتی همراه او به زندان رفته، عقائد و تفکرات او، در مسائل مختلف همان تفکرات ابن تیمیه است؛ لذا باید او را مبلّغ افکار ابن تیمیه دانست.[9]
اعتقاداتی که او نسبت به اوصاف الهی دارد، با جسم داشتن خدا ملازمت دارد. یکی از این مسائل، اعتقاد داشتن به این مطلب است که میتوان خدا را با انگشت مورد اشاره حسی قرار داد که این موجب میشود خدا را در جهت خاصی محصور کرد.[10] درباره رؤیت خدا با چشم نیز همچون ابن تیمیه آنرا عقلاً و شرعاً ممکن میداند و میگوید: هرچند در دنیا به خاطر ضعف نیروی باصره نمیتوان خدا را دید، ولی در آخرت این امر ممکن خواهد بود.[11]
او سفر کردن برای زیارت قبر پیامبران را جایز نمیدانست.[12] همچنین اجتماع در کنار قبور پیامبران و اولیای الهی را کاری مشرکانه میداند و میگوید: این کار مفاسد متعددی دارد که عبارت است از: نماز خواندن به سمت قبر و طواف کردن در اطراف قبر و بوسیدن آن و کمک طلبیدن از آنها و درخواست روزی و عافیت و پرداخت شدن قرضها و برطرف شدن گرفتاریها است! اینها خواستههایی است که بتپرستان از بتهایشان طلب میکردند.[13]
ابن قیم در ادامه راه ابن تیمیه، به انکار فضائل امام علی(ع) میپردازد. او میگوید: حدیثهایی که رافضیها (شیعیان) درباره علی بن ابی طالب جعل کردهاند آن قدر زیاد است که قابل شمارش نیست. سپس از قول ابو یَعلی خلیلی نقل میکند که شیعیان در فضیلت علی بن ابی طالب و اهل بیت سیصد هزار حدیث جعل کردهاند. آنگاه از این سخن ابو یَعلی به دفاع میپردازد.[14]
نظر علمای اهل سنت درباره ابن قیم جوزی
ابن قیم نیز مانند استادش به خاطر همان اعتقادات مشترک، مورد انتقاد و طعن دیگر علمای اهل سنت قرار گرفته است. ابن حجر هیتمی درباره او و استادش میگوید: «مبادا به چیزهایی که در کتابهای ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی و دیگرانی که پیرو هوای نفس خود هستند و خداوند آنها را گمراه ساخته و قلبشان را مهر زده و چشمشان را پوشانده، گوش کنی». سپس آنها را ملحدی مینامد که از دین خارج شدهاند.[15]
نظر شیعه درباره ابن قیم جوزی
ادعاهای انحرافی ابن قیّم، در آثار او فراوان دیده میشود؛ مانند شرک دانستن هر طلب و حرمت زیارت قبور و ... .
ابن قیم به شدت مخالف زیارت قبور بود. که این عقیده او در نزد شیعه باطل است.[16] او طی سفری که به قدس شریف داشت، بر بالای منبر مشغول موعظه مردم شد و گفت: من الآن به وطن خود برمیگردم و به زیارت قبر حضرت ابراهیم نمیروم. همچنین در نابلس همین موضوع را مطرح کرد و گفت: من به زیارت پیامبر نخواهم رفت.[17]
او در همین راستا با ساخت بنا بر روی قبور مخالفت کرده و میگوید: مشاهدی که بر روی قبرها بنا شده، از موارد شرک است و باید تخریب شود و جایز نیست حتی یک روز آنها را باقی گذاشت.[18]
ابن قیم تحت تأثیر افکار شاذ استادش، ابن تیمیه قرار گرفت و از او تقلید کورکورانه داشت. او گر چه مناظراتی شبیه به استدلال دارد، اما استدلالهای او، در واقع از آن دست تردیدهایی بود که اظهار میداشت و به عبارت دیگر، او تکرار کننده همان سخنان جنجالی و منتشر کننده گفتههای شاذّ استاد خویش بود. او در این شبه استدلالهای خود، به دنبال تلطیف سخنان بیپرده و خشن ابن تیمیه بوده تا با ظاهری دلنشین، کسانی را که افکار ضعیفی داشتند، بفریبد. به طور خلاصه؛ ابن قیم جوزی عمرش را فنای سخنان بیهوده ابن تیمیه کرد و گفتار غیر واقعی و غیر منطقی استاد خویش را، امری دینی و واقعی ارائه میکرد. که نه مورد قبول علمای اهل سنت بود و نه علمای شیعه.
[1]. السید، جمال بن محمد، ابن قیم الجوزیة و جهوده فی خدمة السنة النبویة و علومها، ج 1، ص 81، عمادة البحث العلمی بالجامعة الإسلامیة، مدینه منوره، چاپ اول، 1424ق.
[2]. همان، ص 84.
[3]. همان، ص 86.
[4]. همان، ص 133.
[5]. ر.ک: «شخصیت ابن تیمیه و دیدگاه شیعه و اهل سنت درباره او»، سؤال 29164.
[6]. ابن قیم الجوزیة و جهوده فی خدمة السنة النبویة و علومها، ج 1، ص 163.
[7]. همان، ص 193 و 196.
[8]. همان، ص 227.
[9]. شیرازی، مکارم، علی مفترق طریقین، ص 68، مدرسة الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ اول، 1427ق.
[10]. ابن قیم جوزی، محمد بن أبی بکر، الصواعق المرسلة فی الرد على الجهمیة و المعطلة، ج 4، ص 1318 – 1319، دارالعاصمة، ریاض، چاپ اول، 1408ق.
[11]. الصواعق المرسلة فی الرد على الجهمیة و المعطلة، ج 4، ص 1331- 1332.
[12]. ابن قیم الجوزیة و جهوده فی خدمة السنة النبویة و علومها، ج 1، ص 127.
[13]. ابن قیم جوزی، محمد بن أبی بکر، اغاثة اللهفان من مصاید الشیطان، محقق: فقی، محمد حامد، ج 1، ص 194، مکتبة المعارف، الریاض، بیتا.
[14]. ابن قیم جوزی، محمد بن أبی بکر، المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف، محقق: ابو غدة، عبدالفتاح، ص 116، مکتبة المطبوعات الاسلامیة، حلب، چاپ اول، 1390ق.
[15]. ابن حجر هیتمی، أحمد بن محمد، الفتاوى الحدیثیة، ص 144 – 145، دار الفکر، بیجا، بیتا.
[17]. سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج 4، ص 54، لجنة ادارة الحوزة العلمیة ، قم، 1411ق.
[18]. ر.ک: ابن قیم جوزی، محمد بن أبی بکر، زاد المعاد فی هدی خیر العباد، ج 3، ص 443، مؤسسة الرسالة، مکتبة المنار الإسلامیة، بیروت، کویت، چاپ بیست و هفتم، 1415ق.