آنچه امروزه از آن با نام عید قربان، یاد میشود، در روایات با نامهای «عید الأضحی» و «عید النحر» از آن یاد شده است، که در لغت به معنای قربانی کردن شتر و یا گوسفند[1] در روز دهم ماه ذیالحجه است؛[2] و هر آنچه به عنوان هدیه به خداوند و یا هر فرد دیگری تقدیم میشود در آموزههای دینی - مانند آنچه در آیاتی مانند آیه 27 سوره مائده آمده است - از آن به «قربان» تعبیر شده است. به همین دلیل و از آنجا که در عید الاضحی و یا عید النحر، حیوانی به عنوان قربان به خداوند هدیه میشود، بعدها از این عید با عنوان «عید قربان» نیز یاد میشود.
به هرحال، این عید از گرامیترین عیدهای مسلمانان است که روز اثبات عشق و تسلیم در برابر امر الهی و آزمایش و امتحان ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) بود که از آن سربلند بیرون آمدند؛ مسلمانان به یاد آنها اینروز را جشن میگیرند.
امام باقر(ع) فرمود: «هیچ عملی در روز نحر از ریختن خون قربانی، یا رفتن برای نیکی به پدر و مادر، یا پیوند با قوم و خویشی که قطع رابطه کرده با شروع سلام و کمک به او، یا اینکه کسی مقداری از گوشت قربانی را خود بخورد و بقیه آنرا به همسایگان یتیم و نیازمند خویش بدهد، یا از اسیران دلجویی به عمل آورد، بالاتر نیست».[3]
اما در ارتباط با «حج اکبر» که در آیه «وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یوْمَ الْحَجِّ الْأَکبَرِ ...»،[4] به آن اشاره شده و نیز «حج اصغر»، میان مفسران دیدگاههای گوناگونی وجود دارد:
- بسیاری معتقدند که منظور از «حج اکبر»، روز دهم ذیالحجه یا همان عید قربان است.[5]
امام صادق(ع) میفرماید: «حجّ اکبر، روز نحر(عید قربان) و حجّ اصغر، عمره(مفرده) است».[6] در روایت دیگری، آنحضرت حج اکبر را روز أضحی دانست[7] که نام دیگری از همان عید قربان است.
بسیاری از مفسران فریقین نیز روز عید قربان را روز حج اکبر معرفی نمودهاند.[8]
- برخی مراد از «حج اکبر» را سالی از سالیان حج میدانند که همهی گروهها اعم از مسلمانان و بتپرستان(طبق سنتی که از قدیم داشتند) در مراسم حج شرکت کرده بودند؛ از اینرو حج آن سال را حج اکبر نامیدند.
امام صادق(ع) فرمود: «علّت نامگذاری آن سال به حج اکبر این است که در آن سال مسلمانان و مشرکان، همراه با هم حج انجام دادند و پس از آن مشرکان حج بجای نیاوردند».[9]
- تفسیر دیگری نیز وجود دارد که مراد از «حج اکبر»، همان «حج تمتع» بوده که در برابر «عمره» و یا «حج اصغر» قرار میگیرد.[10]
امام صادق(ع) در جواب عمر بن اذینه که پرسید: «یوم الحج الاکبر» به چه معنا است؟ فرمود: حج اکبر وقوف در عرفات و رمی جمرات(اعمال حج) است و حج اصغر عمره است».[11]
از اینرو تعدادی از مفسران نظر دادهاند که منظور از حج الاکبر، وقوف در عرفات و رمی جمرات بوده[12] و عمره، حج اصغر است.[13]
- برخی نیز خود روز عرفه را یوم الحج الاکبر دانسته و به این سخن رسول خدا(ص) استناد میکنند که بعد از ظهر عرفه برای مردم سخنرانی کرد و فرمود: «امروز، روز حج اکبر است».[14]
البته شاید بتوان گفت که مراد از امروز در سخن حضرتشان، تمام روزهای حج است، نه خصوص روز عرفه که در این صورت، سخن پیامبر(ص) ناظر به آن خواهد بود که مراد از حج الاکبر تمام روزهای حج تمتع خواهد بود؛ چنانچه وقتی از روز صفین و روز جمل یاد میشود، منظور تمام روزهایی است که در آنها جنگهای مزبور واقع شد، و اختصاصی به یک روز معین ندارد.[15]
- برخی نیز حج اکبر را فردای عید قربان میدانند؛ چراکه امام در آنروز خطبه میخواند.[16]
- گروهی نیز «حج قران» را «حج اکبر»، و «حج افراد» را «حج اصغر» قلمداد کردهاند.[17]
و ...
به هر حال، برخی از مفسران معتقدند که ممکن است نامگذاری به «حج اکبر» ناشی از چند سبب مختلف باشد. و نیز در اثبات و رد هرکدام از احتمالات یادشده گفتوگوهای فراوانی رخ داده که برای اطلاع بیشتر میتوان به کتابهای تفسیری مراجعه کرد.
[1]. اگر چه برخی از روایات تصریح به گوسفند و شتر دارند؛ اما گاو را هم میتوان قربانی کرد. بنابراین، موارد قربانی عبارت است از: شتر، یا گاو، و یا گوسفند، ولی شتر بهتر است. ر. ک: موسوی شاهرودی، سید مرتضی، جامع الفتاوی (مناسک حج)، ص 193 و 194، قم، مشعر، چاپ سوم، 1428ق.
[2]. ر. ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 3، ص 210 و 266، قم، هجرت، چاپ دوم، 1409ق؛ حمیری، نشوان بن سعید، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، محقق، مصحح، اریانی، مطهر بن علی، عبدالله، یوسف محمد، عمری، حسین بن عبدالله، ج 6، ص 3930، دمشق، دار الفکر، چاپ اول، 1420ق.
[3]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 298، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[4]. توبه، 3.
[5]. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، المرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 3، ص 71، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 7، ص 288، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[6]. شیخ صدوق، معانی الأخبار، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 295، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.
[7]. همان.
[8]. بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 2، ص 156، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق؛ طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 42، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق؛ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 75، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق؛ ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، الطیب، اسعد محمد، ج 6، ص 1747، عربستان سعودی، مکتبة نزار مصطفی الباز، چاپ سوم، 1419ق.
[9]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 488، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[10]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 5، ص 9، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[11]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 265، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[12]. مجاشعى، على بن فضال، النکت فى القرآن الکریم فى معانى القرآن الکریم و اعرابه، ص 236، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، چاپ اول، 1428ق.
[13]. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج 1، ص 171؛ جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 51؛ ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، تفسیر غریب القرآن، ص 159، بیروت، منشورات مکتبة الهلال، بیتا.
[14]. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 50؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، التفسیر الکبیر، تفسیر القرآن العظیم( الطبرانی)، ج 3، ص 285، اردن، دار الکتاب الثقافی، چاپ اول، 2008 م.
[15]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 9.
[16]. تفسیر القرآن العظیم، ج 6، ص 1748.
[17]. جصاص، احمد بن علی، احکام القرآن، تحقیق، قمحاوی، محمد صادق، ج 4، ص 268، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1405ق.