در این آیهٔ شریفه مورد پرسش:
الف. خداوند به پیامبر تسلّی خاطر داده و از ایشان میخواهد که در مقابل حرکت شتابان برخی از منافقان در سبقت گرفتن از یکدیگر برای رسیدن به درجات بالای کفر، خود را غمگین نسازد. بخشی از این افراد کسانی هستند که با زبان به مسلمان بودن اقرار میکنند، ولی در باطن ایمان نیاورده و همچنان بر کفر خود باقی ماندهاند.
ب. گروهی از یهودیان نیز همانند منافقانی که از آنها سخن به میان آمد، در کفر از یکدیگر سبقت گرفتهاند. تو از این گروه یهودیان نیز ناراحت نباش.
ج. خداوند با این بیان به پیامبر اسلام(ص) میگوید که این افراد مورد ابتلا و آزمایش خدا قرار گرفته و راهی برای نجاتشان وجود ندارد؛ لذا نباید از این واقعه ناراحت باشی؛ به دلیل اینکه آنها افرادی فاسق بوده و بر فسقشان اسرار دارند.
در آیهٔ شریفهٔ مورد پرسش میخوانیم: «اى فرستادهٔ (خدا)! آنها كه در مسير كفر شتاب میکنند و با زبان میگويند: «ايمان آورديم» و قلب آنها ايمان نياورده، تو را اندوهگين نسازند! و (همچنين) گروهى از يهوديان كه خوب به سخنان تو گوش میدهند، تا دستاويزى براى تكذيب تو بيابند آنها جاسوسان گروه ديگرى هستند كه خودشان نزد تو نيامدهاند آنها سخنان را از مفهوم اصليش تحريف میكنند، و (به يكديگر) میگويند: «اگر اين (كه ما میخواهيم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داورى كرد،) بپذيريد، و گر نه (از او) دورى كنيد!» (ولى) كسى را كه خدا (بر اثر گناهان پى در پى او) بخواهد مجازات كند، قادر به دفاع از او نيستى آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاک كند در دنيا رسوايى، و در آخرت مجازات بزرگى نصيبشان خواهد شد».[1]
الف. توضیح «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ»
در این قسمت از آیه، خداوند به پیامبر تسلّی خاطر داده[2] و از ایشان میخواهد که در مقابل حرکت شتابان برخی از منافقان در سبقت گرفتن از یکدیگر برای رسیدن به درجات بالای کفر، خود را غمگین نسازد. بخشی از این افراد کسانی هستند که با زبان به مسلمان بودن اقرار میکنند، ولی در باطن ایمان نیاورده و همچنان بر کفر خود باقی ماندهاند. از اینرو، اعمالشان مطابق با سخنشان نبوده، بلکه مطابق با کفر باطنیشان بروز میکند و موجب نارحتی پیامبر اکرم(ص) میشود. آنها به دنبال این هستند که پیامبر(ص) بین آنها مطابق حکم جاهلی حکم کند و همیشه جانب ثروتمندان و زورمندان را مراعات کند. از تعبیر «سارِعُونَ فِی الْكُفْرِ» اینگونه فهمیده میشود که منظور خداوند، کسانی است که در کفر به سر میبرند و برای رسیدن به درجات بالاتر کفر از یکدیگر سبقت میگیرند. نه کسانی که از حیطه کفر خارج هستند و برای ورود به آن پیش تازی میکنند که اگر منظور این بود، باید از عبارت «یُسارِعُونَ اِلی الْكُفْرِ» استفاده میشد.[3]
ب. توضیح «وَ مِنَ الَّذينَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ...»
در این بخش از آیه، خداوند اشاره به جریانی میکند که به عنوان شأن نزول آیه از آن یاد میشود. خلاصه ماجرا از این قرار بود که زن و مردی از یهود مرتکب زنای محصنه شدند. حکم این گناه در تورات این بود که باید هر دو رجم شوند. اما چون آن دو نفر از اشراف بودند، علمای یهود خواستند این حکم را به شلّاق تنزّل دهند. لذا به سراغ پیامبر اسلام(ص) رفته و از ایشان خواستند در این رابطه حکم صادر کند. آنها به فرستادگان خود گفتند: اگر پیامبر(ص) حکم به شلّاق کرد، آن را بپذیرید و اگر حکم به رجم کرد، از قبول آن خود داری کنید. اما پیامبر(ص) نیز به دستور الاهی حکم به رجم نمود. آنان نیز طبق دستور علمایشان از پذیرش آن خودداری کردند. پیامبر(ص) برای اثبات وجود این حکم در تورات، به دنبال «ابن صوریا» که مقبول خود یهودیان نیز بود، فرستاد و او نیز به این حکم الاهی شهادت داده و سپس مسلمان شد.[4]
از این رو، خداوند این آیات را نازل کرده و میفرماید: گروهی از یهودیان نیز همانند منافقانی که از آنها سخن به میان آمد، در کفر از یکدیگر سبقت گرفتهاند. تو از این گروه یهودیان نیز ناراحت نباش. یهودیانی که نزد تو میآیند ولی به سخنان دروغ گوش داده و از گروهی از یهودیانی که نزد تو نیامدهاند پیروی میکنند. در واقع این افراد فرستادهٔ علمای یهود هستند. این علما حکم الاهی را تحریف کرده و به جای حکم واقعی به پیروان خود ابلاغ کردند. سپس به آنها دستور دادند تا نزد پیامبر اسلام بروند و از او نیز در مورد این مسئله سؤال کنند. به آنها گفتند که اگر پیامبر اسلام همانند ما در این مورد حکم کرد، آن را بپذیرید و اگر بر خلاف آن حکم کرد، آن را رد کرده و نپذیرید.[5]
ج. توضیح «وَ مَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً»
خداوند با این بیان به پیامبر اسلام(ص) میگوید که این افراد مورد ابتلا و آزمایش خدا قرار گرفته و راهی برای نجاتشان وجود ندارد؛ لذا نباید از این واقعه ناراحت باشی؛ به دلیل اینکه آنها افرادی فاسق بوده و بر فسقشان مداومت میکنند، خداوند آنها را از پلیدیهای قلبشان پاک نمیکند. خدا میخواهد به اين وسيله آنها را مجازات كرده و رسوا كند و كسى كه خدا ارادهٔ مجازات و رسوايى او را كرده است، هرگز توی پیامبر قادر بر دفاع از او نيستى. و خداوند در دنیا و آخرت آنها را عقاب میکند. در دنیا به خواری و در آخرت به عذابی بزرگ گرفتار میسازد.[6]
[1]. مائده، 41.
[2]. ر.ک: نمایه «مسئولیت پیامبر(ص) در قبال ایمان مردم»، سؤال 113.
[3]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 339، چاپ پنچم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، 1417 ق؛ قرشى، سيد على اكبر، تفسير احسن الحديث، ج 3، ص 73، بنياد بعثت، تهران، چاپ سوم، 1377ش.
[4]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، با مقدمه بلاغی، محمد جواد، ج 3، ص 299 – 301، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ العروسى الحويزى، عبد على بن جمعة، تفسير نور الثقلين، محقق و مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، ج 1، ص 629 و 630، اسماعيليان، قم، چاپ چهارم، 1415ق. اقتباس از نمایه پیشینه تاریخی حکم سنگسار(رجم)، ۱۵۴۸.
[5]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 340.
[6]. همان، ص 341؛ و ر.ک: نمایههای «خدا و كارهاى انسان»، سؤال 131؛ «گرايش انسان به بدى و مشيت الاهى»، سؤال 214.