در ابتدای پاسخ باید در آیات مورد نظر دقت نمود. خدای متعال در آیات آغازین سورهی توبه میفرماید:
«خدا و پیامبرش از مشرکانی که در گذشته با آنها پیمان بستهاید، بیزارند. پس چهار ماه به شما کافران مهلت داده میشود تا در این سرزمین آزادانه سیر کنید، و بدانید که سرانجام نمیتوانید از خدا بگریزید، و او است که کافران را رسوا میکند.
در روز حج بزرگ از جانب خدا و پیامبرش به مردم اعلام میشود که خدا و پیامبرش از مشرکان بیزارند. پس اگر توبه کنید برایتان بهتر است، ولی اگر سرپیچی کنید بدانید که از خدا نمیتوانید بگریزید. و کافران را به عذابی دردآور بشارت ده. مگر آن گروه از مشرکان که با ایشان پیمان بستهاید و در پیمان خود کاستی نیاوردهاند و با هیچکس بر ضد شما همدست نشدهاند. با اینان به پیمان خویش تا پایان مدتش وفا کنید؛ زیرا خدا پرهیزکاران را دوست دارد. و هنگامی که ماههای حرام به پایان رسید، هر جا که مشرکان را یافتید بکشید و بگیرید و به حبس افکنید و در همهجا به کمین آنها بنشینید؛ اما اگر توبه کردند و نماز خواندند و زکات دادند، از آنها دست بردارید؛ چراکه خداوند آمرزنده و مهربان است. و هرگاه یکی از مشرکان به تو پناه آورد، پناهش ده تا کلام خدا را بشنود، سپس به مکان امنش برسان؛ زیرا اینان مردمی نادان هستند».[1]
بر اساس این آیات در پاسخ به پرسش مذکور چند نکته را متذکر میشویم:
- آنچه در آیهی پنج سورهی توبه آمده، در مورد مشرکان و بتپرستان است، نه پیروان ادیان آسمانی، و این شدت عمل برای آن است که برنامهی اسلام ریشهکن ساختن بتپرستی از روی کره زمین بوده، و مسئله آزادی مذهبی، یعنی ترک اجبار پیروان مذاهب دیگر برای پذیرش اسلام، منحصر به ادیان آسمانی و اهل کتاب مانند یهود و نصاری است، و شامل بتپرستان نمیشود؛[2] زیرا بتپرستی، مذهب و آئین نیست که محترم شمرده شود، بلکه انحطاط و خرافه و انحراف و بیماری است که به هر حال و به هر قیمت باید ریشهکن شود.[3]
از اینرو این آیه نمیتواند مستند گروه داعش قرار گیرد؛ زیرا این گروه هر کس را که موافق و همراه آنان نباشد، مستحق کشتن و شکنجههای غیر انسانی میدانند و در این رفتار وحشیانه حتی به هممسلکان خود از مسلمانان اهلسنت نیز رحم نمیکند.[4]
- مهمتر از آن، توجه به این نکته است که این آیه در ارتباط با پیمانشکنان است و نه حتی تمام بتپرستان!
به عبارت دیگر، آن دسته از بتپرستانی که با پیامبر اسلام(ص) پیمان بستند؛ اما بارها با پیمانشکنی خود زمینه ناامنسازی مناطق اسلامی را فراهم آوردند، دیگر شایسته دلسوزی نیستند و باید با آنان مثل خودشان رفتار کرد؛ اما آنانی که پیمانشکنی نکردهاند، همچنان مشمول رفتارهای محبتآمیز مسلمانان خواهند بود.
- علاوه بر آن، این حکم تنها مربوط به مشرکان و بتپرستانی است که صدای حق به گوش آنان رسیده است؛ یعنی پس از روشن شدن حقانیت دین اسلام بر اساس تعصب و لجاجت بر کفر و بتپرستی خود اصرار میورزند؛ زیرا:
اولا: آیه در سال نهم هجری، یعنی پس از گذشت بیش از 20 سال از بعثت و ظهور اسلام نازل شده است و عمدهترین فعالیت پیامبر(ص) و یاران آنحضرت در تمام دوران بعثت، در زمینهی مباحث فرهنگی و تبلیغی بود.
ثانیا: در ادامهی آیه بیان میکند که این شدت و خشونت نه به مفهوم این است که راه بازگشت به روی آنها بسته شده باشد، بلکه در هر حال و در هر لحظه بخواهند میتوانند جهت خود را تغییر دهند؛[5] لذا بلافاصله اضافه میکند: «اگر آنها توبه کنند و به سوی حق بازگردند و نماز را برپا دارند و زکات را ادا کنند، آنها را رها سازید و مزاحمشان نشوید».[6]
ثالثا: در آیهی بعد با دستور دیگری تکمیل میکند تا تردیدی باقی نماند که هدف اسلام از این دستور تعمیم توحید و آئین حق و عدالت است، نه استعمار و استثمار و قبضه کردن اموال یا سرزمینهای دیگران، و میفرماید:
«اگر یکی از بتپرستان از تو درخواست پناهندگی کند، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود».[7] این یعنی در نهایت آرامش با او رفتار کن، و به آنها فرصت اندیشه و تفکر بده تا آزادانه به بررسی محتوای دعوت تو بپردازند، و اگر نور هدایت بر دل آنها تابید آنرا بپذیرند. سپس اضافه میکند «او را پس از پایان مدت مطالعه به جایگاه امن و امانش برسان»،[8] تا کسی در میان راه مزاحم او نشود.
رابعا: علت این دستور سازنده را چنین بیان میکند: «این برای آن است که آنها قومی بیاطلاع و ناآگاهاند».[9]
بنابر این، اگر درهای کسب آگاهی به روی آنها باز گردد، این امید میرود که از بتپرستی که زاییده جهل و نادانی است خارج شوند، و به راه توحید و خدا که مولود علم و دانش است گام بگذارند.
و به این ترتیب سختگیری فوق العادهای که از آیهی اوّل استفاده میشود، با نرمشی که در آیهی دوم به کار رفته، تعدیل میگردد، و راه و رسم تربیت همین است که همیشه شدت عمل را با نرمش بیامیزند و از آن معجونی شفابخش بسازند.[10]
[2]. ر. ک: «ولایت فقیه و علما»، 24؛ «شرک ورزیدن به خدا»، 85950؛ «آزادی عقیده و اعدام مرتد در اسلام»، 53؛ «سازگاری اعدام مرتد با تعالیم دین»، 4154.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 7، ص 292، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. ر. ک: «رابطهی رفتار افراطی تکفیریها با آیات قرآن»، 91220.
[5]. تفسیر نمونه، ج 7، ص 292.
[6]. «فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ». توبه، 5.
[7]. «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَک فَأَجِرْهُ حَتَّی یسْمَعَ کلامَ اللَّهِ». توبه، 6.
[8]. «ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ». توبه، 6
[9]. «ذَالِک بِأَنهَّمْ قَوْمٌ لَّا یعْلَمُون». توبه، 6.
[10]. ر. ک: تفسیر نمونه، ج 7، ص 292- 294.