امر به معروف و نهی از منکر از فرایض بزرگ اسلامی است که اجرای آن آثار و برکات فراوانی را به دنبال دارد، امر به معروف و نهی منکر از فروع دین اسلام است و اجرای آن باعث برپا شدن واجبات و از بین رفتن منکرات و برقراری امنیت و آسایش در جامعه می شود. همان گونه که می دانیم، فلسفه بعثت و دعوت پیامبر اسلام (ص) تربیت و هدایت انسان ها بوده، و پیامبر گرامی اسلام در این راستا از راه های بسیاری استفاده کرده که نمونه ای از آن، امر به معروف و نهی از منکر و کیفیت اجرای آن است. قرآن کریم نیز یکی از صفات برجسته مؤمنان را امر به معروف و نهی از منکر دانسته است. با تمام اهمیتی که در اسلام برای این واجب الاهی وجود دارد، اما اجرای آن شرایطی دارد که در صورت نبود هر یک از آنها، وجوب آن از عهده انسان برداشته می شود. در این مقال به جهت اختصار و به تناسب پرسش به یکی از آنها اشاره می کنیم، و آن احتمال تأثیر است. این وجوب تا زمانی بر عهده انسان است که احتمال تأثیر باشد، اما زمانی که دیگر به هر نحوی استنباط شود که امر به معروف تأثیری ندارد، قرآن کریم این مسئولیت را از عهده انسان بر می دارد. هر حال تردیدی نیست که مسئله امر به معروف و نهى از منکر از مهم ترین ارکان اسلام است که به هیچ وجه نمىتوان شانه از زیر بار مسئولیت آن خالى کرد، این دو وظیفه در جایی ساقط مىشود که امیدى به تأثیر آن نباشد و دیگر شرایط لازم در آن جمع نگردد.
امر به معروف و نهی از منکر از فرایض بزرگ اسلامی است که اجرای آن آثار و برکات فراوانی را به دنبال دارد، امر به معروف و نهی از منکر از فروع دین اسلام و اجرای آن باعث برپا شدن واجبات و از بین رفتن منکرات و برقراری امنیت و آسایش در جامعه می شود؛ زیرا از نظر اسلام جامعه انسانی یک واحد به هم پیوسته است که اگر جلوی میکروب های موجود در یک عضو گرفته نشود، ناراحتی و مرض از یک عضو به سایر اعضا سرایت خواهد کرد. امر به معروف و نهی از منکر به منزله واکسیناسیون جامعه و جلوگیری از ابتلا به بیماری های روحی و روانی است. بر این اساس امر به معروف و نهی از منکر برای تمام جوامع ضرورت تام دارد. از این رو کسانی که به اجرای این فریضه الاهی اقدام می کنند، باید خود نیز دارای ویژگی های ارزنده ای باشند تا کلام و سخن آنها در دیگران اثر بخشد، و با به کارگیری روش ها و شیوه های صحیح تربیتی که موافق روح و طبع افراد است، زمینه هدایت آنها را فراهم نمایند.
فلسفه بعثت و دعوت پیامبر اسلام (ص) تربیت و هدایت انسانها بوده، و پیامبر گرامی اسلام در این راستا، از راههای بسیاری استفاده کرده که نمونه ای از آن، امر به معروف و نهی از منکر و نحوه اجرای آن است؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر دو عامل مهم تربیتی و بازدارنده از زشتیها است. وظیفهای است که افزون بر حاکم و دولت اسلامی، بر عهده همگان نهاده شده است، تا هر کس به قدر توان خویش بتواند، در تربیت عمومی سهم داشته باشد، ولی سیره پیامبر گرامی اسلام (ص) در اجرای امر به معروف و نهی از منکر به گونهای بوده است که بتواند، به عنوان حاکم دولت اسلامی و به عنوان پیامبر رحمت بر همگان رحمت باشد و هم از هرج و مرجها جلوگیری نماید، این وظیفه مهم به صورت کامل آنگاه میسر است که امر به معروف و نهی از منکر، با زبان خوش و مدارا آغاز شود. بنابراین اگر در جامعه ای امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، گناه و فساد یک نفر یا یک گروه به سایر افراد و سایر گروه ها نیز سرایت می کند و جامعه را آلوده می کند.
قرآن مجید یکی از صفات برجسته مؤمنان را امر به معروف و نهی از منکر دانسته، می فرماید: "والمؤمنون والمؤمنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف وینهون عن المنکر"؛[1] مردان مؤمن و زنان مؤمن دوستان یکدیگرند، به نیکی فرمان می دهند و از ناشایست باز می دارند.
علاوه بر این خداوند امر به معروف و نهی از منکر را نشانه بهترین امت ذکر فرموده است: "کنتم خیر امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف وتنهون عن المنکر"؛[2] شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید، به کار پسندیده فرمان می دهید، و از کارهای ناپسند باز می دارید.
گذشته از این مسئله (امر به معروف و نهی از منکر)، از باب تذکر نیز انسان وظیفه دارد، برخی از مسائل را به بردران دینی تذکر دهد؛ چراکه قرآن می فرماید: "وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنینَ"؛[3] و پیوسته تذکّر ده، زیرا تذکّر مؤمنان را سود مىبخشد. و در جایی دیگر می فرماید: "فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّکْرى"؛ پس تذکّر ده اگر تذکّر مفید باشد!
گفتنی است، با تمام اهمیتی که در اسلام برای امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد، اما اجرای آن شرایطی دارد که در صورت نبود هر یک از آنها، وجوب آن از عهده انسان ساقط می شود. در این مقال به جهت اختصار و به تناسب پرسش به یکی از آنها اشاره می کنیم، و آن احتمال تأثیر است. این وجوب تا زمانی بر عهده انسان است که احتمال تأثیر باشد، اما زمانی که دیگر احتمال اثر بخشی نباشد، تکلیف از انسان برداشته می شود. این جا است که قرآن کریم می فرماید: "یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ"؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید مراقب خود باشید، هنگامى که شما هدایت یافتید گمراهى کسانى که گمراه شدهاند به شما زیانى نمىرساند، بازگشت همه شما به سوى خدا است و شما را از آنچه عمل مىکردید آگاه مىسازد.[4]
این آیه اشاره به زمانی دارد که امر به معروف و نهى از منکر کارگر نمىشود، و یا شرایط دیگر آن وجود ندارد.
گاهى برخی از افراد در چنین زمانی ناراحت مىشوند که با این حال، تکلیف ما چیست؟ قرآن در پاسخ آنها مى فرماید براى شما هیچ جاى نگرانى وجود ندارد؛ چراکه شما وظیفه خود را انجام دادهاید، ولی آنها نپذیرفتهاند و یا زمینه پذیرشى در آنها وجود نداشته است، بنابراین زیانى از این ناحیه به شما نخواهد رسید.
این معنا در احادیث هم نقل شده است. از پیامبر (ص) درباره این آیه سؤال کردند، آن حضرت فرمودند: "ایتمروا بالمعروف و تناهوا عن المنکر فاذا رایت دنیا مؤثرة و شحا مطاعا و هوى متبعا و اعجاب کل ذى راى برایه فعلیک بخویصة نفسک و ذر عوامهم"؛[5] امر به معروف و نهى از منکر کنید، اما هنگامى که مشاهده کردید، مردم دنیا را مقدم داشته و بخل و هوا بر آنها حکومت مىکند و هر کس تنها نظر خود را مىپسندد (و گوشش بدهکار سخن دیگرى نیست) به خویشتن بپردازید و عوام را رها کنید.[6] روایات دیگرى نیز به این مضمون در منابع روایی آمده است که همگى همین حقیقت را دنبال مىکنند.[7]
به هر حال تردیدی نیست که مسئله امر به معروف و نهى از منکر از مهم ترین ارکان اسلام است که به هیچ وجه نمىتوان شانه از زیر بار مسئولیت آن خالى کرد، این دو وظیفه در جایی ساقط مىشود که امیدى به تأثیر آن نباشد و دیگر شرایط لازم در آن جمع نگردد.
در پایان تذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که در برخورد با این گونه افراد نباید با گشاده رویی برخورد کرد، بلکه آنچه را که آموزه های دینی می گوید، باید در مقابل چنین انسان هایی برخورد سنگین داشت، نه دوستانه: "عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِی بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّةٍ"؛[8] امام صادق (ع) می فرماید: امام علی (ع) فرمود: پیامبر (ص) به ما امر کرد تا در برخورد با گناهکاران با چهره گشاده برخورد نکنیم.
این شاید بدان جهت باشد که تا آنان بدانند شما نسبت به سهل انگاریشان در عمل به احکام و دستورات دینی ناراحت می باشید و در قلبتان کار آنها را انکار می کنید: "عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ یَحْیَى الطَّوِیلِ صَاحِبِ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ حَسْبُ الْمُؤْمِنِ عِزّاً إِذَا رَأَى مُنْکَراً أَنْ یَعْلَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَلْبِهِ إِنْکَارَهُ"؛[9] در عزت مؤمن همان بس که اگر منکری را دید، بداند که خداوند از انکار قلبیش نسبت به آن منکر آگاه است.
نمایه مرتبط:
ایمان و امر به معروف و... و جهاد ابتدایى، 196 (سایت: 1161).
[1] توبه، 71.
[2] آل عمران، 110.
[3] ذاریات، 55.
[4] مائده، 105.
[5] مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 97، ص 84، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404ق.
[6] در این باره ر.ک: مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 112، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ بیست و یکم.
[7] رُوِیَ أَنَّ ثَعْلَبَةَ الْخُشَنِیَّ سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ هَذِهِ الْآیَةِ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ فَقَالَ ع وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ حَتَّى إِذَا رَأَیْتَ شُحّاً مُطَاعاً وَ هَوًى مُتَّبَعاً وَ إِعْجَابَ کُلِّ ذِی رَأْیٍ بِرَأْیِهِ فَعَلَیْکَ بِنَفْسِکَ وَ دَعْ أَمْرَ الْعَامَّةِ وَ صَاحِبُ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ یَحْتَاجُ إِلَى أَنْ یَکُونَ عَالِماً بِالْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فَارِغاً مِنْ خَاصَّةِ نَفْسِهِ عَمَّا یَأْمُرُهُمْ بِهِ وَ یَنْهَاهُمْ عَنْهُ نَاصِحاً لِلْخَلْقِ رَحِیماً رَفِیقاً بِهِمْ دَاعِیاً لَهُمْ بِاللُّطْفِ وَحُسْنِ الْبَیَانِ عَارِفاً بِتَفَاوُتِ أَخْلَاقِهِمْ لِیُنَزِّلَ کُلًّا مَنْزِلَتَهُ بَصِیراً بِمَکْرِ النَّفْسِ وَ مَکَایِد". بحارالأنوار، ج 97، ص 84.
[8] کلینی، کافی، ج 5، ص 59- 60، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365.
[9] همان، ج 5، ص 60، بَابُ إِنْکَارِ الْمُنْکَرِ بِالْقَلْبِ.