اگرچه خدای متعال در تعدادی از آیات قرآن، انسان را اشرف مخلوقات خوانده، و اعلام فرمود که او بر بسیاری از آفریدههایش برتری دارد؛[1] اما در آیاتی هم او را مورد سرزنش و ملامت قرار داده است؛ مانند آیهای که در پرسش به آن اشاره شده است:
«قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ»؛ مرگ بر انسان! چه ناسپاس است او!
تعبیر «قتل الانسان» نوعى نفرین و به گفته برخی از مفسران،[2] از بدترین انواع نفرین است. و کلمه «ما» در «ما اکفره» تعجب است. تعجب از کسى که این همه اسباب هدایت را در اختیار دارد، و این همه نعمتهای الهى شامل حال او شده است، ولی باز راه کفر و ناسپاسی را در پیش میگیرد!
با توجه به آیات دیگر، مانند آیه سوم سوره دهر، که انسانها را به دو گروه شاکر و کفور و یا سپاسگزار و ناسپاس تقسیم نموده است. همچنین با توجه به کلمه کلیدی «کفر» در آیه مورد پرسش، میتوان به این جمعبندی دست یافت که خداوند این مرگ و نابودی را نه برای تمام انسانها؛ بلکه تنها برای افراد ناسپاس میخواهد.
به عبارت دیگر، این آرزوی نابودی، ارتباط با انسانهایی ندارد که هنوز در گستره «احسن تقویم» به سر میبرند؛ بلکه ویژه انسانهایی است که خود را با اختیار به پرتگاه «اسفل سافلین» انداختهاند؛ اما آنهایی که در مسیر خداوند هستند، حتی بعد از مرگ ظاهریشان نیز زندهاند: «أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»!
با توجه به آنچه گفته شد، نفرین بر انسانهای کفور و ناسپاس هیچ ناهمگونی با علم الهی در خلقت انسان ندارد؛ چرا که علم خدای متعال به سرنوشت و چگونگی تعاملات و رفتارهای موجودات، موجب جبر آنها بر خطاکاری نمیشود.[3]
اکنون که پاسخ این پرسش بیان شد، در ادامه به برخی تفاسیر و نظرات مفسران در مورد این آیه خواهیم پرداخت:
- برخی معتقدند «کفر» در اینجا ممکن است به معناى عدم ایمان، یا به معناى ناسپاسى و کفران، و یا به معناى هرگونه ستر و پوشش حق باشد. و منظور از تعبیر «مرگ بر این افراد» معناى کنایى آن، یعنى اظهار شدت غضب و تنفر نسبت به اینگونه افراد کافر و ناسپاس است.[4] و در آن، اشاره به این واقعیت است که ناسپاسی انسان را میکشد؛ یعنى کفران هر نعمتی، فضیلت و فرصتی از انسان را از بین میبرد، و تا به آنجا میرسد که تمام وجود و فرصتهای او را نابود میکند!
- تعبیر «ما أکفره» بیانگر دامنهی کفر انسان است و این دامنه تا اندازهای گسترده است که متناسب با معناى لغوى «کفر»، یعنى پوشاندن، شامل هر نوع کفر نسبت به خدا یا نعمتهاى او، و یا حتى کفر به یک نعمت را نیز شامل میشود؛ از اینرو کلمه انسان در این آیه تقریبا میتواند شامل همه مردم شود؛ زیرا (جز اولیای خاص خدا) تقریبا هیچ انسانى نیست مگر آنکه نسبت به برخی نعمتهاى خدا ناسپاسی کرده است![5]
- در مقابل، برخی مصداق «انسان» که در این آیه برای او طلب مرگ شده را بسیار محدودتر دانسته و آنرا تنها ناظر به فرد و یا گروهی خاص دانسته و دیگر انسانها را از دایره شمول آن خارج میکنند:
1-3. منظور از انسان در این آیه، تنها «امیّة بن خلف»(از سران قریش) است.[6]
2-3. منظور از انسانی که طلب مرگ برای او شده، «عتبة بن ابى لهب» است که به قرآن کفر ورزید.[7]
3-3. این آیه در مورد سرزنش ثروتمندانی است که با سرمایهی خود بر فقرا فخر میفروشند.[8]
[1]. ر. ک: «فضیلت و برتری انسان بر موجودات دیگر».
[2]. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 702، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق.
[3]. ر. ک: «علم خداوند و خلقت انسانهای بد و شرور»؛ «علم خداوند و اختیار انسان».
[4]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 26، ص 136- 137، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1374ش.
[5]. ر. ک: مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج 17، ص 331، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377ش.
[6]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 666، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[7]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 20، ص 217، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[8]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 31، ص 57، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.