لغتشناسان در معنای «خیر» گفتهاند: خیر آن چیزی است که همه نسبت به آن میل و رغبت دارند؛ مانند عقل، عدالت و ...[1] و مقابل آن شرّ است؛ یعنی چیزی که همه از آن رویگردانند و به آن رغبت نمیکنند.[2]
به تعبیر دیگر، خیر چیزی است که هر کسی بر حسب طبیعت خود خواهان آن است و آنرا دوست دارد، و هر گاه بین چند چیز مردد شود، بهترین آنها را برمیگزیند، و شر در برابر خیر است.
ناگفته نماند معناى کامل خیر همین بوده، و در تمام موارد آن معتبر است. به مال دنیا از آن جهت خیر میگویند که مرغوب و مورد میل است. به چیز خوب خیر میگویند؛ زیرا دلپسند است و آدمى به آن رغبت دارد؛ نظیر «وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً»؛[3] چون حکمت مرغوب و مورد پسند است؛ لذا بدان خیر اطلاق شده است.[4]
البته گفته شده است که خیر و شر را میتوان در دو نوع ردهبندی کرد:
- خیر و شر مطلق: خیر مطلق آن چیزی است که در هر حالی و برای هر فردی مورد رغبت است، مانند بهشت. و شر مطلق آن چیزی است که همگان از آن گریزانند مانند جهنم.
- خیر و شر نسبی: و آن چیزی است که برای فردی خیر بوده، و همان خیر ممکن است برای دیگری شر باشد.[5] مانند باران که میتواند همزمان برای کشاورزان خیر بوده؛ اما برای آنانی که در حاشیه رودخانه سکونت دارند، شر باشد.
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 300، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. همان، ص 448.
[3]. بقره، 269
[4]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 2، ص 317، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.
[5]. المفردات فی غریب القرآن، ص 300؛ برای آگاهی بیشتر، ر. ک: «انتساب بالعرض شرور به خداوند».