بخشی از دستورات اسلام جزو اصول و پایه های دین است که با گذشت زمان هیچ تغییری در آن حاصل نمی شود و همگان در همه عصرها باید به آن پایبند باشند؛ مثل اصل یکتاپرستی، نبوّت پیامبر، وجود قیامت، عدالت خداوند، انجام حقوق واجب، رسیدگی به مستمندان و خویشاوندان و دوری از آن چه خداوند حرام کرده است و این امور در طول زمان تغییر نمی کند، ولی بخشی دیگر از دستورات اسلام ارتباطی با اصل دین ندارد، و مربوط به زمان و دوره ای است که مؤمن در آن زندگی می کند که با گذشت زمان، وظیفه شخص تغییر می کند.
البته مسلّم است که روش پیامبر اکرم (ص) و امیر مؤمنان (ع) و مؤمنان زمان آنها ،با دیگر پیشوایان فرق هایی داشته است، و علت آن تفاوت وضع زندگی عمومی مردم در زمان های مختلف بوده است.
در صدر اسلام، مسلمانان چون از نعمت های دنیوی بهره کافی نداشتند؛ از این رو پیشوایانشان نیز علاوه بر این که خودشان در حدّ پایین ترین افراد جامعه زندگی می کردند، همچنین به مسلمانان نیز سفارش می کردند تا رعایت حال فقرا و ضعیفان جامعه را بنمایند، ولی در دوره های بعد که مسلمانان از توان و قدرت در زمینه های مختلف (مالی سیاسی) برخوردار شدند، مسئله به گونه ای شد که هم خود بزرگواران در حد متعارف جامعه زندگی می کردند و هم به پیروان خود توصیه می کردند که از نعمت های خداوند استفاده کنند و شایسته ترین افراد برای استفاده از امکانات دنیا را مؤمنان می دانستد و می فرمودند، کسی حق ندارد آنچه را خداوند حلال شمرده، بر خود حرام کند!
البتّه نکته مهمّی که در دین پیرامون استفاده از نعمت ها مورد توجه قرار گرفته، این است که این امر سبب ضایع شدن حقی از خداوند و مردم نشود.
برای دست یابی به پاسخ، بحث مان را در سه محور مورد بررسی قرار می دهیم:
1. ذکر آیه ای از قرآن و پاره ای از روایات در بیان این که خداوند دوست دارد که هر گاه نعمتی به بنده ای ارزانی شد، آن را نمایان سازد.
2. سیره پیشوایان دین در این مسئله و اختلاف روش آنان با ذکر دلایل.
3. مقدار استفاده از نعمت های الاهی.
اکنون این مباحث را با همین ترتیب بررسی نموده و با رعایت اختصار بیان می کنیم:
1. خداوند متعال خطاب به پیامبر (ص) می فرماید: "نعمت پروردگارت را بازگو کن"![1]
امام صادق (ع) در توضیح آیه به یکی از یارانشان که معنای آن را پرسیده بود، فرمود: آن کسى که با عطا کردن دین خود به تو، ترا بر دیگران برتری داد، پس از او سخن بگو و نعمت های او را ذکر کن.[2]
در روایت دیگری از امیر مؤمنان (ع) آمده است که علاء بن زیاد حارثى که از یاران امام بود گفت: یا امیر المؤمنین، از دست برادرم عاصم به شما شکایت مىکنم. حضرت فرمود: مگر چه شده است؟ گفت: جامهاى پشمین پوشیده و دست از دنیا شسته و با این کار همسر و فرزندان خود را ناراحت کرده است، حضرت او را سرزنش کرده و فرمود: اى دشمنک خویش! شیطان عقلت را ربود؟ آیا نباید به زن و فرزندت رحم کنى؟ آیا فکر مىکنى خداوند چیزهاى پاکیزه و خوش گوار را بر تو روا داشته است، ولی دوست ندارد که از آنها استفاده کنى؟ و در ادامه سخن، به همین آیه مورد بحث استشهاد کردند، امّا وقتی عاصم از امیر المؤمنین پرسید، پس خود شما چرا از غذاهای لذیذ و پوشاک مناسب استفاده نمی کنید؟ حضرت فرمود: من مانند شما نیستم. خداوند مرا پیشواى مردم قرار داده است و به همین سبب لازم است که من زندگى و خوراک و پوشاک خود را در حد ضعیفترین طبقات اجتماع قرار دهم، تا از طرفى مایه آرامش و سکون دردهای فقیران و از طرف دیگر سبب جلوگیرى از سرکشی ثروت مندان شوم.[3]
2. دستوراتی که از طرف شرع مقدس برای انسان ها تشریع شده، بر دو گونه است: دسته اول اصول مسلمی است که با گذشت زمان هیچ گونه تغییری در آنها حاصل نمی شود و تمام انسان ها در تمام عصرها باید به آن پایبند باشند؛ مثل اصل یکتاپرستی، نبوّت پیامبر، عدل الاهی، و بدی ظلم و دوری کردن از آن و خوبی احسان و سفارش به آن.
این گونه موارد، به همان صورتی که در زمان پیامبر (ص) بوده تا پایان عمر دنیا باقی خواهد ماند. در حدیثی از امام صادق (ع) به این امر اشاره شده است: حلال محمد تا روز قیامت، حلال است و حرام محمد هم تا روز قیامت حرام است (تغییرى در آن نیست).[4]
اما دسته دوم از دستورات دین، مربوط به اصول مسلم آن نبوده، بلکه با شرایطی؛ نظیر زمان و مکان در ارتباط بوده و با تغییر شرایط، آن حکم نیز تغییر می کند. این مسئله در زمان معصومان (ع) نیز مورد پرسش قرار گرفته است و حدیثی که در ادامه بیان می کنیم، ما را در رسیدن به مقصودمان کمک می کند: روزى سفیان ثورى بر امام صادق (ع) وارد شد و بر تن آن حضرت لباس زیبا و لطیفی دید و در مقام اعتراض به حضرت خرده گرفت که شما چرا چنین لباسی را به تن کرده اید، با این که اجداد شما این گونه زندگی نمی کردند! حضرت صادق (ع) فرمود:
رسول خدا (ص) در روزگارى به سر برد که نه زمین حاصل خیزى بود و نه غذاى لذیذی، امّا در این زمان اوضاع فرق کرده است و در این زمان شایسته ترین مردم به برخوردارى از نعمت های خداوند نیکو کارانند؛ نه فاسدان؛ مردم مؤمن هستند نه افراد منافق؛ مسلمانانند نه کافران! اعتراضت چیست اى ثورى؟! به خدا قسم- من با همین حال که مىبینى- از آن زمان که به خوب و بد دنیا واقف شدم هیچ صبح و شامى بر من سپرى نشد که مالى در میان اموالم باشد و خدا دستور داده باشد در جایى مصرف کنم جز آن که همان جا به مصرف رساندم.[5]
استاد مطهری در این زمینه بیان می دارد: "این اختلاف و تعارض ظاهرى سیرت، به کمک بیاناتى که از پیشوایان دین رسیده، براى ما روشن مىکند از نظر اسلام در باب معیشت و لوازم زندگى چیزهایى است که اصول ثابت و تغییرناپذیر به شمار مىروند و چیزهایى است که اینطور نیست.
یک اصل ثابت و تغییرناپذیر این است که یک نفر مسلمان باید زندگى خود را از زندگى عمومى جدا نداند، باید زندگى خود را با زندگى عموم تطبیق دهد. معنا ندارد درحالى که عموم مردم در بدبختى زندگى مىکنند عدّه دیگر با استفاده کردن مثل "قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتى اخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ"[6] در دریاى نعمت غوطهور شوند هرچند فرض کنیم که از راه حلال به چنگ آورده باشند.
خود امام صادق (ع) که به اقتضاى زمان، زندگى را بر خاندان خود توسعه داده بود، هنگامی که نرخ خواربار ترقى کرده و قحطی پدیدار شد، به خادم خویش فرمود: چقدر آذوقه و گندم ذخیره داریم؟ عرض کرد: زیاد داریم، تا چند ماه ما را بس است. فرمود همه آنها را ببر و در بازار به مردم بفروش. گفت اگر بفروشم دیگر نخواهم توانست گندمى تهیه کنم. فرمود لازم نیست، از این به بعد مانند سایر مردم، روز به روز تهیه خواهیم کرد، و دستور داد از آن به بعد، نانى که خادم تهیه مىکند نصفش جو و نصفش گندم باشد؛ یعنى از همان نانى باشد که اکثر مردم استفاده مىکردند. آنگاه فرمود: من قدرت دارم به فرزندان خودم در این سختى و تنگدستى نان گندم بدهم، اما دوست دارم خداوند ببیند من با مردم، همدلی مىکنم".[7]
3. تمام مسائلی که در بالا به آن اشاره شد، در باره انسان هایی است که با ایمان هستند و چگونگی استفاده از نعمت ها را می دانند که در روایتی امام رضا (ع) می فرماید: مؤمن همواره در معرض خیرات مىباشد، اگر گوشت بدن او را با قیچی پاره پاره کنند براى او خیر خواهد بود، و اگر حکومت شرق و غرب را هم به دست آورد باز هم براى او خیر مىباشد.[8]
در پایان نمونه ای را نیز از افرادی که از نعمت های خداوند خوب استفاده نکرده اند و مورد مذمت واقع شده اند ذکر می کنیم:
از حضرت صادق (ع) روایت شده است که مرد فقیرى به خدمت رسول خدا رسید و در حضور آن حضرت شخص ثروت مندى نشسته بود تا مرد فقیر نزد او نشست او بلافاصله لباس هایش را جمع کرد و کمی دورتر از او نشست! رسول خدا فرمود چه چیز تو را وادار کرد که از او دورى کنى؟ ترسیدى از فقر او به تو چیزى بچسبد؟ یا از ثروت تو به او چیزى بچسبد؟ ثروت مند عرض کرد حالا که چنین فرمودید به جبران این کارم نصف ثروتم را به او دادم! پیامبر به آن مرد فقیر فرمود قبول می کنى؟ مرد فقیر عرض کرد نه اى رسول خدا! حضرت پرسید چرا قبول نمی کنى؟ عرض کرد می ترسم همان مرضى که او را فرا گرفت مرا نیز فرا گیرد.[9]
براین اساس، استفاده از موهبت های الاهی اگر انسان را از یاد خدا غافل نکرده و موجب خودبرتربینی نشود، نه تنها مشکلی ندارد، بلکه باعث رشد و کمال افراد با ایمان نیز می شود.
نمایه مرتبط:
لباس و مد در منابع اسلامی، 8734
[1] ضحی، 11.
[2] کلینی ،محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 94، ح 5، دار الکتب الإسلامیة ،تهران ،1365 هـ ش.
[3] همان، ج 1، ص 411، ح 3.
[4] همان، ج 1، ص 58، ح 19.
[5] حسن بن شعبة، أبو محمد، تحف العقول، ج 1، ص 348، انتشارات جامعه مدرسین، قم
404 هـ ق.
[6] اعراف، 32.
[7] مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج 18، ص 44.
[8] فقه الرضا، ج 1، ص 360، کنگره امام رضا، مشهد، 1406هـ ق.
[9] کافی، ج 2، ص 262، ح 11.