بیگمان سفر به قصد درآمدزایی حلال؛ جهانگردی و گردشگری برای دیدن شگفتیهایی که خدا در طبیعت آفریده؛ و برای آشنایی با تاریخ و عبرتگرفتن از روزگار، چه برای مردان و چه برای زنان امری پسندیده است که قرآن کریم نیز بارها و بارها بدان پرداخته و سفارش کرده است.
در همین راستا، سورهها و آیات «آل عمران/137»، «انعام/11»، «یوسف/109»، «نحل/6»، «نحل/36»، «حج/46»، «نمل/69»، «عنکبوت/20»، «روم/9»، «روم/42»، «سبأ/18»، «فاطر/44»، «غافر/21»، «غافر/82»، «محمد/10»، «قریش/1-2» و ... را میتوان تشویقی برای جهانگردی و گردشگری حلال به شمار آورد.
اما اینکه مراد از «سائحون» و «سائحات» در قرآن کریم، نیز همان گردشگران و جهانگردان باشند و اینکه اصولا معنای قرآنی «سیاحت» چیست؟ باید گفت؛ در فرازی از قرآن، «سائحون» در ردیف انواع عبادتکنندگان قرار گرفتهاند:
«التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ».
خدای متعال در این آیه، مؤمنان را به نیکوترین ویژگیهایشان توصیف میکند، و میفرماید: آنان توبهکنندگان، عبادتکنندگان، حمدکنندگان، سائحان، رکوعکنندگان، سجدهکنندگان، و ... هستند.
جمع مؤنث «سائح» نیز در آیه دیگر در مورد ویژگیهای عبادی زنان باایمان مورد استفاده قرار گرفته است:
«قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ».
در این آیه نیز بسیاری از مفسران، «سائحات» را به بانوان روزهدار تفسیر کردهاند.
«سائحون» و «سائحات»، جمع «سائح»، از مصدر «سیح» در لغت عرب به معنای جریان آب در روی زمین است و به سیر و سیاحت در روی زمین نیز گفته میشود؛ اما اینکه معنای «سائحون» در این آیه که در میان ویژگیهای عبادی مؤمنان آمده، چه مناستی با آنها دارد و معنای این سیح و سائح چیست؟ بسیاری از مفسران، «سیح» را به معنای «روزه» گرفته و به همین ترتیب، معنای واژه «سائحون» در قرآن را «روزهداران» دانستهاند و در این مورد به روایتی از پیامبر اسلام(ص) استشهاد کردهاند که فرمود:
«سیاحة امتی الصوم»؛[1] سیاحت امت من روزهداری است. برخی از مفسران این آیه قرآن و به دنبال آن، این سخن پیامبر(ص) را ناظر به روزه واجب دانسته، و برخی گفتهاند ویژگی «سائحون» مخصوص مؤمنانی است که «دائم الصوم» هستند.[2]
از آنجا که روزهدار دائما و به صورت مستمر در حال اطاعت بوده، خوردنیها و ... را ترک میکند، گویا مانند جهانگردی است که همواره در حال حرکت است.
برخی نیز دلیل اطلاق واژه «سائح» را به فرد روزهدار از این جهت میدانند که روزهدار تمام لذتها از خوردنیها، نوشیدنیها، و لذتهای جنسی را ترک میکند، همانگونه که معمولا سیاحان و جهانگردان اینگونهاند.[3]
صرف نظر از این معنا و تفسیر مشهور از «سائحان»؛ اما معانی و تفاسیر دیگری هم برای این واژه ارائه شده است.
با ذکر این نکته که آیات قرآن دارای چند لایه معنایی بوده؛ و از اینرو ممکن است، تمام این تفاسیر صحیح بوده و تعارضی با هم نداشته باشند، به بخشی از آنها میپردازیم:
- صاحب تفسیر المیزان، معتقد است با توجه به سیاق آیه، «سائحون» کسانی هستند که از مسجدى به مسجد دیگر برای عبادت میروند؛[4] یعنی در حقیقت سیاحتشان رفتن از این عبادتگاه به آن عبادتگاه برای عبادت و بندگی خدا است. و از یک مکان دینى به مکان دیگر گردش و سیر میکنند.
سخنی از پیامبر(ص) میتواند این تفسیر را نیز تأیید کند: «فَإِنَّ سِیَاحَةَ أُمَّتِی فِی الْمَسَاجِد».[5]
- نظر دیگری وجود دارد که «سائحون» را به همان معنای «گردشگران» میداند:
«سائحون» کسانی هستند که در روى زمین سیر و سفر میکنند و از آثار گذشتگان عبرت میگیرند؛[6] یعنی کسانی که با سیر و گردش در روى زمین و مشاهده آثار عظمت خدا و شناخت جوامع بشرى و آشنایى با عادات و رسوم، و علوم و دانشهاى اقوام و ملل - که اندیشه انسان را زنده و فکر او را پرورش میدهد- آگاهی کسب میکنند.
- بر اساس نظر دیگر، «سائحون» جویندگان علوماند که براى کسب علم و دانش سفر میکنند.[7]
- بعضى دیگر از مفسران، سیاحت را به معناى سیر و حرکت به سوى میدان جهاد و مبارزه با دشمن میدانند، و در این معنا به حدیث نبوى معروف که فرمود: «إن سیاحة أمتی الجهاد فی سبیل الله»، استناد کردهاند.[8]
- بعضى آنرا به معناى تفکر و اندیشه در مورد جهان هستى، و سنتهای الهی دانسته و معتقدند این صفت با بقیه فقرات آیه مناسبتر است؛ چراکه با توبه و عبادت و ستایش خدای متعال، تدبر در ملکوت الهی حاصل میشود که منجر به انابه به سوی حق تعالی و ادراک حکمت آفرینش خواهد شد.[9]
همانگونه که گفته شد، این واژه، توانایی تمام این معانی را دارد؛ لذا تمام گروههایی که گفته شد، میتوانند مصداقی از مصادیق این آیات باشند.
[1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، آقا بزرگ، محقق، قصیرعاملی، احمد، ج 5، ص 307، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
[2]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 16، ص 154، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[3]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 8، ص 269، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[4]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 396، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[5]. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 3، 292، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق.
[6]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 5، ص 114، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[7]. الجامع لأحکام القرآن، ج 8، ص 270؛ مفاتیح الغیب، ج 16، ص 154.
[8]. الجامع لأحکام القرآن، ج 8، ص 270.
[9]. شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، فی ظلال القرآن، ج 3، ص 1719، بیروت، قاهره، دارالشروق، چاپ هفدهم، 1412ق.