حدیث مورد سؤال در کتاب المناقب ابن شهر آشوب آمده و بحار الانوار هم آنرا از آنجا نقل کرد و چون مأخذ و سندی ندارد، بر حسب ظاهر قابل اعتماد نیست.
اما بر فرض صحیح بودن آن حدیث، توجه به چند نکته مشکل را حل میکند:
- توجه به جایگاه پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) و گواهی قرآن بر طهارت و پاکیزگی آنان و آیهی تطهیر که حاکی از عصمت آنان است.
- حضرت فاطمه(س) در میان دختران پیامبر و اهلبیت، از ویژگی خاصی برخوردار بود. در بدو خلقت او، شرایط ویژهای برای پیامبر رخ میدهد و خداند این دختر را به پیامبر عنایت میفرماید.
- برخوردهای محبتآمیز و توأم با لطف و مهربانی در میان خانوادهها، یک امر طبیعی است، مانند اینکه انسان مادر یا خواهر یا دخترش را به جهت برگشتن از سفر زیارتی و یا کسب اجر معنوی، ببوسد. این نوع از ابراز محبت از روی شهوت نیست و جنبه انسانی و عاطفی دارد.
- به نظر میرسد منشأ اصلی سؤال این است که از این عبارات، اینگونه توهم و خیال شده است که پیامبر(ص) سینهی حضرت فاطمه(س) را در حالی که پوششی نداشت میبوسید، در صورتی که این توهم و خیال باطل است. در میان انسانهای معمولی نگهداشتن اینگونه حریمها و پوششها امر عادی است و رعایت نکردن این امور را خلاف آداب اجتماعی و خانوادگی میدانند؛ چرا باید نسبت به ساحت اهلبیت عصمت و طهارت(ع) چنین تصور و خیال باطلی داشته باشیم.
در جمعبندی به اینجا میرسیم که وقتی در بین خانوادهای معمولی و افراد عادی برخورد ملاطفتآمیز ایرادی ندارد، در میان معصومان با یکدیگر به ویژه پیامبر(ص) با دخترش، نیز هیچگونه مشکلی وجود نخواهد داشت، مخصوصا که آن بزرگواران معصوم بودند و تصور گناه در مورد آنان جایگاهی ندارد.
نخست باید گفت؛ در یک نگاه کلی روایات ما به دو دسته تقسیم میشوند: یک دسته روایاتی که قابل اعتماد و استنادند و به عنوان حدیث صحیح، قوی و ... از آنها یاد میشود، و دستهی دوم روایاتی که قابل اعتماد نیستند و به عنوان ضعیف، مجهول و .. از آنها یاد میگردد.
فقیهان و کارشناسان علوم اسلامی برای عمل کردن به روایات، سند آنها را بررسی میکنند تا از وضع و حال رجال سند با خبر شوند که آیا آنان که واسطهی نقل حدیثاند، شرایط لازم را دارند یا ندارند. هر جا پس از فحص و جستوجو به این نتیجه برسند که سند حدیث مشکل ندارد و از اعتبار برخوردار است، به آن حدیث توجه نموده و آنرا به کار میگیرند و در استنباط حکم شرعی به آن استدلال میکنند. اما در جایی که روایتی سند نداشته و مرسل باشد، یا سند آن ضعیف باشد، آن روایت را قابل اعتماد ندانسته و به آن استدلال نمیکنند.
پس از بیان این مقدمه باید گفت؛ روایتی که در پرسش مطرح شده و در بحارالانوار آمده است، مصدر اصلی آن کتاب مناقب آل ابی طالب، تألیف ابن شهر آشوب است.
متن حدیث در مناقب چنین است: عن الباقر و الصادق(ع): "انه کان النبی (ص) لاینام حتی یقبل عرض وجه فاطمة و یضع وجهه بین ثدیی فاطمة و یدعولها، و فی روایة: حتی یقبل عرض وجنة فاطمة او بین ثدییها"؛[1]
امام باقر و امام صادق(ع) فرمودند: پیامبر(ص) نمیخوابید تا اینکه وسط چهرهی فاطمه(س) را میبوسید و صورت خویش را بین سینههای او میگذاشت و برایش دعا میکرد.
در روایتی دیگر هم چنین آمده است: «تا اینکه کنار یا وسط گونهی فاطمه یا بین سینههای او را میبوسید».[2]
ابن شهر آشوب در مقدمۀ کتابش مینویسد: من این روایات را از جماعتی از اصحاب خود، یا از اهلسنت گرفته و یک سند و طریق کلی نیز برای بیشتر کتابهایی که از آنها نقل کرده – چه آن کتابها از عامه و چه از خاصه – آورده است.
البته ابن شهر آشوب روایت مورد بحث را به صورت مرسل و بدون سند ذکره است. بنابراین مورد اعتماد و استناد صد در صد نیست. و با فرض صحیح بودن این قبیل روایات، توجه به نکاتی میتواند راهگشا باشد:
- پیامبر و اهلبیت(ع) از شأن و مقام خاصی برخوردار بوده و ویژگیهایی از نظر روحی و معنوی دارند که نمیتوان دیگران را با آنان مقایسه کرد. از باب نمونه، کتاب آسمانی قرآن کریم بر طهارت و پاکیزگی فوق العادهی آنان گواهی داد که به آیهی تطهیر معروف است. آنجا که میفرماید: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً»؛[3] خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهلبیت دور کند و شما را به طور کامل پاک سازد.
تعبیر به "انما" که معمولاً در زبان عرب برای منحصر کردن در موضوع و مورد خاصی است، دلیل بر این است که این موهبت ویژه خاندان پیامبر(ص) است. بنابراین معصومان(ع) با تأیید و اراده تکوینی پروردگار و اعمال پاک خویش، با این که میتوانند گناه کنند، هرگز به سراغ گناه نمیروند.
واژه «رجس» به معنای چیز ناپاک است، خواه ناپاک از نظر طبع آدمی باشد یا به حکم عقل یا شرع و یا همه اینها.
واژهی «تطهیر» به معنای پاک ساختن و در حقیقت تأکیدی بر از بین بردن «رجس» و دوری از پلیدیها است.
تعبیر به «اهلبیت» بر اساس نظر همهی علمای اسلام و مفسران، اشاره به اهلبیت پیامبر(ص) است و بسیاری از روایات در منابع اهلسنت و شیعه، دلالت بر این دارد که مقصود از آن فقط پنج نفرند: پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن و حسین(ع) که به «خسمه طیبه» یا «اصحاب کساء» معروفاند.
آیۀ تطهیر برهانی روشن بر عصمت پیامبر و اهلبیت(ع) است؛ زیرا همهی گناهان رجس و پلیدیاند.[4]
در زیارت «زیارت جامعه» نیز میخوانیم: «عصمکم الله من الزلل و آمنکم من الفتن و طهرکم من الدنس و اذهب عنکم الرجس و طهرکم تطهیراً»؛[5] خداوند شما را از لغزشها نگهداشت و از فتنهی انحرافات در امان قرار داد و از آلودگیها پاک ساخت و پلیدی را از شما دور کرد و به طور کامل پاک نمود.
- حضرت فاطمه(س) در میان دختران و اهلبیت پیامبر(ص) جایگاه ویژهای دارد و یک دختر استثنایی است. وی از نظر خلقت و آغاز نشو و نمایش فوق العاده و برجسته است.
به حدیثی که با چند سند ابن شهر آشوب آورده است توجه میکنیم:
«ابوعبیدهی خداء و غیر او از امام صادق(ع) نقل کرده است که رسول خدا(ص) فاطمه را زیاد میبوسید، بعضی از همسران حضرت این کار را ناپسند شمرده و اعتراض کردند. پیامبر(ص) فرمود: وقتی که مرا به معراج بردند، جبرئیل دستم را گرفت و به بهشت وارد کرد، خرمایی در اختیار من قرار داد که آنرا خوردم - در روایتی آمده است: - سیبی را به من داد و خوردم. این میوه تبدیل به نطفهای در صلب من شد، همین که به زمین فرود آمدم با خدیجه همبستر شدم و او به فاطمه باردار شد. بنابراین فاطمه حوری بهشتی است که در جمع آدمیان قرار گرفت، هرگاه به بوی بهشت مشتاق شوم دخترم را میبویم.[6]
آری رابطۀ پیامبر(ص) با دخترش زهراء(س) بسیار عمیق و پرمعنا است و علاقۀ شدید او نسبت به این دختر آشکار و نمایان است.
- در زندگی انسانهای سالم به طور طبیعی، ارتباط بین اعضای یک خانواده به صورت صمیمی مشاهده میشود که خالی از ریبه و شهوت است، خواه نگاه کردن آنان به یکدیگر باشد، یا دست دادن به محارم یا بوسیدن آنان، مثلاً انسان وقتی که مادر، خواهر و یا دخترش از سفر زیارتی برمیگردند، آنان را میبوسد؛ چون که از خانهی خدا یا زیارت پیامبر(ص) یا امامان(ع) برگشته است، این بوسیدن به جهت تبرک و اجر معنوی است و بس.
گاهی اتفاق میافتد که خداوند فرزندی زیباروی و با ادب و شایسته به پدر و مادر عنایت میکند. اگر این پدر یا مادر فرزند پر جاذبهی خود را به طور مکرر میبوسند و با او انس و علاقه خاصی دارند، این نشانگر یک رابطۀ پدر و فرزندی یا مادر با فرزند است و به طور طبیعی در میان بعضی از خانوادهها دیده میشود و کسی هم آن پدر یا مادر را سرزنش و نکوهش نمیکند.
- به نظر میرسد منشأ اصلی سؤال این است که از این عبارات، اینگونه توهم و خیال شده است که پیامبر(ص) سینهی حضرت فاطمه(س) را در حالی که پوششی نداشت میبوسید، در صورتی که این توهم و خیال باطل است؛ چون در میان انسانهای معمولی نگهداشتن اینگونه حریمها و پوششها امر عادی است و رعایت نکردن این امور را خلاف آداب اجتماعی و خانوادگی میدانند؛ چرا باید نسبت به ساحت اهلبیت عصمت و طهارت(ع) چنین تصور و خیال باطلی داشته باشیم.
بنابراین، وقتی که در بین انسانهای عادی این انس و علاقهها دیده شود و ایرادی نداشته باشد، برای انسانهای معصوم و پاک و برجستهای مانند پیامبر و اهلبیت(ع) چگونه خواهد بود؟!
آری، آنان که از هر نوع آلودگی و گناه پاک و منزه هستند، این قبیل کارها در زندگی آنها به دلیل مصلحت و حکمتی است که در این موارد وجود دارد، و احادیثی که مضمون آن مورد پرسش قرار گرفته، مشکلی نخواهد داشت.
[1]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 3، ص 334، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 43، ص 42، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 467، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق.
[3]. احزاب، 33.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 292، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، 1371ش.
[5]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 611، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[6]. مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 3، ص 334.