سوره الرحمن تعدادی از نعمت های الاهی را شمارش می کند و بعد از ذکر هر نعمتی با آیه "فَبأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ" در پی آن است که از مخاطب خود اقراری بر این نعمت ها بگیرد. در این سوره نعمت های گوناگون مادی و معنوی ذکر شده است. بیان این مصادیق به عنوان نعمت های خداوند به این معنا نیست که اینها در تمام موارد موجب خیر و خوشی هستند، بلکه برای نعمت بودن یا نبودن باید کلیت اینها را در نظر گرفت. اگر چه در نگاه اول، شمارش مرگ و عذاب های جهنم در زمره نعمت های الاهی سخت است، اما وقتی نگاهمان را بازتر کرده و تمام جوانب را در نظر بگیریم، می بینیم که مرگ در موارد بسیاری همچون زمانی که یک انسان مؤمن عاشق دچار آن می شود، وسیله ای است برای رسیدن به آمال و آرزوها و فرار از این دنیای مادی برای رسیدن به خداوند باری تعالی.
همچنین مرگ وسیله ای است برای به یاد آوردن آخرت که سبب می شود مرگ در زمره نعمت های الاهی قرار بگیرد. عذاب جهنم نیز نقش بسیار عمده ای در نزدیک شدن به خدا و ترک محرمات دارد و به نوعی نقش بازدارندگی بسیار مؤثری را ایفا می کند. در نتیجه با در نظر گرفتن موارد مثبت این مصادیق و مقایسه آن با موقعیت های دیگر، می توان آنها را در زمره نعمت های الاهی به شمار آورد.
سوره الرحمن به طور کلى بیانگر نعمت هاى مختلف "معنوى" و "مادى" خداوند است که بر بندگان خود ارزانى داشته و آنها را غرق در آن ساخته است، به گونه اى که مىتوان نام این سوره را "سوره رحمت" یا "سوره نعمت" گذارد؛ و به همین دلیل با نام مبارک "الرحمن" که رحمت واسعه الاهى را بازگو مىکند آغاز شده است.[1]
اما هر خلقتی برای این که بتواند در زمره نعمت قرار گیرد، لازم نیست در تمام موارد موجب راحتی و خوشی باشد، بلکه برای نعمت بودن همین بس که خیر بیشتری داشته باشد و وقتی که آن را به صورت کلی در نظر می گیریم، می بینیم سود آن بیشتر از ضررش است، هرچند گاهی در موارد خاص موجب عذاب نیز شده باشد.
در آیات مورد بحث نیز باید همین امر را لحاظ کرد و کلیت موارد یاد شده را دید تا بتوان به قضاوت نشست که آیا می توان آنها را در زمره نعمت های الاهی برشمرد یا خیر؟
در آیه 26 سوره الرحمن "کلُُّ مَنْ عَلَیهْا فَان" مشاهده می کنیم که در بحث از نعمت های الاهی، فنای انسان ها را ذکر می کند. در تفسیر نمونه چند احتمال ذکر شده است که بنابر تمام آنها می توان مرگ و فنا را در زمره نعمت های الاهی قرار داد:
"اما چگونه مسئله فنا مىتواند در زمره نعمت هاى الاهى قرار گیرد؟ ممکن است از این نظر باشد که این فنا به معناى فناى مطلق نیست، بلکه دریچهاى است به عالم بقا و دالان و گذرگاهى است که شرط وصول به سراى جاویدان عبور از آن است.
دنیا با تمام نعمت هایش زندانى است براى مؤمن، و خروج از این دنیا آزاد شدن از این زندان تنگ و تاریک است.
و یا از این نظر که ذکر نعمت هاى فراوان گذشته ممکن است مایه غفلت و غرق شدن گروهى در زندگى دنیا و انواع خوردنی ها و نوشیدنی ها و لؤلؤ و مرجان و مرکب هاى راهوارش گردد، لذا یادآورى مىکند که این دنیا جاى بقا نیست، مبادا دلبستگى به اینها پیدا کنید، و از آنها در مسیر پروردگار بهره نگیرید که این تذکر خود نعمتى است بزرگ".[2]
بنابر هر یک از این احتمالات مذکور، مرگ جزو نعمت های الاهی قرار می گیرد و مشخص می شود که مرگ در یک نگاه کلی و با لحاظ کردن تمام موارد، چیزی جز نعمت نیست و دیگر نمی توان آن را از سیاق این سوره خارج دانست.
دسته دوم از آیات سوره الرحمن که نعمت بودن آنها با کمی تأمل همراه است؛ آیاتی است که جهنم و عذاب الاهی در آن مطرح شده است. از جمله آنها: "بر شما شعلهاى بىدود فرستاده شود، یا دودى بىشعله، پس با او مقابله نتوانید کرد".[3] "کافران را به نشان صورتشان مىشناسند و از موى جلو سر و پاهایشان مىگیرند".[4] و "آنان در میان آتش و آب جوشان رفت و آمد مىکنند".[5] این آیات نیز مورد شبهه بوده و ممکن است شخصی در نگاه اول این آیات را به دور از رحمت الاهی دانسته و شمارش آنها در زمره نعمت های الاهی برای او عجیب باشد، اما باید به این موارد نیز نگاه عمیق تری داشت. ذکر این موارد مانند این است که یک مادر برای جلوگیری از غذا خوردن زیاد فرزندش، او را به یاد بیماری های ناشی از آن بیاندازد تا او را از این اشتباه دور کند. خداوند نیز با ذکر جهنم و عذاب های آن در پی تلنگر زدن به انسان ها بوده و ذکر این عذاب ها هشداری است برای نگه داشتن انسان ها در راه درست و همچنین عاملی است برای اصلاح و تربیت که در این صورت ذکر اینها لطف و نعمتی به حساب می آید و اگر این عذاب ها و جهنمی در کار نبود بسیاری به گمراهی دچار می شدند و تنها جهنم بوده که آنها را از گناه و اشتباه دور کرده است.
بر این اساس، عذاب ها را نیز از همین جهت می توان از نعمت های الاهی برشمرد و همان گونه که قرار دادن مجازات در قوانین و اجرای آن توسط نیرو های انتظامی در راستای نظم بخشیدن به جامعه بوده و نمی توان آن را خلاف حق دانست، خلقت جهنم و عذاب آن را نیز باید در راستای هدایت بشر فرض کرد.