شب قدر از جمله شبهای مهم در ادبیات دینی ما مسلمانان است. قرآن نیز در آیاتی بر این اعتقاد دلالت دارد. از جمله این آیات، آیه چهارم سوره قدر است: «تَنزَّلُ الْمَلَئکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن کلِ أَمْرٍ».
کلمه (تَنزَّلُ) در اصل تتنزل بوده و از آنجا که فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد، روشن مىشود که شب قدر مخصوص به زمان پیغمبر اکرم (ص) و نزول قرآن مجید نبوده، بلکه امرى است مستمر و شبى است مداوم که در همه سال تکرار مىشود.
در مورد مراد از روح در آیه نیز اقوالی وجود دارد که در بخش پاسخ تفصیلی آمده است.
معنا و منظور از «من کل امر» را میتوان به صورت مختصر اینگونه بیان کرد که فرشتگان براى تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر خیر و برکتى در آن شب نازل مىشوند، و هدف از نزول آنها انجام این امور است.
شب قدر از جمله شبهای مهم در میان مسلمانان است. منشأ این اهمیت، قرآن است که طی آیاتی، بر این اعتقاد دلالت دارد. از جمله این آیات، آیهی شریفهی «تَنزَّلُ الْمَلَئکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن کلِ أَمْرٍ»،[1] است.
کلمهی «تَنزَّلُ» در اصل «تتنزّل» بوده است،[2] و از آنجا که فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد روشن مىشود که شب قدر مخصوص به زمان پیامبر اکرم(ص) و نزول قرآن مجید نبوده، بلکه امرى است مستمر و شبى است مداوم که همه ساله تکرار مىشود.[3]
بحث دیگر در این آیه، مراد از کلمه روح است؛ اقوالی در این مورد نقل شده که برخی از آنها در میان شیعیان نیز رواج دارد:
«1. مراد از آن، یک فرشتهی بسیار بزرگ است که آسمان و زمین در برابر او ناچیزند. 2. گروهی از فرشتگان هستند که تنها در شب قدر توسط ملائکه دیده می شوند.
3. یکی از مخلوقات الهی است که می خورد و می پوشد در حالی که نه از ملائکه است و نه از انسان ها و شاید یکی از خدمتکاران بهشت باشد. 4. شاید عیسی(ع) باشد که در قرآن به همین نام خوانده شده و در شب قدر به همراه ملائکه به زمین می آید تا از احوال امت پیامبر آگاهی یابد. 5. شاید قرآن باشد؛ زیرا از قرآن نیز تعبیر به روح آمده است: «وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا».[4] 6. شاید مراد رحمت الهی باشد که در قرآن از آن تعبیر به روح آمده است: « ... و لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ... ».[5] 7. روح موجودی بالاتر از ملائکه است. به نظر، دیدگاه بهتر این است که منظور از روح، جبرئیل است و علت اینکه به صورت جدا از ملائکه ذکر شده، ارزش و مقام او بوده است».[6]
از جمله دیدگاه رایج در میان مفسران شیعه، قول هفتم است[7] و روایاتی نیز در منابع روایی وجود دارد که بر این اعتقاد دلالت میکنند.[8]
البته برخی از مفسران شیعه نیز قائلاند منظور از روح در آیه، جیرئیل است.[9]
به حسب روایات شیعه؛ این نزول ملائکه بر امام زمان(عج) میباشد و آنها آنچه مقدور شده را بر آن امام عرضه میدارند.[10]
اما در مورد بخش پایانی آیه «مِن کلِ أَمْرٍ»، مفسران ادبی در مورد جار و مجرور «من کلّ» گفتهاند که متعلّق به «تنزّل» است.[11]
در معانی «من» نیز احتمالاتی داده شده:
1. برخی از مفسران (من) در آیه را به معنای لام تعلیلیه گرفتهاند.[12]
2. برخی دیگر معتقدند (من) در آیه به معنای خودش یعنى ابتداى غایت است ولی سببیت را هم مىرساند.[13]
این دو قول اختلاف اندکی در معنا ایجاد میکنند که بیان آن از محدوده این مختصر دور است.
در نهایت، معنا و منظور از «من کل امر» را میتوان به صورت مختصر اینگونه بیان داشت که فرشتگان براى تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر خیر و برکتى در آن شب نازل مىشوند، و هدف از نزول آنها انجام این امور است.[14]
برای تفسیر این قسمت میتوان از آیات دیگر کمک گرفت. یکی از این آیات که به فهم این آیه کمک میکند آیه: «إِنَّا أَنزَلْنَهُ فىِ لَیْلَةٍ مُّبَرَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ فِیهَا یُفْرَقُ کلُُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ»[15] است. کلمه فرق در این آیه به معناى جدا کردن چیزى از چیز دیگر است، بهطورى که از یکدیگر متمایز شوند. «امر حکیم» نیز عبارت است از امرى که الفاظش از یکدیگر متمایز نباشد، و احوال و خصوصیاتش متعین نباشد (به بیان دیگر امر حکیم امری است مبهم و مجمل). بنابر این، امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحلهاند، یکى اجمال و ابهام، و دیگر مرحله تفصیل. شب قدر هم به طورى که از آیه «فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ» برمىآید، شبى است که امور از مرحلهی احکام و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون مىآیند.[16]
بنابر این، آیهی مورد بحث اشاره به این معنا دارد که امور به صورت کاملاً تفصیلی در شب قدر نازل میشوند. این معنا در کلام مفسران دیگر نیز ذکر شده است.[17] حال «من کلِ أَمْرٍ» در سورهی قدر را نیز میتوان به امور تفصیلی تفسیر کرد که از آیهی شریفهی «فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ » به دست میآید.
[1]. قدر، 4: «فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براى [تقدیر و تنظیم] هر کارى نازل مىشوند».
[2]. طباطبایى، محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 20، ص 332، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، ص 184، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ و ر.ک: نمایه «تعدد شب قدر»، سؤال 312؛ «شب قدر و تقدیر روزی»، سؤال 3310.
[4]. شوری، 52: « و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحى کردیم] روحى را [چون قرآن] از امر خود به تو وحى کردیم».
[5]. یوسف، 57: « ... و از رحمت خدا ناامید نشوید ... ».
[6]. فخرالدین رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 32، ص 234، دار احیاء التراث العربى، بیروت، چاپ سوم، 1420ق.
[7]. تفسیر نمونه، ج 27، ص 184.
[8]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 386 و 387، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[9]. حسینى شیرازى، سید محمد، تبیین القرآن، ص 621، دار العلوم، بیروت، چاپ دوم، 1423ق.
[10]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق: موسوی جزایری، سید طیب، ج 2، ص 431، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367ش.
[11]. صافى، محمود بن عبدالرحیم، الجدول فى اعراب القرآن، ج 30، ص 374، دار الرشید، دمشق، بیروت، چاپ چهارم، 1418ق.
[12]. آلوسى، سید محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، ج 15، ص 419، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[13]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 332.
[14]. تفسیر نمونه، ج 27، ص 184.
[15]. دخان، 3 و 4: «که ما آن را در شبى مبارک نازل کردیم، چون از آغاز خلقت همواره سنت ما بر انذار خلق جریان داشته است، در آن شب مبارک هر امر در هم فرو رفته باز مىشود».
[16]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 18، ص 132.
[17]. فیض کاشانى، ملا محسن، تفسیر الصافى، ج 4، ص 403، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق.