محمد بن مسلم ثقفی کوفی، یکی از اصحاب برجسته و پرآوازهترین پرورشیافتگان و دانشآموختگان دو تن از حجتهای الهی حضرت امام محمد باقر(ع) و حضرت امام جعفر صادق(ع) است. او در گسترش فرهنگ اسلام ناب و حقایق تابناک آموزههای اهل بیت عصمت(ع) نقش ممتاز و تأثیرگذاری داشت.
محمد بن مسلم در مدت اقامت خود در مدینه، بهطور مستمر به محضر امام باقر(ع) حاضر میشد و کسب دانش و حدیث میکرد. از همین منظر است که در تبیین جایگاه بلند او گفتهاند: «ما کان أحَدٌ مِنَ الشیعَةِ اَفْقهُ مِنْ محمد بن مسلم»؛ هیچ یک از محدثان شیعی، فقیهتر از محمد بن مسلم نیست. وی، دارای کتابی با عنوان «الأربعمائة مسألة فی أبواب الحلال و الحرام» است.
در مکتب امام باقر(ع)، شاگردان زیادی تربیت یافتهاند که گروه قابل توجهی از آنان از شهر کوفه بوده و هریک در زمان خود به ترویج مکتب حیاتبخش اهل بیت(ع) اشتغال داشتهاند. شیخ طوسی(ره) 468 نفر از شاگردان امام باقر(ع) را در کتاب رجال خویش نام برده است.[1] در این تحقیق، با شخصیت یکی از اصحاب آنحضرت محمد بن مسلم ثقفی کوفی آشنا میشویم.
محمد بن مسلم در شهر کوفه پا به عرصهی هستی نهاد و بدین جهت، به او «کوفی» میگویند، و کنیهاش ابوجعفر است.[2] دربارهی تاریخ تولد او چیزی در منابع تاریخی و حدیثی یافت نشد. او ملقب به القابی همچون «طحّان» (آسیابان) و «أعور»[3] (بینایی یک چشم او مشکل داشت) است که هر یک، به سبب وجود ویژگیهای جسمی، اقتصادی و قبیلهای است.
محمد بن مسلم، یکی از برجستهترین و پرآوازهترین پرورشیافتگان و دانشآموختگان دو تن از حجتهای الهی امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است[4] که بیتردید در گسترش فرهنگ اسلام ناب و حقایق تابناک آموزههای اهل بیت عصمت(ع) نقش ممتاز و تأثیرگذاری داشت؛ و به جرأت میتوان گفت: در اوایل سده دوم هجری در میان یاران امامان معصوم(ع)، کمتر چهرهای همانند او این چنین قلههای رفیع دانش طلبی و نشر احادیث امامان را فتح کرده است.
در عظمت مقام این شاگرد ممتاز ائمهی اطهار(ع)، همین بس که امام صادق(ع) وی را از احیاگران مکتب حضرت باقر(ع) به شمار آورده است. آنجا که فرمود: «کسی جز زراره، ابو بصیر، محمد بن مسلم و بُرَید بن معاویه یاد و نام ما و سخنان پدرم را زنده نگه نداشته است. اگر اینها نبودند کسی احکام دین را استنباط نمیکرد. اینان پاسداران [حریم احکام] دین الهی و امینان پدرم بر حلال و حرام خداوند هستند. اینان در دنیا [برای حضور در نزد ما] و در آخرت [در رسیدن] به ما از همه سبقت گرفتهاند».[5]
همچنین آنحضرت فرمود: «زراره، ابو بصیر، محمد بن مسلم و برید از کسانی هستند که خداوند در مورد آنان فرموده است: پیشی گرفتگان پیشی گرفتگان [در ایمان]، آنان به حقیقت مقرّبان درگاه [الهی] هستند[6]».[7]
بیشتر این راویان، که تربیت یافتهگان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) هستند، پیامداران اندیشۀ اهل بیت(ع) و مربّی نسلهاى بعدى نیز بودهاند. انبوه معارف اسلامى شیعى که به حق پایۀ نیرومند استحکام و جوشش علمى سخاوتمندانه این مکتب به شمار میآید، حاصل کار این راویان است.
در اینجا به برخی از ویژگیها و خدماتی که محمد بن مسلم ثقفی انجام داد، اشاره میشود:
الف. تواضع و فروتنی
از آنجا که محمد بن مسلم مردى ثروتمند و سرشناس و صاحب نفوذ بود، امام باقر(ع) یا براى حفظ او از شرّ دستگاه حکومت و یا از شرّ شیطان و نفس امّاره به او دستور داد که تواضع و فروتنی کند و از زىّ ثروتمندان بیرون آید. امام باقر(ع) به وى فرمود: «اى محمّد! تواضع و فروتنی پیشه کن!»، پس در کوفه زنبیلى پر از خرما برداشت و ترازویى بر دست گرفت و بر در مسجد نشست و مشغول خرمافروشى شد. بستگان او به نزد او آمدند و گفتند: تو بزرگ مایی، این کار تو باعث رسوایی و ننگ ما است! محمد پاسخ داد: مولاى من مرا امر فرموده به چیزى که من دست از آن بر نخواهم داشت. گفتند: اگر به ناچار میخواهى کسبى کنى پس کاری سنگینتر و آبرومندانهتر انجام بده! در دکّان آردفروشى بنشین! پس براى او سنگ آسیا و شترى آماده کردند که گندم و جو آرد کند و بفروشد، محمّد نیز قبول کرد و از این جهت است که او را «طحّان» گفتند.[8]
ب. محبت نسبت به اهل بیت(ع)
زراره دربارهی محبت و دلدادگی محمد بن مسلم به خاندان وحی میگوید: «روزی ابو کریبه ازدی و محمد بن مسلم ثقفی جهت ادای شهادتی نزد شریک، قاضی کوفه آمدند. شریک لحظهای در سیمای نورانی و معنوی آن دو نگریست. وقتی آثار صلاح و تقوی و عبادت را در چهرهی آنان مشاهده کرد، با خود زمزمه کرد: جعفریان و فاطمیان! (یعنی این دو نفر از شیعیان جعفر صادق(ع) و فاطمه(س) هستند). آن دو با شنیدن این سخن، اشک در چشمانشان حلقه زد و گریستند، شریکِ قاضی، علت گریهی آنان را پرسید. آن دو پاسخ دادند: برای اینکه ما را از شیعیان شمردی و جزو مردمانی حساب کردی که راضی نمیشوند ما را برادران خود بگیرند به جهت آنچه مشاهده میکنند از کمی ورع و ضعف ایمان ما. و همچنین ما را نسبت دادی به کسی که راضی نمیشود امثال ما را از شیعه خود به حساب آورد؛ پس اگر لطف نموده، ما را قبول فرماید، بر ما منت نهاده است. شریک تبسّم کرد و گفت: هرگاه جوانمرد در دنیا پیدا میشود، باید مانند شما بوده باشد».[9]
ج. تلاش و خدمات علمی محمد بن مسلم
گاهی امامان(ع) شیعیان خویش را در فراگیری آموزههای اسلامی و دریافت احکام شرعی به برخی از چهرههای شاخص و برجسته و موجّه، ارجاع میدادند و این، نشان دهندهی جایگاه بلند و والای آنان در نیل به قلههای دانش و کمال است. احادیثی وجود دارد که حاکى از اجازۀ فتوا دادن به محمد بن مسلم ثقفی است، و این به جهت علم و تقوا و امانت داری او بوده که از افراد مورد اعتماد امام باقر(ع) و امام صادق(ع) شده بود. او به مدت چهار سال متوالی در مدینه اقامت کرد و در این مدت بهطور مستمر به محضر امام باقر(ع) حاضر میشد و کسب دانش و حدیث میکرد. از همین منظر است که در تبیین جایگاه بلند او گفتهاند: «ما کان أحَدٌ مِنَ الشیعَةِ اَفْقهُ مِنْ محمد بن مسلم»؛ هیچ یک از محدثان شیعی، فقیهتر از محمد بن مسلم نیست.[10] که دارای کتابی با عنوان «الأربعمائة مسألة فی أبواب الحلال و الحرام» است.[11]
محمد بن مسلم در اثر تلاشهای فراوان؛ روایات و احکام زیادی را از محضر آن دو امام بزرگوار در موضوعات مختلف فقهی و حقوقی آموخته است؛ برای همین، در عصر خود بسیاری از مشکلات مردم را در مورد احکام شرعی و مسائل حقوقی حل مینمود. که حتی ابوحنیفه وقتی پاسخ برخی از مسائل شرعی را نمیدانست به محمد بن مسلم ارجاع میداد.[12] او میگوید: هر چه بخاطرم رسید از حضرت باقر(ع) پرسیدم تا آنجا که سى هزار حدیث از او شنیدم، ولى از حضرت صادق(ع) شانزده هزار حدیث یا مسئله پرسیدم.[13]
روزی عبدالله بن ابی یعفور به امام صادق(ع) عرض کرد: من همیشه نمیتوانم شما را ملاقات نمایم و امکان تشرّف به محضر شما همیشه برایم مقدور نیست. برای من سؤالاتی مطرح میشود و یا اینکه شیعیان به من مراجعه میکنند و سؤالاتی از من میپرسند و من جواب همهی آنها را نمیدانم. امام صادق(ع) فرمود: «چرا به نزد محمد بن مسلم ثقفی نمیروی و از او جواب سؤالهایت را نمیگیری؟ او از پدرم بهرهها برده و سخنها شنیده است و یکی از چهرههای ارزشمند و مورد اعتماد و آبرومند نزد پدر بزرگوارم بوده است».[14]
وفات محمد بن مسلم
محمد بن مسلم، بعد از سپری کردن عمری با برکت و به انجام رساندن خدماتی به دنیای دانش و عالم تشیع و بجا گذاشتن سخنان حکمتآمیز از ائمهی زمان خویش، در سال 150 هجری قمری به دیار باقی شتافت.[15]
[1]. شیخ طوسى، رجال الطوسی، ص 121 – 151، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1415ق.
[2]. سبحانى، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 2، ص 521، مؤسسه امام صادق(ع)، قم، چاپ اول، 1418ق.
[3]. کشّى، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 161، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، مشهد، 1490ق.
[4]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 2،ص 522.
[5]. اختیار معرفة الرجال، ص 136 - 137؛ محدث نورى، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 17، ص 314، مؤسسه آل البیت(ع)، بیروت، چاپ اول، 1408ق.
[6]. واقعه، 10 - 11.
[7]. اختیار معرفة الرجال، ص 136؛ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعة، ج 27، ص 144، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[8]. اختیار معرفة الرجال،ص 165؛ شیخ عباس قمی، منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج 2، ص 1452، دلیل ما، قم، چاپ اول، 1379ش.
[9]. شیخ مفید، الإختصاص، ص 202، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
[10]. اختیار معرفة الرجال،ص 167؛ الإختصاص، ص 203.
[11]. نجاشى، احمد بن على، فهرست أسماء مصنفی الشیعة، محقق و مصحح: شبیرى زنجانى، سید موسى، ص 324،دفتر انتشارات اسلامى، قم،1407ق.
[12]. اختیار معرفة الرجال، ص 162 - 163؛ الإختصاص، ص 203 - 204.
[13]. اختیار معرفة الرجال،ص 163 - 167.
[14]. همان، ص 161 - 162.
[15]. الإختصاص، ص 201؛ فهرست أسماء مصنفی الشیعة، ص 324.