کد سایت
fa37547
کد بایگانی
45543
نمایه
عوامل و مؤلفههای موفقیت پیامبران(ع) در پیشبرد رسالت
طبقه بندی موضوعی
سیره,فضایل اخلاقی
خلاصه پرسش
چه عوامل و مؤلفههایی در موفقیت و پیشبرد اهداف پیامبران(ع) نقش داشتند؟
پرسش
چه عوامل و مؤلفههایی در موفقیت و پیشبرد اهداف پیامبران(ع) نقش داشتند؟
پاسخ اجمالی
موفقیتهایی که پیامبران الهی در راستای رسالت خویش داشتند، مرهون عوامل و مؤلفههای مختلف است. برخی از این مؤلفهها که در پیشبرد اهداف پیامبران نقش اساسی داشتند، عبارتاند از: نصرت و یاری الهی، اخلاق نیکو و گشاده رویی، عفو و گذشت، تواضع و فروتنی، و همدردی با مردم.
پاسخ تفصیلی
موفقیتهایی که پیامبران الهی در راستای رسالت خویش داشتند، مرهون عوامل و مؤلفههای زیادی است. در زیر برخی از این مؤلفهها را که نقش اساسی در پیروزی پیامبران(ع) داشتند برمیشماریم.
1. نصرت و یاری الهی: قرآن کریم در این باره میفرماید: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهاد»؛[1] ما به یقین پیامبران خود و کسانى را که ایمان آوردهاند، در زندگى دنیا و (در آخرت) روزى که گواهان به پا میخیزند یارى میدهیم.
«إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ»؛[2] به یقین آنان یارى شدگانند.
رسولان خدا در راستای هدف و رسالت خویش، هم در حجت و دلیل از طرف پروردگار یاری میشدند؛ به دلیل آنکه راه حق را در پیش گرفته بودند و راه حق هرگز شکست بردار نیست. و هم بر دشمنان خود پیروزند. خدا یاریشان میکند تا دشمنان را مغلوب کنند، و از ایشان انتقام بگیرند.
به بیان دیگر پیامبران از حمایت بیدریغ خداوند برخوردار بودند؛ از اینرو در تمام زمینهها پیروزند؛ اعم از پیروزى در منطق و بیان، یا پیروزى در جنگها، یا فرستادن عذاب الهى بر مخالفان و نابود کردن آنان و... .
گفتنی است، هدف اصلى از ارسال پیامبران(ع) تبلیغ رسالت و انجام وظیفه بود، تا هر کسى قابل هدایت باشد هدایت گردد، و گرنه حجت بر او تمام شود؛ و چون انبیاء به وظیفه خود عمل کردند؛ لذا در هر حال منصور و پیروز بودند. چه پیروزی ظاهری به دست میآوردند و چه به دست دشمنان به شهادت میرسیدند.[3]
2. ملاطفت و اخلاق نیکو: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ»؛[4] به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مىشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش درخواست کن! و در کارها، با آنان مشورت کن.
نکته مهم در این آیه که میتوان از آنها درس آموخت، این است که چه بسا در صورت مدارا و ملایمت حتی مخالفان نیز از این اخلاق نیکو درس گرفته و هدایت شوند: «وَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى ذَکِّرْ خَلْقِی نَعْمَائِی وَ أَحْسِنْ إِلَیْهِمْ وَ حَبِّبْنِی إِلَیْهِمْ فَإِنَّهُمْ لَا یُحِبُّونَ إِلَّا مَنْ أَحْسَنَ إِلَیْهِم»؛[5] خدا به حضرت موسى(ع) وحى فرستاد که اى موسى نعمتهاى مرا به بندگانم خاطرنشان کن و با آنان خوبى کن و مرا دوست آنان معرّفى کن؛ زیرا که آنان دوست ندارند، مگر کسى را که به آنان خوبى کند.
اخلاق نیکو و رفتار پسندیده با مردم از مهمترین عوامل موفقیت و پیشرفت انسان در اجتماع است و حتی رواج آن در میان اقشار مختلف، در بسط و گسترش عدالت در جامعه مؤثّر خواهد بود.
3. عفو و گذشت: خداوند به پیام آورش در برخورد با مردم سفارش به عفو و گذشت میکند: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلین»؛[6] عفو را پیشه کن و به نیکى فرمان ده و از جاهلان اعراض کن.
«لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِر»؛[7] تو سلطهگر بر آنان نیستى که (بر ایمان) مجبورشان کنى.
عفو و گذشت از اساسیترین اصول دین اسلام، و از اوصاف پسندیده اخلاقی در حوزه اخلاق است.
4. تواضع و فروتنی: «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً ...»؛[8] بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بیتکبّر بر زمین راه میروند و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنایى و بزرگوارى میگذرند).
این آیه در رابطه با تواضع و وقار بندگان خدا در راه رفتن و در روبرو شدن با عامه مردم است؛ یعنی در رفتار با مردم و در وارد شدن میان مردم مانند یکى از آنها هستند و خود را بزرگ و بالاتر نمیبینند[9]
تواضع؛ یعنی در برابر مردم ادب، فروتنی و افتادگی را رعایت کردن و از خودبینی و خودپسندی دوری نمودن. تواضع یکی از صفات و حالات درونی انسان است که در اعمال و افعال او نمود پیدا میکند. بدون تردید فروتنی و افتادگی در برابر مردم و شهروندان، در دنیا محبوبیّت اجتماعی را به دنبال دارد و در آخرت موجب رضایت الهی است. و یکی از مسائل مهمی است که اولیای خدا همواره مردم را به آن سفارش نمودهاند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «همانا تواضع جز رفعت و بلندی مقام، چیز دیگری برای انسان نمیآورد. پس تواضع کنید رحمت خدا بر شما باد».[10]
5. همدردی با مردم: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ»؛[11] به یقین، رسولى از خود شما به سویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است.
معناى آیه این است که اى مردم! پیامبرى از جنس خود شما مردم به سوی شما آمده که از اوصافش این است که؛ اولاً: از خسارت دیدن شما ناراحت میشود. آنچه شما را میآزارد بر او گران و دشوار است؛ یعنى هر سختى و گرفتارى که شما پیدا میکنید او آنرا بر خود میگیرد و غم شما را غم خود میداند و از رنجهاى شما آزرده خاطر میشود؛ زیرا که شما را از خود و خود را از شما میداند.
ثانیاً: در خیرخواهى و نجات شما -چه مؤمن و چه غیر مؤمن- حریص است. او به شما علاقه دارد و دلسوز شما است؛ او میخواهد شما به سعادت دنیا و آخرت برسید و هر چه خوبى است از آن شما باشد و خواهان موفقیت و کامروایى شما است.
ثالثاً: نسبت به خصوص مؤمنان مهربان است؛ یعنی به مؤمنان، سخت مهربان و رحیم است و مؤمنان را که به دین او گرویدهاند، به شدت دوست دارد.[12]
1. نصرت و یاری الهی: قرآن کریم در این باره میفرماید: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهاد»؛[1] ما به یقین پیامبران خود و کسانى را که ایمان آوردهاند، در زندگى دنیا و (در آخرت) روزى که گواهان به پا میخیزند یارى میدهیم.
«إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ»؛[2] به یقین آنان یارى شدگانند.
رسولان خدا در راستای هدف و رسالت خویش، هم در حجت و دلیل از طرف پروردگار یاری میشدند؛ به دلیل آنکه راه حق را در پیش گرفته بودند و راه حق هرگز شکست بردار نیست. و هم بر دشمنان خود پیروزند. خدا یاریشان میکند تا دشمنان را مغلوب کنند، و از ایشان انتقام بگیرند.
به بیان دیگر پیامبران از حمایت بیدریغ خداوند برخوردار بودند؛ از اینرو در تمام زمینهها پیروزند؛ اعم از پیروزى در منطق و بیان، یا پیروزى در جنگها، یا فرستادن عذاب الهى بر مخالفان و نابود کردن آنان و... .
گفتنی است، هدف اصلى از ارسال پیامبران(ع) تبلیغ رسالت و انجام وظیفه بود، تا هر کسى قابل هدایت باشد هدایت گردد، و گرنه حجت بر او تمام شود؛ و چون انبیاء به وظیفه خود عمل کردند؛ لذا در هر حال منصور و پیروز بودند. چه پیروزی ظاهری به دست میآوردند و چه به دست دشمنان به شهادت میرسیدند.[3]
2. ملاطفت و اخلاق نیکو: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ»؛[4] به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مىشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش درخواست کن! و در کارها، با آنان مشورت کن.
نکته مهم در این آیه که میتوان از آنها درس آموخت، این است که چه بسا در صورت مدارا و ملایمت حتی مخالفان نیز از این اخلاق نیکو درس گرفته و هدایت شوند: «وَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى ذَکِّرْ خَلْقِی نَعْمَائِی وَ أَحْسِنْ إِلَیْهِمْ وَ حَبِّبْنِی إِلَیْهِمْ فَإِنَّهُمْ لَا یُحِبُّونَ إِلَّا مَنْ أَحْسَنَ إِلَیْهِم»؛[5] خدا به حضرت موسى(ع) وحى فرستاد که اى موسى نعمتهاى مرا به بندگانم خاطرنشان کن و با آنان خوبى کن و مرا دوست آنان معرّفى کن؛ زیرا که آنان دوست ندارند، مگر کسى را که به آنان خوبى کند.
اخلاق نیکو و رفتار پسندیده با مردم از مهمترین عوامل موفقیت و پیشرفت انسان در اجتماع است و حتی رواج آن در میان اقشار مختلف، در بسط و گسترش عدالت در جامعه مؤثّر خواهد بود.
3. عفو و گذشت: خداوند به پیام آورش در برخورد با مردم سفارش به عفو و گذشت میکند: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلین»؛[6] عفو را پیشه کن و به نیکى فرمان ده و از جاهلان اعراض کن.
«لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِر»؛[7] تو سلطهگر بر آنان نیستى که (بر ایمان) مجبورشان کنى.
عفو و گذشت از اساسیترین اصول دین اسلام، و از اوصاف پسندیده اخلاقی در حوزه اخلاق است.
4. تواضع و فروتنی: «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً ...»؛[8] بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بیتکبّر بر زمین راه میروند و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنایى و بزرگوارى میگذرند).
این آیه در رابطه با تواضع و وقار بندگان خدا در راه رفتن و در روبرو شدن با عامه مردم است؛ یعنی در رفتار با مردم و در وارد شدن میان مردم مانند یکى از آنها هستند و خود را بزرگ و بالاتر نمیبینند[9]
تواضع؛ یعنی در برابر مردم ادب، فروتنی و افتادگی را رعایت کردن و از خودبینی و خودپسندی دوری نمودن. تواضع یکی از صفات و حالات درونی انسان است که در اعمال و افعال او نمود پیدا میکند. بدون تردید فروتنی و افتادگی در برابر مردم و شهروندان، در دنیا محبوبیّت اجتماعی را به دنبال دارد و در آخرت موجب رضایت الهی است. و یکی از مسائل مهمی است که اولیای خدا همواره مردم را به آن سفارش نمودهاند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «همانا تواضع جز رفعت و بلندی مقام، چیز دیگری برای انسان نمیآورد. پس تواضع کنید رحمت خدا بر شما باد».[10]
5. همدردی با مردم: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ»؛[11] به یقین، رسولى از خود شما به سویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است.
معناى آیه این است که اى مردم! پیامبرى از جنس خود شما مردم به سوی شما آمده که از اوصافش این است که؛ اولاً: از خسارت دیدن شما ناراحت میشود. آنچه شما را میآزارد بر او گران و دشوار است؛ یعنى هر سختى و گرفتارى که شما پیدا میکنید او آنرا بر خود میگیرد و غم شما را غم خود میداند و از رنجهاى شما آزرده خاطر میشود؛ زیرا که شما را از خود و خود را از شما میداند.
ثانیاً: در خیرخواهى و نجات شما -چه مؤمن و چه غیر مؤمن- حریص است. او به شما علاقه دارد و دلسوز شما است؛ او میخواهد شما به سعادت دنیا و آخرت برسید و هر چه خوبى است از آن شما باشد و خواهان موفقیت و کامروایى شما است.
ثالثاً: نسبت به خصوص مؤمنان مهربان است؛ یعنی به مؤمنان، سخت مهربان و رحیم است و مؤمنان را که به دین او گرویدهاند، به شدت دوست دارد.[12]
[1]. غافر، 51.
[2]. صافات، 172.
[3]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 20، ص 127، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش؛ نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، ج 16، ص 386، تهران، اسلامیة، چاپ اول، 1398ق.
[4]. آل عمران، 159.
[5]. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج 1، ص 116، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، 1412ق.
[6]. اعراف، 199.
[7]. غاشیه، 22.
[8]. فرقان، 63.
[9]. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج 7، ص 316- 317، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، 1377ش.
[10]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ج 1، ص 201، مکتبة الفقیه، قم، چاپ اول، 1410ق.
[11]. توبه، 128.
[12]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 411، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.