کد سایت
fa40866
کد بایگانی
49926
نمایه
زندگی دنیا بازی و سرگرمی از نگاه قرآن
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
خلاصه پرسش
بر اساس آیه 32 سوره انعام، زندگی عاقلانه در دنیا چگونه است؟
پرسش
طبق آیه 32 سوره انعام، زندگی عاقلانه در دنیا چگونه است؟
پاسخ اجمالی
زندگی عاقلانه در دنیا این است که انسان از امکاناتی که خداوند در اختیارش قرار داده، برای رسیدن به تکامل و سعادت دو جهان استفاده کند، نه آنکه تمام همت و تلاش خویش را صرف دنیا کرده و از آخرت غافل بماند که در این صورت دچار خسران و ضرر بزرگ شده است. انسانهای پرهیزکار از مظاهر دنیا به حداقل اکتفا نموده و تمام سعی و کوشش آنان به زندگی آخرت معطوف است که آنجا سرای جاوید و ابدی است.
پاسخ تفصیلی
قرآن کریم در توصیف زندگی دنیا میفرماید: «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُون»؛[1] زندگى دنیا، چیزى جز بازى و سرگرمى نیست! و سراى آخرت، براى آنها که پرهیزکارند، بهتر است، آیا نمىاندیشید؟!
این آیه در حقیقت ادامه آیه قبلی است که در آن به بیان زندگی دنیوى و اخروى و مقایسه بین آندو پرداخته است. در آیه قبل به خسران و زیان منکران معاد و رستاخیز اشاره کرده، میفرماید: «آنها که ملاقات پروردگار را انکار کردند مسلما گرفتار زیان شدند». سپس براى بیان موقعیت زندگى دنیا در برابر زندگى آخرت چنین مىگوید: «زندگى دنیا چیزى جز بازى و سرگرمى نیست»؛ زیرا که این زندگى چیزى جز یک سلسله عقاید اعتبارى و اهداف موهوم نیست، و چون «لعب» هم عبارت است از سرگرمى به موهومات، بنابر این دنیا نیز یک نوع «لعب» خواهد بود. و از آنجا که زندگی دنیوی انسان را از اهداف والای حیات اخرویش که حیات حقیقى و دائمى است بازمىدارد، و لهو هم چیزى است که آدمى را از اهداف مهمش غافل میکند، در نتیجه دنیا هم نوعى لهو است.
به بیان دیگر، تشبیه زندگى دنیا به بازى و سرگرمى از این نظر است که بازیها و سرگرمیها معمولاً کارهاى توخالى و بىاساساند که از متن زندگى حقیقى دورند، نه آنها که در بازى پیروز مىشوند، پیروزند و نه آنها که شکست مىخورند، شکست خوردهاند؛ زیرا پس از پایان بازى همه چیز به جاى خود بازمىگردد. بسیار دیده مىشود که کودکان دور هم مىنشینند و بازى را شروع مىکنند؛ یکى را «امیر» و دیگرى را «وزیر» و... اما ساعتى نمىگذرد که نه خبرى از امیر است، نه وزیر. یا در نمایشنامههایى که به منظور سرگرمى انجام مىشود صحنههایى از جنگ یا عشق یا عداوت مجسم مىگردند، اما پس از ساعتى از هیچکدام خبری نیست.
دنیا به نمایشنامهاى مىماند که بازیگران آن، مردم این جهاناند، و گاه این بازى کودکانه حتى عاقلان و افراد فهمیده را به خود مشغول مىکند، اما چه زود پایان این سرگرمى و نمایش اعلام مىگردد.
بنابر این آنها که تنها به دنیا دل بستهاند و جز به آن فکر نمیکنند، در حقیقت کودکان هوسبازى هستند که یک عمر به بازى و سرگرمى پرداخته و از همه چیز بىخبر ماندهاند!.
قرآن کریم، سپس زندگانى سراى دیگر را با زندگی دنیا مقایسه کرده میفرماید: «سراى آخرت براى افراد با تقوا بهتر است، آیا اندیشه و تعقل نمىکنید؟!؛ زیرا حیاتى است جاویدان و فناناپذیر، در جهانى وسیعتر و سطح بسیار بالاتر، در عالمى که سر و کار آن با حقیقت است نه مجاز؛ و با واقعیت است نه خیال؛ در جهانى که نعمتهایش با درد و رنج آمیخته نیست، و سراسر نعمت خالص است بىدرد و رنج. به بیان دیگر، چرا سرای آخرت خیر است آن هم تنها براى پرهیزکاران؟ دلیلش این است که زندگی آخرت حیاتى است حقیقى و ثابت، و درک این واقعیات، با توجه به مظاهر فریبنده دنیا، براى غیر اندیشمندان ممکن نیست؛ لذا روى سخن در پایان آیه به چنین افراد شده است. و چنین حیاتى جز براى متقین دست نمىدهد؛ از این جهت فرمود: «براى متقین خیر است».
هشام بن حکم، از امام موسى بن جعفر(ع) نقل میکند: «اى هشام خداوند عاقلان را اندرز داده و نسبت به آخرت علاقهمند ساخته است. فرمود زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست، و سراى آخرت براى افراد با تقوا بهتر است، آیا فکر و عقل خود را به کار نمىاندازید؟[2]
گفتنی است؛ هدف این آیه و آیات مشابه، مبارزه با وابستگى و دلبستگى به مظاهر جهان ماده و فراموش کردن هدف خلقت است. یعنی این آیات در صدد مبارزه با موانع رسیدن انسان به قرب الی الله هستند. کسانی که برای زندگى دنیا و به دلیل دلبستگی به مال و مقام، آخرت و بازگشت به سوی خدا را تکذیب کردند، و به حکم «حب الدنیا رأس کل خطیئة»،[3] رسالت پیامبران را انکار کردند و در برابرشان به مبارزه برخاستند، و گرنه آنها که دنیا را وسیلهاى براى سعادت قرار دادهاند، در حقیقت جستوجوگران آخرتاند، نه دنیا. بنابر این زندگی عاقلانه در دنیا این است که انسان از امکاناتی که خداوند در اختیارش قرار داده، برای رسیدن به تکامل و سعادت دو جهان استفاده کند، نه آنکه همه همت و تلاش خویش را صرف دنیا کند و از آخرت غافل بماند که در این صورت دچار خسران و ضرر بزرگ شده است. انسانهای پرهیزکار هر چند که از نعمتهای پروردگار در دنیا بهرهمند میشوند، اما از دنیاطلبی حداکثر پرهیز و دوری را دارند و تمام سعی و کوشش آنان به زندگی آخرت معطوف است که آنجا سرای جاوید است: (ولى هنگامى که) به پرهیزکاران گفته مىشد پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ مىگفتند: خیر (و سعادت) (آرى،) براى کسانى که نیکى کردند، در این دنیا نیکى است و سراى آخرت از آن هم بهتر است و چه خوب است سراى پرهیزکاران.[4]
این آیه در حقیقت ادامه آیه قبلی است که در آن به بیان زندگی دنیوى و اخروى و مقایسه بین آندو پرداخته است. در آیه قبل به خسران و زیان منکران معاد و رستاخیز اشاره کرده، میفرماید: «آنها که ملاقات پروردگار را انکار کردند مسلما گرفتار زیان شدند». سپس براى بیان موقعیت زندگى دنیا در برابر زندگى آخرت چنین مىگوید: «زندگى دنیا چیزى جز بازى و سرگرمى نیست»؛ زیرا که این زندگى چیزى جز یک سلسله عقاید اعتبارى و اهداف موهوم نیست، و چون «لعب» هم عبارت است از سرگرمى به موهومات، بنابر این دنیا نیز یک نوع «لعب» خواهد بود. و از آنجا که زندگی دنیوی انسان را از اهداف والای حیات اخرویش که حیات حقیقى و دائمى است بازمىدارد، و لهو هم چیزى است که آدمى را از اهداف مهمش غافل میکند، در نتیجه دنیا هم نوعى لهو است.
به بیان دیگر، تشبیه زندگى دنیا به بازى و سرگرمى از این نظر است که بازیها و سرگرمیها معمولاً کارهاى توخالى و بىاساساند که از متن زندگى حقیقى دورند، نه آنها که در بازى پیروز مىشوند، پیروزند و نه آنها که شکست مىخورند، شکست خوردهاند؛ زیرا پس از پایان بازى همه چیز به جاى خود بازمىگردد. بسیار دیده مىشود که کودکان دور هم مىنشینند و بازى را شروع مىکنند؛ یکى را «امیر» و دیگرى را «وزیر» و... اما ساعتى نمىگذرد که نه خبرى از امیر است، نه وزیر. یا در نمایشنامههایى که به منظور سرگرمى انجام مىشود صحنههایى از جنگ یا عشق یا عداوت مجسم مىگردند، اما پس از ساعتى از هیچکدام خبری نیست.
دنیا به نمایشنامهاى مىماند که بازیگران آن، مردم این جهاناند، و گاه این بازى کودکانه حتى عاقلان و افراد فهمیده را به خود مشغول مىکند، اما چه زود پایان این سرگرمى و نمایش اعلام مىگردد.
بنابر این آنها که تنها به دنیا دل بستهاند و جز به آن فکر نمیکنند، در حقیقت کودکان هوسبازى هستند که یک عمر به بازى و سرگرمى پرداخته و از همه چیز بىخبر ماندهاند!.
قرآن کریم، سپس زندگانى سراى دیگر را با زندگی دنیا مقایسه کرده میفرماید: «سراى آخرت براى افراد با تقوا بهتر است، آیا اندیشه و تعقل نمىکنید؟!؛ زیرا حیاتى است جاویدان و فناناپذیر، در جهانى وسیعتر و سطح بسیار بالاتر، در عالمى که سر و کار آن با حقیقت است نه مجاز؛ و با واقعیت است نه خیال؛ در جهانى که نعمتهایش با درد و رنج آمیخته نیست، و سراسر نعمت خالص است بىدرد و رنج. به بیان دیگر، چرا سرای آخرت خیر است آن هم تنها براى پرهیزکاران؟ دلیلش این است که زندگی آخرت حیاتى است حقیقى و ثابت، و درک این واقعیات، با توجه به مظاهر فریبنده دنیا، براى غیر اندیشمندان ممکن نیست؛ لذا روى سخن در پایان آیه به چنین افراد شده است. و چنین حیاتى جز براى متقین دست نمىدهد؛ از این جهت فرمود: «براى متقین خیر است».
هشام بن حکم، از امام موسى بن جعفر(ع) نقل میکند: «اى هشام خداوند عاقلان را اندرز داده و نسبت به آخرت علاقهمند ساخته است. فرمود زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست، و سراى آخرت براى افراد با تقوا بهتر است، آیا فکر و عقل خود را به کار نمىاندازید؟[2]
گفتنی است؛ هدف این آیه و آیات مشابه، مبارزه با وابستگى و دلبستگى به مظاهر جهان ماده و فراموش کردن هدف خلقت است. یعنی این آیات در صدد مبارزه با موانع رسیدن انسان به قرب الی الله هستند. کسانی که برای زندگى دنیا و به دلیل دلبستگی به مال و مقام، آخرت و بازگشت به سوی خدا را تکذیب کردند، و به حکم «حب الدنیا رأس کل خطیئة»،[3] رسالت پیامبران را انکار کردند و در برابرشان به مبارزه برخاستند، و گرنه آنها که دنیا را وسیلهاى براى سعادت قرار دادهاند، در حقیقت جستوجوگران آخرتاند، نه دنیا. بنابر این زندگی عاقلانه در دنیا این است که انسان از امکاناتی که خداوند در اختیارش قرار داده، برای رسیدن به تکامل و سعادت دو جهان استفاده کند، نه آنکه همه همت و تلاش خویش را صرف دنیا کند و از آخرت غافل بماند که در این صورت دچار خسران و ضرر بزرگ شده است. انسانهای پرهیزکار هر چند که از نعمتهای پروردگار در دنیا بهرهمند میشوند، اما از دنیاطلبی حداکثر پرهیز و دوری را دارند و تمام سعی و کوشش آنان به زندگی آخرت معطوف است که آنجا سرای جاوید است: (ولى هنگامى که) به پرهیزکاران گفته مىشد پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ مىگفتند: خیر (و سعادت) (آرى،) براى کسانى که نیکى کردند، در این دنیا نیکى است و سراى آخرت از آن هم بهتر است و چه خوب است سراى پرهیزکاران.[4]
[1]. انعام، ۳۲.
[2]. عروسى حویزى، عبد على بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق، رسولى محلاتى، سید هاشم، ج 1، ص 711، اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1415ق. «فی أصول الکافی بعض أصحابنا رفعه عن هشام بن الحکم قال: قال لی أبو الحسن موسى بن جعفر علیه السلام: یا هشام ان الله وعظ أهل العقل و رغبهم فی الاخرة فقال: وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ».
[3]. منسوب به جعفر بن محمد علیه السلام (امام ششم)، مصباح الشریعة، ص 138 اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1400ق.
[4]. نحل، 30. «وَ قیلَ لِلَّذینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا خَیْراً لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ».