علم دارای معانی و کاربردهای متعدد است؛ به نظر می رسد در این پرسش این معانی در هم آمیخته و اشتباهاً به جای یکدیگر به کار گرفته شده است؛ زیرا مقصود از علمی که ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد علوم مدون و رایج است؛ این علوم هر چند از آن جهت که علم است نور نیز هست ولی نور نیز ممکن است مورد استفاده سوء قرار گیرد اما علمی که امکان استفاده سوء از آن نیست، این علوم رایج نیست بلکه حقیقتی است که در اثر طهارت نفس و منزه داشتن آن از آلودگی ها از سوی خداوند به انسان افاضه و عطا می شود؛ و این علم از آن رو که در اثر ارتباط وجودی با خداوند به دست می آید نور خالص است که فقط خیر دارد و شر ندارد. به هر حال باید دقت نمود که علوم متعارف نور خالص نیستند و قابلیت این را دارند که مورد استفاده سوء قرار گیرند ولی علمی که نور محض است امکان استفاده سوء از آن نیست.
نکته مهم این است که جهل دو معنا دارد یکی به معنای مقابل علم و دیگری به معنای مقابل عقل. اگر مراد ما از جهل معنای دوم باشد می توان کار اشخاصی را که به علم خود از روی متابعت شهوت عمل نمی کنند جاهلانه دانست و گفت که این جاهلان افرادی اند که علم را مورد سوء استفاده قرار داده اند.
برای پاسخ به این پرسش، باید به این نکات توجه داشته باشیم:
الف. معنای علم
علم در لغت به معانی زیر آمده است: دانستن، دانش، اظهار و روشن کردن،[1] إدراک شیء،[2] نقیض جهل[3]، یقین، معرفت.
البته باید گفت: علم حضور و احاطه بر چیزی است، و احاطه دارای مراتب است، وقتی علم با ادراک خصوصیات همراه شد می شود معرفت و اگر با آرامش همراه شد می شود یقین."[4]
ب. معنای لغوی جهل
جهل به دو معنا آمده یکی در مقابل علم [5] و دیگری در مقابل عقل
ج.علم در روایات
در باب علم تعابیر متفاوتی در روایات داریم تعدادی در بیان منفعت علم است و تعدادای در مضرت علم و بعضی در بیان منفعت نداشتن بعضی از علوم...، برای نمونه چند روایت را بیان می کنیم:
1. "علم به کثرت تعلم نیست تنها نوری است که خداوند در قلب کسی که می خواهد او را هدایت کند می تاباند."[6]
2. "رسول الله در مسجدی وارد شد در حالی که جماعتی پیرامون مردی حلقه زده بودند فرمود: این مرد کیست؟ عرض کردند: علّامه است. فرمود: علّامه کیست؟ گفتند عالم ترین مردم به انساب و تاریخ عرب و... .حضرت فرمود: این علمی است که کسی که جاهل به آن باشد ضرر نمی بیند و به کسی که آن را می داند نفعی نمی رساند ...".[7]
علم دارای معانی و کاربردهای متعدد است؛ به نظر می رسد در این پرسش این معانی در هم آمیخته شده و اشتباهاً به جای یک دیگر به کار گرفته شد؛ زیرا مقصود از علمی که ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد علوم مدوّن و رایج است؛ این علوم هر چند از آن جهت که علم است نور نیز است ولی نور نیز ممکن است مورد استفاده سوء قرار گیرد اما علمی که امکان استفاده سوء از آن نیست، این علوم رایج نیست بلکه حقیقتی است که در اثر طهارت نفس و منزه داشتن آن از آلودگی ها از سوی خداوند به انسان افاضه و عطا می شود؛ این علم از آن رو که در اثر ارتباط با خداوند به دست می آید نور خالص است که فقط خیر دارد و شر ندارد. علمی که نور است، علم لدنی است و با تعلیم و تعلّم حاصل نمی شود، بلکه نور هدایتی است که خداوند آن را بر قلب مؤمنی که شایستگی آن را دارد، می تاباند. هر چند حقیقت علم از نگاه روایات همان نور الاهی است، که گاهی به لحاظ کارکرد از آن به هدایت تعبیر می شود چون علمی که هدایت ندارد گویی اصلاً علم نیست؛ زیرا مهم ترین ویژگی علم راه گشایی و هدایتگری آن است. ولی گاهی در روایات علم به معنای متعارف نیز به کار می رود؛ مانند آن چه در روایت سوم ذکر شده است؛ یا این که در خیلی از روایات از همراهی علم با صفات رذیله منع شده چرا که اگر علم با صفات رذیله همراه شود می تواند مخرّب باشد. نتیجه این که از نظر روایات، به چیزی علم گفته می شود که هدایتگر باشد از این رو هر جا که علمی از علم بودن خارج شده، آن بر این مبنا است که این خصوصیت را ندارد نه این که در لغت متعارف به آن اطلاق علم نمی شود. پس می توان نتیجه گرفت هر علمی نور خالص نیست و علم می تواند با سوء استفاده صاحبش مخرب واقع شود و یا با حسن استفاده صاحبش مفید واقع شود .
جمع بندی: این که علم به معنای متعارف خود(نه به معنای هدایت) شمشیر دو دم است؛ به این معنا است که علم فی نفسه خیر و شر نیست؛ بلکه مانند وسیله ای است که هر چند برای استفاده درست ساخته شده ولی می تواند مورد سوء استفاده نا اهلان قرار گیرد و یا در خدمت انسان ها باشد، و همین که گاهی مورد سوء استفاده قرار می گیرد نشان این است که نور محض نیست و این ذره ای از کمال علم نمی کاهد؛ چرا که کلمه حق نیز می تواند مورد استفاده باطل قرار گیرد[8] پس سوء استفاده از ابزار، موجب پایین آمدن ارزش آن ابزار نیست، بلکه ارزش کسی را که از ابزار سوء استفاده کرده پایین می آید.
استدلالی که در سؤال برای نشان دادن این نکته مطرح شده که سوء استفاده از علم از روی جهالت است، نیز نمی تواند مورد پذیرش قرار گیرد؛ زیرا کسانی که مثلاً از دانش فیزیک برای ساختن بمب اتم استفاده کردند از روش استفاده صحیح از آن بی اطلاع نبودند؛ ولی نکته این جا است که قدرت طلبی و شهوت محوری، کار آنان را به جایی کشید که به علم خود عمل نکرده از روی علم و آگاهی فیزیک را مورد سوء استفاده قرار دادند. بله همان گونه که بیان شد جهل دو معنا دارد یکی به معنای مقابل علم و دیگری به معنای مقابل عقل. اگر مراد ما از جهل معنای دوم باشد می توان کار این اشخاص را جاهلانه دانست؛ یعنی گفت که کار اینان عاقلانه نبوده و به حکم عقل بی توجهی کرده اند و این جاهلان افرادی اند که علم را مورد سوء استفاده قرار داده اند.
[1] قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج 5، ص 33، دار الکتب الإسلامیة، تهران ،چاپ ششم،1371 هـ ش.
[2] راغب اصفهانى ،حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، صفوان عدنان داودى، ص 580،چاپ اول، دار العلم الدار الشامیة، دمشق بیروت،1412 ق.
[3] فراهیدى خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 2، ص 152، چاپ دوم، انتشارات هجرت، قم،1410 ق.
[4] مصطفوى حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ، ج 8، ص 205، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،تهران،1360 ش.
[5] مصطفوى حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ، ج 2، ص 131،بنگاه ترجمه و نشر تاب،تهران،1360 ش.
[6] علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 67، ص140، باب 52- الیقین و الصبر على الشدائد، مؤسسة الوفاء بیروت – لبنان، 1404 قمرى.
[7] شیخ کلینی، الکافی، ج 1، ص 30 - 35، چاپ چهارم دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش
[8] صبحی صالح، نهجالبلاغة، ص 83، انتشارات دار الهجره، قم.