کد سایت
fa77852
کد بایگانی
95247
نمایه
عذاب ابدی یهود بر اساس آیه 167 سوره اعراف
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
برچسب
عذاب|یهود|مسلمانان|بنی اسرائیل|دولت|جزیه|آیه 167 اعراف
خلاصه پرسش
آیه 167 سوره اعراف اعلام میکند که یهودیان تا روز قیامت در ناامنی به سر میبرند. اکنون بسیاری از یهودیان در امنیت کامل بوده و دارای بالاترین قدرتهای اقتصادی و سیاسی دنیا میباشند. این ناهمخوانی را چگونه توجیه میکنید؟
پرسش
در آیه 167 سوره اعراف میفرماید: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیبْعَثَنَّ عَلَیهِمْ إِلى یوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ یسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذاب»؛ لطفاً با توجه به این آیه که در مورد بنی اسرائیل و یهودیان است:
1. این آیه چگونه با قدرت یهودیان در جهان امروز و آزار و شکنجه دادن مستمر ایشان نسبت به مسلمانان قابل تطبیق است؟
2. منظور از کسانی که یهودیان را آزار میدهند کیست؟
پاسخ اجمالی
همانطور که جامعه یهودیان در مفهوم کلّی و گسترده آن، از ابتدای اسلام تا کنون نتوانستند دولت امن و مستقلی را برای خود تشکیل دهند، اسرائیل فعلی نیز تا کنون با چندین جنگ مواجه بوده و هنوز هم مردم آن احساس ناامنی کرده و علاوه بر وحشت از گروههای جهادی فلسطین و لبنان، همواره در این اضطراب روانی به سر میبرند که نکند کشورهایی؛ مانند ایران، مصر، عراق و... نبردی را بر علیه آنان آغاز کنند.
البته وجود امنیت نسبی در اندکی از سالها و نیز امنیت دائمی برخی از پیروان دین یهود ضرری به مفهوم آیه نمیرساند؛ چون حتی در زمان پیامبر اسلام(ص) نیز برخی جوامع آنان در بخشی از زمان دارای امنیت نسبی بوده و بسیاری از شهروندان یهودی که در حکومت اسلامی زندگی میکردند، تا آخر عمرشان دچار ناامنی نشدند.
البته وجود امنیت نسبی در اندکی از سالها و نیز امنیت دائمی برخی از پیروان دین یهود ضرری به مفهوم آیه نمیرساند؛ چون حتی در زمان پیامبر اسلام(ص) نیز برخی جوامع آنان در بخشی از زمان دارای امنیت نسبی بوده و بسیاری از شهروندان یهودی که در حکومت اسلامی زندگی میکردند، تا آخر عمرشان دچار ناامنی نشدند.
پاسخ تفصیلی
در آیهای از قرآن کریم درباره یکی از عذابهای یهود میخوانیم:
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیبْعَثَنَّ عَلَیهِمْ إِلى یوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ یسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ إِنَّ رَبَّکَ لَسَریعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحیمٌ»؛[1]
و [نیز به خاطر بیاور] هنگامى را که پروردگارت اعلام کرد: تا دامنه قیامت، کسى را بر آنها(یهود) مسلّط خواهد ساخت که همواره آنها را در عذاب سختى قرار دهد؛ زیرا پروردگارت مجازاتش سریع، [و در عین حال، نسبت به توبهکاران] آمرزنده و مهربان است.
این آیه شریفه در حقیقت اشاره به قسمتى از کیفرهاى گروهی از یهود است که در برابر فرمانهاى الهى قد عَلَم کردند و حق و عدالت و درستى را به زیر پا گذاردند.[2] عموم مفسّران قرآن کریم گفتهاند که بر اساس این آیه؛ گروه یهود سرکش و ستمگر تا روز قیامت، هرگز روى آرامش کامل نخواهند دید، هر چند براى خود حکومت و دولتى تأسیس کنند، باز تحت فشار و ناراحتى مداوم خواهند بود، و دولت امن و عزّتى نخواهند داشت،[3] مگر اینکه بهراستى، روش خود را تغییر دهند، و دست از ظلم و فساد بکشند. چنانکه جمله «إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ» نشان میدهد که خداوند راه بازگشت را به روى آنان باز گذارده، تا کسى گمان نبرد که سرنوشت اجبارى توأم با بدبختى و کیفر و مجازات براى آنها تعیین شده است.[4]
درباره اینکه مقصود از «مَنْ یسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ» چیست، احتمالاتی داده شده است: 1. گرفتن جزیه؛[5] 2. نبرد آنان با مسلمانان و کشته شدن آنها در این نبردها؛[6] 3. ذلیل کردن؛[7] چنانکه قرآن در آیه دیگری میفرماید: «ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ أَینَ ما ثُقِفُوا»؛[8] «هر جا یافت شوند، مهر ذلت بر آنان خورده است». گرچه در این آیه شریفه، تصریحى به نام یهود نشده اما با قرائنى که در آیه و آیات قبل از آن است و همچنین به قرینه آیه 61 سوره بقره[9]، استفاده میشود که این جمله در اینجا نیز درباره یهود است.[10]
همانطور که گفته شد؛ بیشتر مفسران میگویند مراد این است که در دنیا دولتى امن و عزتمند براى یهود نیست و باید جزیه دهند، ولی تحلیل و تفسیر آیه نیاز به بررسی بیشتری دارد:
1. طبرسی در مجمع البیان حدیثی را درباره مقصود از عذاب بر یهود، از «ابى جعفر» بدون ذکر سند آورده است که منظور، جزیه گرفتن امت محمد(ص) از آنها است: «المعنی به أمة محمد عند جمیع المفسرین و هو المروی عن أبی جعفر».[11] اما معلوم نیست مأخذ این روایت کدامیک از منابع حدیثی یا تفسیری قبل از ایشان است. هرچند چنین مطلبی در تفسیر قمی آمده است[12] ولی به امام معصوم(ع) نسبت داده نشده است.
2. بهعلاوه؛ این تفسیر خلاف ظاهر آیه است؛ زیرا مجرّد نداشتن دولت و پرداختن جزیه، «سوء العذاب» نیست و چنین برداشتی موجب طعن یهود به قرآن مجید میشود؛ چرا که الآن دولت اسرائیل دست برتر را در مقابل کشورهای اسلامی داشته و ثروتمندترین اهل دنیا، یهودیان هستند!
3. از اینرو، در تفسیر «سوء العذاب»، چند مطلب را میتوان بیان کرد:
الف) اگر مراد همین زندگی دنیا باشد، با مراجعه به عهد قدیم که مورد پذیرش یهود است، مشاهده میکنیم که پادشاهان مختلف چندین مرتبه به آنان حمله کرده،گروهی از آنان را کشته و آواره کرده و اموالشان را به غارت بردند. بعد از یوشع بن نون -وصىّ حضرت موسى- تا زمان یوشیا که پادشاه مؤمن آنها بود، پادشاهان کافر و بتپرست، بیت المقدس را خراب کردند و تمام موقوفات و اموال آنرا بردند، حتى تورات و تابوت عهد که تورات در آن بود در جنگ با فلسطینیان بهدست آنها آمد و دیگر اسمى از خدا و موسى و تورات، در میان آنها نبود. پس از اینکه سلطنت به یوشیا رسید، او پس از هشت سال از سلطنت خود مشغول تعمیر بیت المقدس شد. بعد از سلطنت یوشیا، بخت النصر بر یهود غالب شد و چشمهاى پادشاه آنها را درآورد، پسران او را در مقابلش کشت و تمام خانههاى اورشلیم و بیت المقدس و خانه پادشاه را سوزانید و یهود را به اسیرى به بابِل بردند تا زمان عزراى کاهن که از اسیرى برگشتند و پس از عزراى کاهن در تاریخ یوسیفس یهودى و سایر کتابهای تاریخی آنها آمده است که انیطوکس انیراتور فرنگ در تاریخ 160 سال قبل از میلاد مسیح بر آنها مسلط شد و تمام کتابها و نسخههاى تورات را سوزانید، و اگر نسخهاى بهدست میآوردند میسوزانیدند. پس از میلاد مسیح، سى و هفت سال پس از عروج مسیح، طیطوس رومى بر یهود غالب شد و تعداد زیادی از آنها را کشت و اسیر کرد و هر آنچه بود سوزانید.
این حال یهود قبل از اسلام است. اما بعد از اسلام نیز آنان هیچگاه نتوانستند جامعه کاملاً امن و مستقلّی را برای خود به وجود آورند.
ب) مقصود عذاب در عالم برزخ است که ملائکه عذاب تا روز قیامت، آنان را به سختی عذاب میدهند و مراد از جمله «إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقابِ» روز قیامت است که زود به آنها میرسد؛[13] چنانکه در جای دیگر میخوانیم: «إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً»؛[14] «زیرا آنها(کافران) آن روز را دور میبینند، و ما آنرا نزدیک میبینیم».
3. اگر بپذیریم که عزّتی دارند، چنین عزّتی از موارد استثنایی است که در آیه شریفه «ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ أَینَ ما ثُقِفُوا إلاّ بِحَبْلٍ مِنَ اللهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ»،[15] آمده است؛ یعنی: «هر جا یافت شوند، مهر ذلّت بر آنان خورده است مگر با ارتباط به خدا، [و تجدید نظر در روش ناپسند خود،] و [یا] با ارتباط به مردم [و وابستگى به این و آن]».
شکّی نیست که یهود امروز اگر از ذلّت و مسکنت نجات یافته باشد، از قبیل قسم دوم از مستثنا در این آیه، یعنی از قبیل «حبل من الناس»؛ یعنی وابستگی به ستمگران و مستکبرانی همچون صهیونیستها و آمریکا است و بدون تردید چنین عزّتی ناپایدار و متزلزل و زودگذر بوده، وابسته به تأمین منافع دستگاه حاکم و استکبار جهانی است. به عبارتی همین اکنون اگر آن پشتیبانیها از آنان برداشته شود، خود یهودیان به تنهایی حرفی برای گفتن نداشته و همین دولت کوچکشان نیز به سرعت نابود خواهد شد.
عزّت واقعی زمانی نصیب آنان میشود که چنانکه در مستثنای اوّل (إلاّ بحبل من الله) آمده، به ریسمان محکم الهی چنگ بزنند و از شرارتها و لجاجتها و روحیه شیطانی و پلید خود دست بردارند.[16]
خلاصه آنکه: آنچه درباره برخی از اُمّتها و ملّتها مانند صهیونیستها نقل میشود، مطلب محسوس و بدیهی نیست تا نیاز به نظریهپردازی نداشته باشد؛ زیرا اسرار پشت پرده در اینگونه مسائل سیاسی به قدری پنهان است که آگاهی از آن بسیار دشوار است. از اینرو، نمیتوان صرف شکوه ظاهری یک گروه عَیوث(تبهکار) و مُفْسِد را ناقض کلام الهی تلقی کرد.[17]
بنابراین، همانطور که یهود از ابتدای اسلام تا کنون نتوانستهاند دولت امن و مستقلی را برای خود تشکیل دهند، اسرائیل فعلی نیز تا کنون با چندین جنگ مواجه بوده و مردم آن نیز همواره احساس ناامنی کرده و علاوه بر گروههای جهادی فلسطین و لبنان، همواره در این اضطراب روانی به سر میبرند که نکند ایران، مصر، عراق و... نبردی را بر علیه آنان آغاز کنند.
البته وجود امنیت نسبی ضرری به مفهوم آیه نمیرساند؛ چون حتی در زمان پیامبر اسلام(ص) نیز برخی جوامع آنان در پارهای از زمانها در همسایگی حکومت اسلامی در امنیت نسبی به سر برده و برخی شهروندان یهود نیز در داخل حکومت اسلامی تا آخر عمر از امنیت کامل برخوردار بودند.
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیبْعَثَنَّ عَلَیهِمْ إِلى یوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ یسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ إِنَّ رَبَّکَ لَسَریعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحیمٌ»؛[1]
و [نیز به خاطر بیاور] هنگامى را که پروردگارت اعلام کرد: تا دامنه قیامت، کسى را بر آنها(یهود) مسلّط خواهد ساخت که همواره آنها را در عذاب سختى قرار دهد؛ زیرا پروردگارت مجازاتش سریع، [و در عین حال، نسبت به توبهکاران] آمرزنده و مهربان است.
این آیه شریفه در حقیقت اشاره به قسمتى از کیفرهاى گروهی از یهود است که در برابر فرمانهاى الهى قد عَلَم کردند و حق و عدالت و درستى را به زیر پا گذاردند.[2] عموم مفسّران قرآن کریم گفتهاند که بر اساس این آیه؛ گروه یهود سرکش و ستمگر تا روز قیامت، هرگز روى آرامش کامل نخواهند دید، هر چند براى خود حکومت و دولتى تأسیس کنند، باز تحت فشار و ناراحتى مداوم خواهند بود، و دولت امن و عزّتى نخواهند داشت،[3] مگر اینکه بهراستى، روش خود را تغییر دهند، و دست از ظلم و فساد بکشند. چنانکه جمله «إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ» نشان میدهد که خداوند راه بازگشت را به روى آنان باز گذارده، تا کسى گمان نبرد که سرنوشت اجبارى توأم با بدبختى و کیفر و مجازات براى آنها تعیین شده است.[4]
درباره اینکه مقصود از «مَنْ یسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ» چیست، احتمالاتی داده شده است: 1. گرفتن جزیه؛[5] 2. نبرد آنان با مسلمانان و کشته شدن آنها در این نبردها؛[6] 3. ذلیل کردن؛[7] چنانکه قرآن در آیه دیگری میفرماید: «ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ أَینَ ما ثُقِفُوا»؛[8] «هر جا یافت شوند، مهر ذلت بر آنان خورده است». گرچه در این آیه شریفه، تصریحى به نام یهود نشده اما با قرائنى که در آیه و آیات قبل از آن است و همچنین به قرینه آیه 61 سوره بقره[9]، استفاده میشود که این جمله در اینجا نیز درباره یهود است.[10]
همانطور که گفته شد؛ بیشتر مفسران میگویند مراد این است که در دنیا دولتى امن و عزتمند براى یهود نیست و باید جزیه دهند، ولی تحلیل و تفسیر آیه نیاز به بررسی بیشتری دارد:
1. طبرسی در مجمع البیان حدیثی را درباره مقصود از عذاب بر یهود، از «ابى جعفر» بدون ذکر سند آورده است که منظور، جزیه گرفتن امت محمد(ص) از آنها است: «المعنی به أمة محمد عند جمیع المفسرین و هو المروی عن أبی جعفر».[11] اما معلوم نیست مأخذ این روایت کدامیک از منابع حدیثی یا تفسیری قبل از ایشان است. هرچند چنین مطلبی در تفسیر قمی آمده است[12] ولی به امام معصوم(ع) نسبت داده نشده است.
2. بهعلاوه؛ این تفسیر خلاف ظاهر آیه است؛ زیرا مجرّد نداشتن دولت و پرداختن جزیه، «سوء العذاب» نیست و چنین برداشتی موجب طعن یهود به قرآن مجید میشود؛ چرا که الآن دولت اسرائیل دست برتر را در مقابل کشورهای اسلامی داشته و ثروتمندترین اهل دنیا، یهودیان هستند!
3. از اینرو، در تفسیر «سوء العذاب»، چند مطلب را میتوان بیان کرد:
الف) اگر مراد همین زندگی دنیا باشد، با مراجعه به عهد قدیم که مورد پذیرش یهود است، مشاهده میکنیم که پادشاهان مختلف چندین مرتبه به آنان حمله کرده،گروهی از آنان را کشته و آواره کرده و اموالشان را به غارت بردند. بعد از یوشع بن نون -وصىّ حضرت موسى- تا زمان یوشیا که پادشاه مؤمن آنها بود، پادشاهان کافر و بتپرست، بیت المقدس را خراب کردند و تمام موقوفات و اموال آنرا بردند، حتى تورات و تابوت عهد که تورات در آن بود در جنگ با فلسطینیان بهدست آنها آمد و دیگر اسمى از خدا و موسى و تورات، در میان آنها نبود. پس از اینکه سلطنت به یوشیا رسید، او پس از هشت سال از سلطنت خود مشغول تعمیر بیت المقدس شد. بعد از سلطنت یوشیا، بخت النصر بر یهود غالب شد و چشمهاى پادشاه آنها را درآورد، پسران او را در مقابلش کشت و تمام خانههاى اورشلیم و بیت المقدس و خانه پادشاه را سوزانید و یهود را به اسیرى به بابِل بردند تا زمان عزراى کاهن که از اسیرى برگشتند و پس از عزراى کاهن در تاریخ یوسیفس یهودى و سایر کتابهای تاریخی آنها آمده است که انیطوکس انیراتور فرنگ در تاریخ 160 سال قبل از میلاد مسیح بر آنها مسلط شد و تمام کتابها و نسخههاى تورات را سوزانید، و اگر نسخهاى بهدست میآوردند میسوزانیدند. پس از میلاد مسیح، سى و هفت سال پس از عروج مسیح، طیطوس رومى بر یهود غالب شد و تعداد زیادی از آنها را کشت و اسیر کرد و هر آنچه بود سوزانید.
این حال یهود قبل از اسلام است. اما بعد از اسلام نیز آنان هیچگاه نتوانستند جامعه کاملاً امن و مستقلّی را برای خود به وجود آورند.
ب) مقصود عذاب در عالم برزخ است که ملائکه عذاب تا روز قیامت، آنان را به سختی عذاب میدهند و مراد از جمله «إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقابِ» روز قیامت است که زود به آنها میرسد؛[13] چنانکه در جای دیگر میخوانیم: «إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً»؛[14] «زیرا آنها(کافران) آن روز را دور میبینند، و ما آنرا نزدیک میبینیم».
3. اگر بپذیریم که عزّتی دارند، چنین عزّتی از موارد استثنایی است که در آیه شریفه «ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ أَینَ ما ثُقِفُوا إلاّ بِحَبْلٍ مِنَ اللهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ»،[15] آمده است؛ یعنی: «هر جا یافت شوند، مهر ذلّت بر آنان خورده است مگر با ارتباط به خدا، [و تجدید نظر در روش ناپسند خود،] و [یا] با ارتباط به مردم [و وابستگى به این و آن]».
شکّی نیست که یهود امروز اگر از ذلّت و مسکنت نجات یافته باشد، از قبیل قسم دوم از مستثنا در این آیه، یعنی از قبیل «حبل من الناس»؛ یعنی وابستگی به ستمگران و مستکبرانی همچون صهیونیستها و آمریکا است و بدون تردید چنین عزّتی ناپایدار و متزلزل و زودگذر بوده، وابسته به تأمین منافع دستگاه حاکم و استکبار جهانی است. به عبارتی همین اکنون اگر آن پشتیبانیها از آنان برداشته شود، خود یهودیان به تنهایی حرفی برای گفتن نداشته و همین دولت کوچکشان نیز به سرعت نابود خواهد شد.
عزّت واقعی زمانی نصیب آنان میشود که چنانکه در مستثنای اوّل (إلاّ بحبل من الله) آمده، به ریسمان محکم الهی چنگ بزنند و از شرارتها و لجاجتها و روحیه شیطانی و پلید خود دست بردارند.[16]
خلاصه آنکه: آنچه درباره برخی از اُمّتها و ملّتها مانند صهیونیستها نقل میشود، مطلب محسوس و بدیهی نیست تا نیاز به نظریهپردازی نداشته باشد؛ زیرا اسرار پشت پرده در اینگونه مسائل سیاسی به قدری پنهان است که آگاهی از آن بسیار دشوار است. از اینرو، نمیتوان صرف شکوه ظاهری یک گروه عَیوث(تبهکار) و مُفْسِد را ناقض کلام الهی تلقی کرد.[17]
بنابراین، همانطور که یهود از ابتدای اسلام تا کنون نتوانستهاند دولت امن و مستقلی را برای خود تشکیل دهند، اسرائیل فعلی نیز تا کنون با چندین جنگ مواجه بوده و مردم آن نیز همواره احساس ناامنی کرده و علاوه بر گروههای جهادی فلسطین و لبنان، همواره در این اضطراب روانی به سر میبرند که نکند ایران، مصر، عراق و... نبردی را بر علیه آنان آغاز کنند.
البته وجود امنیت نسبی ضرری به مفهوم آیه نمیرساند؛ چون حتی در زمان پیامبر اسلام(ص) نیز برخی جوامع آنان در پارهای از زمانها در همسایگی حکومت اسلامی در امنیت نسبی به سر برده و برخی شهروندان یهود نیز در داخل حکومت اسلامی تا آخر عمر از امنیت کامل برخوردار بودند.
[1]. اعراف، 167.
[2]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 6، ص 429، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. برای نمونه؛ ر. ک: قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، موسوی جزائری، سید طیب، ج 1، ص 245، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 18، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 760، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 296، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ اندلسی، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، تحقیق، محمد جمیل، صدقی، ج 5، ص 209، بیروت، دار الفکر، 1420ق؛ رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 3، ص 774، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
[4]. تفسیر نمونه، ج 6، ص 430.
[5]. تفسیر القمی، ج 1، ص 246؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 18؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 760؛ بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق، المهدی، عبدالرزاق، ج 2، ص 243، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1420ق.
[6]. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج 8، ص 452، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1408ق؛ معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 243.
[7]. فیض کاشانی، ملا محسن، الاصفی فی تفسیرالقرآن، تحقیق، درایتی، محمدحسین، نعمتی، محمدرضا، ج 1، ص 409، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1418ق؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، مرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 3، ص 40، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.
[8]. آل عمران، 112.
[9]. «و [نیز به خاطر بیاورید] زمانى را که گفتید: "اى موسى! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفاء کنیم! از خداى خود بخواه که از آنچه زمین میرویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، براى ما فراهم سازد." موسى گفت: "آیا غذاى پستتر را به جاى غذاى بهتر انتخاب میکنید؟! [اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان] در شهرى فرود آئید زیرا هر چه خواستید، در آنجا براى شما هست." و [مهر] ذلت و نیاز، بر پیشانى آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدایى شدند چرا که آنان نسبت به آیات الهى، کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند».
[10]. تفسیر نمونه، ج 3، ص 52.
[11]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 760.
[12]. «و أما قوله وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیبْعَثَنَّ عَلَیهِمْ إِلى یوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ یسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ فهم فی أمة محمد یسومون أهل الکتاب سوء العذاب یأخذون منهم الجزیة»؛ تفسیر القمی، ج 1، ص 246.
[13]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 17 – 18، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش.
[14]. معارج، 6 و 7.
[15]. آل عمران، 112.
[16]. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج 4، ص 666، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ ششم، 1389ش.
[17]. همان، ص 667.