کد سایت
id25273
کد بایگانی
87437
نمایه
توحید در آیات 27 و 28 سوره فاطر
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
خلاصه پرسش
تفسیر آیات 27 و 28 سوره فاطر چیست؟
پرسش
تفسیر آیات 27 و 28 سوره فاطر چیست؟
پاسخ اجمالی
محور اصلی آیات 27 و 28 سوره فاطر در ارتباط با مسئله مهم توحید است. همچنین به صفت مهم اندیشمندان واقعی؛ یعنی خشیت الهی میپردازد.
پاسخ تفصیلی
آیات 27 و 28 سوره فاطر دلیل مهمی بر مسئله توحید است[1] و در چند بخش این مسئله را بیان میکند. در این آیات میخوانیم:
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِیبُ سُودٌ * وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ کَذلِکَ إِنَّما یَخْشَى اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ»؛
آیا ندیدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد که بوسیله آن میوههایى رنگارنگ [از زمین] خارج ساختیم و از کوهها نیز [به لطف پروردگار] جادههایى آفریده شده سفید و سرخ و به رنگهاى مختلف و گاه به رنگ کاملاً سیاه. و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعى با رنگهاى مختلف، [آرى] حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند خداوند عزیز و غفور است.
شروع آیه 27 با استفهام تقریرى، پرسشی را مطرح میسازد که ضمن تحریک حس کنجکاوى انسانها، اشاره به این است که این مطلب آنچنان روشن و آشکار است که هرکس بنگرد میبیند که از آب که بیرنگ است و زمین، این همه رنگهاى مختلفى از میوههاى گوناگون، گلهاى زیبا، برگها و شکوفهها، در چهرههاى مختلف به وجود آمده است.[2] و اگر بیرون آمدن میوهها از مقتضاى همین آمدن باران بود، باید همه میوهها به یک رنگ باشند، چون آب باران یکى است، و حال اینکه میبینیم رنگهای مختلفى دارند، پس همین اختلاف در رنگها دلالت میکند بر اینکه تدبیر الهى دست اندر کار این رنگآمیزى است.[3]
این تدبیر الهی زمانی نمایانتر میشود که منظور از «الوان» در این آیه، منحصر در رنگهاى ظاهرى میوهها نباشد؛ بلکه بگوییم ممکن است کنایه از تفاوت در طعم و ساختمان و خواص گوناگون آنها بوده باشد، تا آنجا که حتى در یک نوع میوه، اصناف گوناگونى وجود دارد، چنانکه مثلاً در انگور شاید بیش از 50 نوع، و در خرما حدود 70 نوع وجود دارد؛[4] اما بخاطر دلالت کلام بر مزهها و بوى آنها، از ذکر آنها خودداری کرده است.[5]
در ادامه، به تنوعی که در کوهها وجود دارد، اشاره کرده است که مراد از راهها در این آیه، یا راههایى است که در کوهها قرار دارد و داراى رنگهایی مختلف است؛ و یا مراد خود کوهها است که به صورت خطوطى کشیده شده در روى کره زمین قرار دارند که به رنگهای سفید، سرخ، سیاه و یا مرکّب از چند رنگ دیده میشوند.[6]
این قسمت از آیه، دلالت بر قدرت خداوند متعال بر همه چیز دارد؛ زیرا تفاوت رنگها در کوهها از یک سو زیبایى خاصى به آن میبخشد، و از سوى دیگر سببى براى پیدا کردن راهها و گم نشدن در جادههاى پرپیچ و خم کوهستانى است.[7]
بعد از بیان تنوع در میوهها و کوهها، به بیان تنوع در میان انسانها و جانداران در آیه 28 اشاره میکند. انسانها و جنبدگان در عالم نیز به نوعی از قدرت بینهایت خداوند متعال دم میزنند، چرا که انسانها با اینکه همه از یک پدر و مادر هستند، داراى نژادها و رنگهاى کاملاً متفاوتند، حتى در یک نژاد نیز تفاوت در میان رنگها بسیار است، بلکه فرزندان دوقلو هم که تمام مراحل جنینى را با یکدیگر طى کرده، و از آغاز در آغوش هم بودهاند، از نظر رنگ کاملاً یکسان نیستند، با اینکه از یک پدر و یک مادر و در یک زمان نطفه آنها منعقد شده و از یک نوع غذا تغذیه کردهاند.
گذشته از چهره ظاهرى، رنگهاى باطنى آنها، و خُلق و خوهاى آنها، و ویژگیهاى آنان و استعداد و ذوقهایشان، کاملاً متنوّع و مختلف است، تا مجموعاً یک واحد منسجم با تمام نیازمندیها را به وجود آورد.
علاوه بر انسان، در جهان جنبندگان هزاران هزار نوع حشره، پرنده، خزنده، حیوانات دریایى، و حیوانات وحشى بیابانى وجود دارد که هر کدام با ویژگیها و عجائب خلقتشان نشانهاى از قدرت و عظمت و علم آفریدگارند.[8]
در ادامه آیه میفرماید: «إِنَّما یَخْشَى اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»؛ این بخش از آیه توضیح میدهد چه کسانى و چگونه از این آیات الهی درس عبرت میگیرند و اثر آنرا، که ایمان حقیقى به خدا و خشیت از او در تمام حالات است، به تمام معنا در خود جاری میکنند.
«خشیت» به معناى ترسى آمیخته با تعظیم است و غالباً در مواردى بهکار میرود که از علم و آگاهى به چیزى سرچشمه میگیرد.[9] شرط خشیت، این است که به خدا و صفات و افعال او معرفت داشته باشد و هرچه این معرفت بالاتر باشد، خشوع او نسبت به خدا بالاتر خواهد بود.[10]
بنابراین، مراد از «خشیت» در چنین زمینهاى، همان خشیت حقیقى است که به دنبالش خشوع باطنى و خضوع در ظاهر پیدا میشود و هرچه علم بیشتر باشد خشوع بیشتر است و این همان معنایى است که از سیاق آیه برمیآید. لذا در قرآن مجید این مقام مخصوص عالمان شمرده شده است. علمایى که خداى سبحان را به اسماء و صفات و افعالش میشناسند و به وسیله آن آرامش مییابند و آثار آن در اعمالشان هویدا میگردد.
امام سجاد(ع) در توصیف این عالمان میفرماید: «علم و عمل دو دوست صمیمى هستند، کسى که خدا را بشناسد از او میترسد، و همین ترس او را وادار به عمل و اطاعت فرمان خدا میکند، صاحبان علم و پیروان آنها کسانى هستند که خدا را به خوبى شناختهاند و براى او عمل میکنند، و به او عشق میورزند، چنانکه خداوند فرموده: "إِنَّما یَخْشَى اللهُ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ"».[11]
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِیبُ سُودٌ * وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ کَذلِکَ إِنَّما یَخْشَى اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ»؛
آیا ندیدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد که بوسیله آن میوههایى رنگارنگ [از زمین] خارج ساختیم و از کوهها نیز [به لطف پروردگار] جادههایى آفریده شده سفید و سرخ و به رنگهاى مختلف و گاه به رنگ کاملاً سیاه. و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعى با رنگهاى مختلف، [آرى] حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند خداوند عزیز و غفور است.
شروع آیه 27 با استفهام تقریرى، پرسشی را مطرح میسازد که ضمن تحریک حس کنجکاوى انسانها، اشاره به این است که این مطلب آنچنان روشن و آشکار است که هرکس بنگرد میبیند که از آب که بیرنگ است و زمین، این همه رنگهاى مختلفى از میوههاى گوناگون، گلهاى زیبا، برگها و شکوفهها، در چهرههاى مختلف به وجود آمده است.[2] و اگر بیرون آمدن میوهها از مقتضاى همین آمدن باران بود، باید همه میوهها به یک رنگ باشند، چون آب باران یکى است، و حال اینکه میبینیم رنگهای مختلفى دارند، پس همین اختلاف در رنگها دلالت میکند بر اینکه تدبیر الهى دست اندر کار این رنگآمیزى است.[3]
این تدبیر الهی زمانی نمایانتر میشود که منظور از «الوان» در این آیه، منحصر در رنگهاى ظاهرى میوهها نباشد؛ بلکه بگوییم ممکن است کنایه از تفاوت در طعم و ساختمان و خواص گوناگون آنها بوده باشد، تا آنجا که حتى در یک نوع میوه، اصناف گوناگونى وجود دارد، چنانکه مثلاً در انگور شاید بیش از 50 نوع، و در خرما حدود 70 نوع وجود دارد؛[4] اما بخاطر دلالت کلام بر مزهها و بوى آنها، از ذکر آنها خودداری کرده است.[5]
در ادامه، به تنوعی که در کوهها وجود دارد، اشاره کرده است که مراد از راهها در این آیه، یا راههایى است که در کوهها قرار دارد و داراى رنگهایی مختلف است؛ و یا مراد خود کوهها است که به صورت خطوطى کشیده شده در روى کره زمین قرار دارند که به رنگهای سفید، سرخ، سیاه و یا مرکّب از چند رنگ دیده میشوند.[6]
این قسمت از آیه، دلالت بر قدرت خداوند متعال بر همه چیز دارد؛ زیرا تفاوت رنگها در کوهها از یک سو زیبایى خاصى به آن میبخشد، و از سوى دیگر سببى براى پیدا کردن راهها و گم نشدن در جادههاى پرپیچ و خم کوهستانى است.[7]
بعد از بیان تنوع در میوهها و کوهها، به بیان تنوع در میان انسانها و جانداران در آیه 28 اشاره میکند. انسانها و جنبدگان در عالم نیز به نوعی از قدرت بینهایت خداوند متعال دم میزنند، چرا که انسانها با اینکه همه از یک پدر و مادر هستند، داراى نژادها و رنگهاى کاملاً متفاوتند، حتى در یک نژاد نیز تفاوت در میان رنگها بسیار است، بلکه فرزندان دوقلو هم که تمام مراحل جنینى را با یکدیگر طى کرده، و از آغاز در آغوش هم بودهاند، از نظر رنگ کاملاً یکسان نیستند، با اینکه از یک پدر و یک مادر و در یک زمان نطفه آنها منعقد شده و از یک نوع غذا تغذیه کردهاند.
گذشته از چهره ظاهرى، رنگهاى باطنى آنها، و خُلق و خوهاى آنها، و ویژگیهاى آنان و استعداد و ذوقهایشان، کاملاً متنوّع و مختلف است، تا مجموعاً یک واحد منسجم با تمام نیازمندیها را به وجود آورد.
علاوه بر انسان، در جهان جنبندگان هزاران هزار نوع حشره، پرنده، خزنده، حیوانات دریایى، و حیوانات وحشى بیابانى وجود دارد که هر کدام با ویژگیها و عجائب خلقتشان نشانهاى از قدرت و عظمت و علم آفریدگارند.[8]
در ادامه آیه میفرماید: «إِنَّما یَخْشَى اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»؛ این بخش از آیه توضیح میدهد چه کسانى و چگونه از این آیات الهی درس عبرت میگیرند و اثر آنرا، که ایمان حقیقى به خدا و خشیت از او در تمام حالات است، به تمام معنا در خود جاری میکنند.
«خشیت» به معناى ترسى آمیخته با تعظیم است و غالباً در مواردى بهکار میرود که از علم و آگاهى به چیزى سرچشمه میگیرد.[9] شرط خشیت، این است که به خدا و صفات و افعال او معرفت داشته باشد و هرچه این معرفت بالاتر باشد، خشوع او نسبت به خدا بالاتر خواهد بود.[10]
بنابراین، مراد از «خشیت» در چنین زمینهاى، همان خشیت حقیقى است که به دنبالش خشوع باطنى و خضوع در ظاهر پیدا میشود و هرچه علم بیشتر باشد خشوع بیشتر است و این همان معنایى است که از سیاق آیه برمیآید. لذا در قرآن مجید این مقام مخصوص عالمان شمرده شده است. علمایى که خداى سبحان را به اسماء و صفات و افعالش میشناسند و به وسیله آن آرامش مییابند و آثار آن در اعمالشان هویدا میگردد.
امام سجاد(ع) در توصیف این عالمان میفرماید: «علم و عمل دو دوست صمیمى هستند، کسى که خدا را بشناسد از او میترسد، و همین ترس او را وادار به عمل و اطاعت فرمان خدا میکند، صاحبان علم و پیروان آنها کسانى هستند که خدا را به خوبى شناختهاند و براى او عمل میکنند، و به او عشق میورزند، چنانکه خداوند فرموده: "إِنَّما یَخْشَى اللهُ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ"».[11]
[1]. طباطبایى، سید محمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 17، ص 41، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1417ق.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 18، ص 243، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 17، ص 41.
[4]. تفسیر نمونه، ج 18، ص 243.
[5]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 635، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[6]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 17، ص 42.
[7]. تفسیر نمونه، ج 18، ص 244.
[8]. همان.
[9]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، معجم مفردات ألفاظ القرآن، ص 283، دمشق، بیروت، دار العلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[10]. فیض کاشانى، ملا محسن، تفسیر الصافى، تحقیق، اعلمى، حسین، ج 4، ص 237، تهران، الصدر، چاپ دوم، 1415ق.
[11]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج 8، ص 14، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.