ابتدا باید گفت که امامان معصوم(ع) علاوه بر مواجه بودن با دشمنانی که در صدد خانهنشین کردن و به شهادت رساندن آنان بودند، گرفتار افرادی نیز بودند که از جایگاه آنان سوء استفاده کرده و سخنان نادرستی را به آنحضرات نسبت داده و گاه ادعای خدایی و یا پیامبری ائمه(ع) را مطرح میکردند. این افراد در آموزههای شیعی با عنوان غالیان و یا غلات معرفی شدهاند.[1]
برخی گزارشها حاکی از آن است که ائمه(ع) برای جلوگیری از نشر این عقائد فاسد، افرادی را مأمور کشتن آنها میکردند که صرف نظر از بررسی سندی، به چند مورد از این مأموریتها اشاره میکنیم، با این توضیح که اگر فردی امام را خدا بداند و بر این عقیده نادرست خود اصرار ورزد، طبیعتا در برابر کشتهشدن با دستور فردی که او را خدای خود میداند نباید مقاومتی کرده و یا آزرده خاطر شود![2]
در این رابطه در روایات آمده است:
- امام جواد(ع) فرمود: «خون ابوالسمهری و ابن ابی الزرقاء که بر ما دروغ میبندند، برای همهی مسلمانان هدر است». در همین راستا امام(ع) از فردی به نام اسحاق خواستند تا آن دو را بکشد و در برابر این اقدام به او وعده بهشت را میدهد، اما آن دو همیشه از اسحاق فراری بوده و به همین دلیل، اسحاق موفق به کشتن آنها نشد.[3]
- امام هادی(ع) به ابو جنید مقداری پول داد تا شمشیری خریده و فارس بن حاتم قزوینی را به قتل برساند. ابو جنید نیز شمشیری خرید، اما مورد پسند امام واقع نشد؛ سپس ابو جنید ساطوری را خریداری نمود و در بین نمار مغرب و عشا فارس بن حاتم را به قتل رساند.[4]
- امام هادی(ع) در پاسخ نامهی برخی از یاران خود در مورد علی بن حسکه و همفکرانش نوشت: «... خداوند آنها را دچار دشوارترین گرفتاریها نماید. اگر یکى از آنها را در خلوت یافتى، سرش را با سنگ نرم کن».[5]
- امام عسکری(ع) برای فردی به نام عبیدی نامهاى نوشته و از افرادی به نام فهرى و حسن بن محمّد بن بابای قمى بیزاری جست. امام(ع) در ادامه نوشت: به تو و تمام دوستان توصیه میکنم تا از آن دو فرد منحرف دور باشید، و هر دو را لعنت میکنم و خدا آن دو را لعنت کند... اگر قدرت یافتى که با سنگ، سرش را خورد کنى، دریغ مکن ...».[6]
گفتنی است با وجود انتقادات ائمه(ع) از صوفیان،[7] اما گزارشی نیافتیم مبنی بر اینکه یکی از حضرات به اشخاصی پول داده و آنان را تشویق کرده باشند تا صوفیان را به قتل برسانند. و همانگونه که گفته شد، دستورات یاد شده در مورد افرادی بود که در بیان جایگاه ائمه(ع) غلو کرده و آنان را خدا میپنداشتند.
[1]. «غلوّ نسبت به امامان»، 7472؛ «غلو در بارۀ اهل بیت (ع)»، 2029؛ «معیار غلو نسبت به مقام ائمه(ع)»، 101928؛ «غلو کنندگان (غالیان) و جعل روایات»، 1940
[2]. «امام علی(ع) و سوزاندن مدعیان الوهیت و نبوت در آتش»، 70814؛ «دروغ پردازیهای سیف بن عمر در تاریخ»، 1492.
[3]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 529، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[4]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب ع، ج 4، ص 417 – 418، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[5]. اختیار معرفة الرجال، ص 518.
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 25، ص 317، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[7]. «صوفیه از نگاه امام صادق(ع) »، 104351؛ «صوفیه از نگاه امام رضا(ع)»، 109874؛ «صوفیه از نگاه امام هادی(ع)»، 100211.