لطفا صبرکنید
13153
- اشتراک گذاری
اولا: هر چند در پاره ای از زمان ها غلات و مفوّضه، در بعض روایات اصحاب ما، دست انداخته و احادیثی را جعل کردند ولی در پالایش چند باره روایات و احادیث در کتب اصحاب، تقریباً آنچه به عنوان جوامع روایی به دست ما رسیده مجموعه ای پاک و نقی است. در هر صورت با در دست داشتن معیار غلو، شناخت احادیث غلو آمیز (هر چند صحیح باشند) از غیر آن کار مشکلی نیست.
ثانیاً: به آن چه که قدما به عنوان غلو به اشخاص نسبت می داده اند اعتماد نیست، زیرا در این اتهام حتی بزرگترین شاگردان اهل بیت (ع) بی نصیب نبوده اند.
ثالثاً: با توجه به تعریف و شرایط حدیث متواتر، امکان جعل آن محال است و بین ادعای تواتر با متواتر حقیقی فرق است.
رابعاً: احادیث و زیاراتی که مملو از صفات اهل بیت (ع) است همانند زیارت جامعه کبیره توسط کسانی روایت شده است که خود در غلّو و تفویض بسیار سختگیر بوده اند پس به مجرد این که در زیارت یا روایتی فضایل فرا بشری اهل بیت (ع) بیان شده باشد نباید آن را ساخته دست غلات دانست.
سؤال اصلی این است که آیا گروه هایی همانند غلّات و مفوضه توانسته اند روایاتی جعلی خود را با وصف تواتر یا با اسناد صحیح در تراث شیعی وارد کنند و اگر توانسته اند امروز کتب و جوامع روایی ما تا چه اندازه متأثر از این افکار و آراء است؟
ابتدا باید بدانیم غلات و مفوّضه به چه کسانی اطلاق می شود و دیدگاههای مختلف در انتساب اشخاص به غلو و تفویض چیست؟ و در انتها معنای حدیث متواتر و ارزشیابی جوامع روانی امروز ما در پاک بودن از این نوع اخبار و روایات جعلی، مورد بررسی قرار گیرد.
غلات به فرقه هایی از شیعه گویند که درباره ائمه خود گزافه گویی کرده و آنان را به خدایی رسانیده و یا قائل به حلول خداوند در امامان شدند.[1]
مفوّضه: در طول تاریخ به گروه های مختلفی از جمله معتزله اهل سنت مفوّضه اطلاق شده است، مرحوم علامه مامقانی در مقیاس الهدایة، نه معنا برای مفوّضه نام برده است که ظاهراً هفت مورد از آن دارای توجیه صحیح است و فقط دو مورد از آن معنای فاسد از مفوضه است[2] یعنی؛ 1. کسانی که قائل اند خداوند بعد از آفرینش پیامبر اکرم (ص) امر عالم را به او واگذار کرده و آنگاه به علی (ع) و دیگر ائمه تدبیر امور عالم تفویض شده است. 2. آنانی که اصحاب اباحات هستند یعنی کسانی که قائل به رفع منع از بندگان اند و می گویند بندگان هر عملی را که بخواهند می توانند انجام دهند.
اما امر به همین راحتی نیست بلکه در طول تاریخ شیعه، دیدگاه های متفاوتی در انتساب غلو و یا تفویض به اشخاص وجود دارد به طوری که متاخرین تاکید می کنند در نسبت غلو و تفویض به بعضی از اصحاب توسط قدما باید بسیار تامل کرد. مرحوم مامقانی تاکید می کند: «به بسیاری از افراد نسبت غلو دادند که در حقیقت از غلاة نیستند؛ پس باید در این امر تامل و اجتهاد کرد»[3] هم چنین می گوید: «شایسته نیست به مجرد اتهام تفویض شخصی را از درجه اعتبار ساقط کنیم چه بسا قائل به تفویض صحیح باشد.»[4]
مرحوم حائری در منتهی المقال می گوید: «چه بسیار قدماء و به خصوص قمی ها و ابن غضائری به خاطر دیدگاه متفاوتی که داشتند تعدی و تجاوز از این اعتقاد و دیدگاه خود را درباره ی ائمه (ع) غلو و ارتفاع نامیدند مثلاً نفی سهو و خطای غیر عمدی از پیامبر (ص) را غلو و ارتفاع می دانستند (امری که شاید امروز هیچ کس اختلاف نداشته باشد که پیامبر (ص) سهو نداشت) بلکه چه بسا تفویض را به ایشان نسبت می دادند...»[5].
بنا بر حکایت شیخ مفید، مرحوم شیخ صدوق به هر کس که از پیامبر (ص) نفی سهو کند نسبت به غلو می دهد.[6] با این دیدگاه شاید خیلی از ما نیز امروز جزء غلات باشیم!! به طور مثال! از داوود بن کثیر الرقی که هم شیخ و هم کشی او را توثیق کرده اند و بسیار با جلالت از او نام برده شده است[7]، به غلّو کننده نامبرده شده است. ابن غضائری می گوید: او مذهب فاسد دارد یعنی جزء غلات است.[8] یا محمد بن عیسی بن عبید که نجاشی تصریح دارد که او از اعاظم مشایخ و ثقه است ولی ابن بابویه قمی او را از رجال کتاب نوادر الحکمة به خاطر تهمت غلّوی که به او نسبت داده اند استثنا می کند و روایاتش را قبول نمی کند.[9] مرحوم تستری نقل می کند که قمی ها چون شنیدند محمد بن أورمة غالی است قصد کشتنش را داشتند ولی وقتی او را یافتند دیدند در شبهای متعدد از ابتدا تا آخر شب مشغول عبادت است، از این رو از اعتقاد خود بازگشتند.[10]
پس حتی کسانی که مشهور به غلّو یا تفویض بودند چه بسا از این تهمت مبرا بودند حال اگر بخواهیم روایات کسانی را که فقط صرف تهمت به غلو یا مفوصه را به یدک می کشیدند حذف کنیم کار غیر علمی و مخالف با حقیقت انجام داده ایم و چه بسا تعداد روات بسیار کم شوند. و بسیاری از تراث شیعی به صرف تهمت از بین رفته و به کناری انداخته شود.
اما خبر متواتر به خبری گفته می شود که راویان آن در هر طبقه به حدی باشد که به حسب عادت، اجتماع و تبانی آنها بر دروغ محال باشد و بالجمله از اخبار آنها علم بر صحت خبر حاصل شود[11]. برای حدیث متواتر شرایط مفصلی ذکر کرده اند که به قول استاد عبدالهادی الفضلی، در پرتو آن می توانیم بگوئیم: علمی که از خبر متواتر برای شنونده حاصل می شود علم ضروری (بدیهی) است نه نظری و کسبی[12]، پس چگونه می توان احادیثی که تمام شرایط حدیث متواتر را داشته باشد منسوب به غلات و مفوضه دانست با این که اصولاً تبانی بر کذب با توجه به شرایط خبر متواتر محال است.
بله در صورتی که منظور از حدیث متواتر، متواتر معنوی باشد می توان وجهی داشته باشد ولی با توجه به مباحثی که در سؤال 1937 (سایت: ) درباره پالایش احادیث گذشت تمام جوامع روایی ما ابتداءً توسط ائمه (علیهم السلام) و سپس توسط شاگردان و محدثان[13] علوم اهل بیت (ع) چندین بار پالایش شده است. مرحوم صدوق آن قدر در غلو سختگیری می کرده است همانطور که گفته شده حتی قائلین به انکار سهو النبی (ص) را جزء غلات می دانسته است چگونه روایات غالیان به این سادگی که ادعا شده در کتب روایی ما وارد شده است یا قمی ها مرحوم برقی را (که کتاب حدیثی او به نام «محاسن» مقدم بر کافی است) به صرف نقل از کسانی که ضعیفند از قم خارج می کنند[14]، ولی همین قمی ها زیارت جامعه ی کبیره را که پر از فضایل اهل بیت علیهم السلام است ، نقل می کنند. زیارتی که برخی بی خبران به غلات نسبت می دهند. این زیارت پر از فضایل و کمالات و صفات ائمه (ع) است که مرحوم صدوق آن را نقل می کند.[15]
پس اولاً: بسیاری از شاگردان مخلص اهل بیت (ع) که به آنان تهمت غلو زده شده است به صرف این تهمت نمی توان آنان را غالی یا مفوضه دانست و روایاتشان را در زمره ی روایات این گروه ها آورد.
ثانیاً: چنین مجعولاتی هرگز در احادیث متواتر (لفظی) ما پیدا نمی شود.
ثالثاً: کتب روایی ما چندین بار توسط امامان معصوم (ع) و شاگردان آنها از لوث جاعلان و روایات آنها پاک شده است، بله هنوز روایاتی است که علماء و مجتهدین به آن اعتماد کامل پیدا نمی کنند ولی این هرگز به معنای رخنه گسترده احادیث جاعلان در کتب روایی ما نیست. در هر صورت با در دست داشتن معیار غلو، شناخت احادیث غلو آمیز (هر چند صحیح باشند) از غیر آن کار مشکلی نیست.
آنچه تاکنون بیان شده براساس این پرسش بوده است،که آیا احتمال جعل روایات، توسط غلات و مفوضه، در متن احادیثی که ادعای تواتر برایشان شده یا با اسناد صحیح نقل شدند وجود دارد؟ ولی ظاهرا سخن آقای کدیور نکته دیگری را مطرح می کند و آن این که ادعای تواتر روایات در حوزه فضائل فرابشری ائمه هدی مسموع نیست زیرا با توجه به دسیسه غلات و مفوضه، احتمال تواطؤ روات بر کذب وجود دارد در حالی که این احتمال مانع از تحقق تواتر است چون یکی از شرایط تحقق تواتر عدم احتمال تواطؤ روات بر کذب است. البته پاسخ این گفتار نیز با توجه به مطالب گفته شده روشن است چون اولا: با توجه به تعریف صحیح غلات و مفوضه تعداد آنها تقلیل می یابد. ثانیا: با توجه به پالایش های متعدد متون روائی؛ احتمال وحود تعداد زیاد غلات و مفوضه به حدی که بتوانند روایاتی را به صورت تواتر جعل کنند تقریبا غیر ممکن و غیر معقول است و به اندازه ای ضعیف است که عقلا به آن توجه نمی کنند. احتمال تواطؤ روات بر کذب در صورتی مانع از تحقق تواتر می شود که احتمالی عقلائی و معقول باشد نه احتمالات بی اساس و بی پایه.
[1] فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، ص 344.
[2] تلخیص مقیاس الهدایه، مامقانی، ص 151 تا 149.
[3] همان، ص 152.
[4] همان، ص 152.
[5] منتهی المقال، ج 1، ص 77، به نقل از مقیاس الرّواة، سیفی مازندرانی، ص 238.
[6] تصحیح الاعتقادات، شیخ مفید، ص 135. چاپ دارالمفید، بیروت.
[7] رجال کشی، ص 402، رجال طوسی ص 336.
[8] رجال غضائری، ج 1، ص 58.
[9] رجال نجاشی، ص 245، ترجمه محمد بن احمد بن یحیی، چاپ داوودی.
[10] قاموس الرجال، ج 1، ص 68، 66.
[11] فرهنگ اصطلاحات حدیث، محمد یوسف حریری، ص 114.
[12] اصول الحدیث، شیخ عبدالهادی الفضلی، ص 71 – 77.
[13] محدثانی هم چون کلینی و صدوق و ... .
[14] کلیات فی علم الرجال، استاد جعفر سبحانی، ص 275.
[15] تلخیص مقیاس الهدایة، پاورقی استاد غفّاری، ص 154.