نخست باید گفت؛ برخی علاقهها و محبتها در سرشت انسانها نهفته است. پدر و مادر به صورت طبیعی و فطری فرزندان خود را دوست دارند. البته ظهور و بروز چنین محبتی در تمام پدران و مادران یکسان نیست. یکی در غم از دستدادن فرزندش سالها اشک میریزد و ناله میکند و دیگری آنرا در دل خود نگاه داشته و رفتار ظاهریاش تغییر چندانی نمیکند.
دوستداشتن خوبیها و انسانهای خوب نیز در همین راستا است. محبت و علاقه به اولیای الهی -به جهت اینکه آنان در اوج و قلهی خوبی و نیکی قرار دارند و راهنمای دیگران در خوبزیستن میباشند- در نهاد انسانهای حقطلب و دارای فطرت سالم وجود دارد؛ اما گاهی انسان از آن غافل است.
پس از ذکر این مقدمه باید گفت؛ قرآن کریم از مسلمانان خواسته تا اولیای الهی را دوست بدارند:
(قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)
عالمان شیعه و گروهی از اهلسنت با استناد به احادیث، معتقدند که منظور از «قربی»، اهلبیت پیامبر(ص)، یعنی حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و فرزندان آنها هستند.[1]
ر. ک: اهلبیت(ع) و آیه 23 شورى (آیه مودت).
در همین زمینه، رسول خدا(ص) فرمود: بندهاى مؤمن نیست، مگر آنکه مرا بیش از خود دوست داشته باشد، به خاندان من بیش از خاندان خویش عشق بورزد، و ذات مرا بیش از ذاتش دوست بدارد.[2]
امام مجتبی(ع) نیز پس از شهادت پدرش امام علی(ع)، با تلاوت آیه مودت، خطاب به مردم فرمود:
ما از اهلبیت و خاندانی هستیم که خداوند محبت آنها را بر هر مسلمانی واجب کرد. [3]
بر این اساس، دوستی و محبت اولیای خداوند یکی از نشانههای ایمان است.
اما همانگونه که گفته شد، ظهور و بروز این محبت میتواند متفاوت باشد. اما اینکه بعضی از انسانها نمیتوانند محبت درونی خود را مانند دیگران اظهار و ابراز کنند، به خودی خود گناهی نیست که شایسته مجازات باشد.
به همین دلیل، با وجود تمام تأکیدهایی که در روایات برای زیارت پیامبر(ص) و ائمه(ع) و گریستن بر مصیبت امام حسین(ع) شده؛ اما هیچ فقیهی موارد یاد شده را واجبی شرعی اعلام نکرده است.
همینکه انسان از شنیدن ظلم و ستمی که نسبت به یک ولی خدا انجام شده، مقداری محزون میشود، نشانه محبت است. و بسیار بعید است که فردی را دوست داشته باشیم و از ظلمی که بر او شده، حتی در اعماق قلب خود هیچ واکنشی نشان ندهیم.
از اینرو خود ائمه(ع) با علم به اینکه افراد در واکنشهای محبتآمیز متفاوتاند، فرمودهاند:
هرکس بر ما بگرید و صد نفر را به گریه آورد، جایگاهش بهشت است، و هرکس بر ما بگرید و پنجاه نفر، سی نفر، ده نفر را به گریه آورد، بهشت جایگاه او است، و هرکس تنها خودش بگرید و یا تنها یک نفر را بگریاند، بهشتی خواهد بود. و حتی اگر فردی (به هر دلیل گریهاش نگرفت، اما) خود را به گریه زد، باز هم بهشتی خواهد بود! [4]
[1]. به عنوان نمونه، ر. ک: فرات کوفى، ابوالقاسم فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص 198، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، چاپ اول، 1410ق؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 8، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[2]. شیخ صدوق، امالی، ص 334، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
[3]. همان.
[4]. سید بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 11-10، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش.