بعد از شهادت امام حسین(ع) و شهدای عاشورا، عمر سعد که فرمانده سپاه دشمن بود، مدتی در کربلا ماند و کشتگان سپاه خود را جمع کرد و بر آنها نماز خواند، ولی پیکر مطهر امام حسین(ع) و یارانش را بدون غسل و کفن بر روی زمین رها کرد تا سرانجام، این پیکرهای پاک توسط گروهی از مردان قبیلهی بنیاسد که در نزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند - و بر اساس برخی گزارشها با حضور و راهنمایی امام زینالعابدین(ع) که با روشی اعجازآمیز مانند طی الارض از بند اسارت به آنجا آمده بود - به خاک سپرده شدند.[1] در مورد اینکه بدن مطهر امام حسین(ع) و یاران ایشان چند روز بعد از شهادتشان دفن شد، نظراتی مطرح است:
- بیشتر مورخان و سیرهنویسان متقدم معتقدند که تنها یک روز پس از شهادت امام(ع) و در روز یازدهم محرم، قبیله بنیاسد بدن امام حسین(ع) و یارانش را به خاک سپردند.[2]
- برخی از مورّخان و سیرهنویسان نیز گزارش کردهاند که عمر سعد دو[3] و یا سه[4] روز پس از فاجعه عاشورا در کربلا حضور داشت و در این مدت نیز بدن مطهر شهدا به صورت عریان بر روی خاک باقی بود تا او به سمت کوفه حرکت کرد.[5]
از آنجا که گزارشی وجود ندارد که در طول مدت حضور عمر سعد در کربلا، پیکر شهدا را به خاک سپرده شده باشند، و همچنین بر اساس نقلهای روایی، امام سجاد(ع) با روشی اعجازآمیز از اسارت به آنجا آمده بود، این احتمال داده شد که مراسم تدفین در روز سوم شهادت انجام شده باشد.[6]
در همین زمینه امام رضا(ع) در مناظرهی خود با ابن ابیحمزه، از او پرسید: آیا حسین بن علی(ع) امام بود؟! گفت: آری! امام(ع) فرمود: پس چه کسی عهدهدار دفن ایشان شد؟ ابن ابیحمزه گفت: علی بن الحسین(ع)! امام هشتم(ع) فرمود: علی بن الحسین(ع) در آن زمان کجا بود؟! گفت: در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود؛ اما بدون اینکه آنها باخبر شوند به کربلا آمد، پدرش را دفن نمود و به زندان برگشت. امام رضا(ع) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز میتواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم، در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت![7]
گزارشی نیز وجود دارد که نشانگر آن است که پیکر شهدا بیش از سه روز در آنجا باقی نماند؛ زیرا سلیمان بن قتّه عدوی سه روز بعد از عاشورا از کربلا عبور نمود و این اشعار را سرود:
بر خانهها و سراپرده خاندان رسول خدا(ص) گذر کردم، ولی آنها را مانند روزگار پرافتخار پیامبر(ص)، آباد و آزاد و در امنیت و آرامش ندیدم! مگر نمینگری که خورشید جهان افروز در سوگ حسین(ع) و یارانش رنگپریده و بیمار است، و زمین و زمان از این سوگ سهمگین به لرزه درآمده و دگرگون شده است.[8]
از آنجا که او در اشعارش هیچ اشارهای به باقیماندن پیکرها بر روی خاک نکرده، میتوان برداشت کرد که شهدا قبل از آن زمان به خاک سپرده شده بودند.
اما در مورد حکمت تأخیر دفن امام حسین(ع) باید گفت؛ اگرچه این تأخیر، نشانی واضح از مظلومیت مضاعف امام(ع) بود که مدتی در زیر آفتاب باشد و دفن نشود و این اندوه بیشتری را برای نسلهای بعد به دنبال داشته باشد؛ اما برای این موضوع و هر ماجرای مشابه دیگر -که ناشی از رفتار دشمن بوده و نه رفتار اهلبیت(ع) - نیازی به آن نیست که حکمتی در نظر بگیریم و در روایات معتبر نیز حکمتی برای این تأخیر بیان نشده است؛ از اینرو هر آنچه در این زمینه گفته میشود برگرفته از برخی برداشتهای استحسانی و سلیقهای است که در قالبهایی مانند شعر عرضه میشود.
[1]. ر. ک: «شناسایی و دفن اجساد شهدای کربلا»، 668؛ «دفن بدن مطهر امام حسین (ع)»، 7001؛ «قبیله بنی اسد و دفن بدن مطهر امام حسین(ع)»، 33804؛ «غسل امام معصوم توسط امام معصوم»، 101022.
[2]. ابو مخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق، مصحح، یوسفی غروی، محمد هادی، ص 260، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1417ق؛ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 455، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 112، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 3، ص 205، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 80، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[3]. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص 259، قم، منشورات الرضی، 1368ش؛ کاشفی سبزواری، ملا حسین، روضة الشهداء، ص 449، قم، نوید اسلام، چاپ سوم، 1382ش.
[4]. استرآبادی، احمد بن تاج الدین، آثار احمدی تاریخ زندگانی پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع)، ص 494، تهران، میراث مکتوب، چاپ اوّل، 1374ش.
[5]. مقرّم، عبد الرزاق، مقتل الحسین(ع)، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، ص 305، بیروت، 1426ق؛ روضة الشهداء، ص 449.
[6]. مقتل الحسین(ع)، ص 335؛ روضة الشهداء، ص 449.
[7]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 464، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق؛ مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب(ع)، ص 207، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1384ش؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص ص 169، و ج 48، ص 270، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[8]. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 110 – 111، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ سوم، 1406ق.
شهادت امام حسین(ع) و اصحابش در دهم محرم سال 61هـ ق، اتفاق افتاد و دفن بدن مطهر آنحضرت(ع) و شهدای عاشورا در پایان روز دوازدهم (شب سیزدهم) محرم، توسط گروهی از مردان قبیلهی بنیاسد[1] که در نزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند انجام شد.
وقتی لشکر عبیدالله زیاد به سوی کوفه حرکت کرد بدنهای پاک و مطهر امام حسین(ع) و اصحاب و یاران باوفایش به صورت بسیار دلخراشی روی زمین باقی مانده بود و کسی جرأت نمیکرد آنها را دفن کند، تا اینکه زنان قبیلهی بنیاسد مردان خود را مورد شماتت قرار دادند و آنان را به انجام دفن این عزیزان ترغیب نمودند. به دنبال آن مردان قبیلهی بنیاسد برای دفن آمدند، ولی چون بدنها پاره پاره بود، بدنها را نمیشناختند و در حالت تحیر و تردید باقی ماندند، در این هنگام امام سجاد(ع) به صورت ناشناس در جمع آنان حاضر و یکی یکی بدنها را به بنیاسد معرفی کرد و آنها بدنها را دفن میکردند. پس از دفن شهدا حضرت امام سجاد(ع) خود را به آنان معرفی کردند.[2]
[1]. در دائرة المعارف تشیع آمده است:
«بنیاسد، نام تیرهای از قبایل عرب، از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه... این قبیله توفیق و افتخار دفن پیکر مطهر حضرت سید الشهدا و انصار آنحضرت را پس از واقعهی کربلا در سال 61 ق. داشتند. جمعی از اصحاب، علما، شعرا و زعمای امامیه از این قبیله برخاستهاند. برخی از همسران پیامبر اکرم(ص) نیز از همین قبیله بودند. این قبیله در سال 19 هجری از بلاد حجاز به عراق رفته، در کوفه و غاضریه از نواحی کربلا سکونت کردند، و از قبایل سلحشور عرب محسوب میگردند. هنگام بنای کوفه، این قبیله محلهی خاصی را در جنوب مسجد کوفه به خویش اختصاص دادند. در سال 36 هجری در جنگ جمل، با علی(ع) بیعت کردند و در کنار آنحضرت جنگیدند. در قیام عاشورا در سال 61 به سه دسته تقسیم شدند: موافق با حضرت، مخالف و بیطرف. حبیب بن مظاهر، انس بن حرث، مسلم بن عوسجه، قیس بن مسهر، موقع بن ثمامه و عمرو بن خالد صیداوی ازسران موافق بودند و حرملة بن کاهل اسدی(قاتل طفل شیر خوار)، از سران مخالف بود.
گروهی از دسته سوم(بیطرفها) پس از شهادت حسین، زنانشان بر میدان جنگ گذر کرده و اجساد را دیدند و تحت تأثیر قرار گرفتند و به سرزمین خود رفته، مردان را جهت دفن اجساد، خبر کردند. ابتدا زنان بیل و کلنگ به دست گرفته به طرف کربلا روانه شدند. پس از مدتی وجدان مردان بنیاسد بیدار گشت و به خود آمدند و به دنبال زنان راه افتاده به دفن اجساد امام و یارانش پرداختند. این فداکاری سبب شهرت آنان شد و از آن پس شیعیان به نظر احترام و محبت به قبیلهی بنیاسد مینگرند». ر. ک: دائرة المعارف تشیع، ج 3، ص 340؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، واژهی «بنیاسد».
[2]. نک: «دفن بدن مطهر امام حسین (ع)»، 7001؛ « قبیله بنی اسد و دفن بدن مطهر امام حسین(ع)»، 33804؛ «غسل امام معصوم توسط امام معصوم»، 101022؛ مقرّم، عبد الرزاق، مقتل الحسین(ع)، ص 217، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، 1426ق.