لطفا صبرکنید
18211
- اشتراک گذاری
«دعای رسول» در آیه شریفه به این معنا است که هرگاه پیامبر اسلام(ص) مردم را براى کارى از کارها فراخواند؛ مانند دعوت به سوى ایمان، عمل صالح، مشورت در امر اجتماعى، نماز جماعت، و...، باید آنرا با اهمیت تلقى کرد، و به طور جدى روى آن ایستاد، دعوتهاى او را ساده نگرفت که فرمانش فرمان خدا و دعوتش دعوت پروردگار است.
و کسانى را که از میان مردم با حیله و تزویر خارج میشوند، در حالىکه به دیگران پناهنده مىشوند - به این وسیله خود را پنهان مىکنند- و هیچ اعتنایى به دعوت رسول خدا ندارند، خداوند آنان را مىشناسد. در نتیجه آیه شریفه کسانى را که از امر و دعوت آنحضرت سر باز میزنند، تهدید مینماید که هرگاه امر پیامبر را مخالفت کنند، باید بترسند از اینکه بلا و یا عذابى دردناک دامنگیر آنان گردد.
«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِواذاً فَلْیَحْذَرِ الَّذینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصیبَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ»؛[1]
برای روشن شدن معنای آیه و با توجه به درخواست پرسشگر که از سه موضوع سؤال نموده، آنرا در سه بخش بررسی میکنیم.
الف. «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً». مفسران در ارتباط با معنای این جمله، سه نظر ارائه کردهاند:
1. «دعای رسول» در آیه شریفه به این معنا است که هرگاه پیامبر اسلام(ص) مردم را براى کارى از کارها دعوت کرد-مانند دعوت به سوى ایمان، عمل صالح، مشورت در امر اجتماعى، نماز جماعت، و به طور کلی امری از امور دنیا و آخرت- همه اینها مانند دعا و دعوت خداست و باید آنرا با اهمیت تلقى کرد، و به طور جدى روى آن ایستاد، دعوتهاى او را ساده نگرفت که فرمانش فرمان خدا و دعوتش دعوت پروردگار است. شاهد این معنا، جمله ذیل آیه است که مىفرماید: «قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِواذاً»، نیز تهدیدى که دنبال آیه درباره مخالفت امر آنحضرت آمده است؛ لذا شهادت این دو فقره بر این معنا روشن است. علاوه بر اینکه این معنا با آیه قبلى[2] هم مناسبتر است؛ زیرا در آن آیه کسانى که دعوت رسول خدا(ص) را اجابت مىکردند، و نزدش حضور مىیافتند، و بدون اجازهاش او را ترک نمىکردند، مورد مدح و ستایش قرار گرفتند. و این آیه کسانى را که وقتى آنحضرت دعوتشان مىکند اعتنایى به دعوت آنجناب نمىکنند، مذمت مىنماید.[3] بنابر این، معنای این دعای رسول آن است که هر آنگاه پیامبر شما را براى مسئلهاى فرا مىخواند به یقین موضوع مهم الهى و دینى است، باید آنرا با اهمیت تلقى کنید، و به طور جدى روى آن بایستید، دعوتهاى او را ساده نگیرید که فرمانش فرمان خدا و دعوتش دعوت پروردگار است.
2. برخی گفتهاند: مراد از دعاى رسول، خطاب کردن او و صدا زدن او است که مردم آن حضرت را مثل سایر مردم صدا نزنند، بلکه با مردم فرق گذاشته او را محترمانه صدا بزنند؛ مثلاً، نگویند یا محمد، و یا ابن عبد اللَّه، بلکه بگویند یا رسول اللَّه.[4]
3. عدهای نیز معتقدند: منظور از دعا، نفرین کردن است؛ یعنی نفرین او را مانند نفرین دیگران نپندارند که در حقیقت آیه شریفه مردم را نهى مىکند از اینکه خود را در معرض نفرین پیامبر قرار دهند؛ یعنى او را به خشم در نیاورند، چون خدا نفرین او را بىاثر نمىگذارد.[5]
ب. «قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذاً». «یتسللون» از ماده «تسلل» در اصل به معناى بر کندن چیزى است. به عنوان مثال وقتی گفته مىشود «سل السیف من الغمد» یعنى شمشیر را از غلاف کشید.[6] معمولاً به کسانى که مخفیانه و به طور قاچاقى از جایى مىگریزند، «متسللون» گفته مىشود.
«لواذا» از «ملاوذه» به معناى «استتار» است، و «ملاوذه» آن است که انسانى به غیر خود پناهنده شده و خود را پشت سر او پنهان کند، یا در پشت دیوارى قرار گیرد، و به اصطلاح، سر دیگران را گرم کرده و فرار مىکند، این عملى بود که منافقان به هنگامى که پیامبر اسلام(ص) مردم را براى جهاد یا امر مهم دیگرى فرا مىخواند انجام مىدادند.[7]
«یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذاً»، به معناى این است که کسى خود را از زیر بار تکلیفى به طور آرام بیرون بکشد، که دیگران نفهمند. معناى آیه این است که خداى عز و جل از میان شما آن کسانى را که از بین مردم با حیله و تزویر خارج میشوند، در حالىکه به غیر خود پناهنده مىشوند و به این وسیله خود را پنهان مىکنند و هیچ اعتنایى به دعوت رسول خدا ندارند، مىشناسد.[8]
ج. «فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ». ظاهر سیاق آیه با در نظر داشتن معنایى که بیان شد؛ این است که ضمیر «عن امره» به رسول خدا(ص) بر مىگردد، و امرش همان دعوت او است، در نتیجه آیه شریفه کسانى را که از امر و دعوت آنحضرت سر باز میزنند، تهدید مینماید که هرگاه امر پیامبر را مخالفت کنند، باید بترسند از اینکه بلا و یا عذابى دردناک دامنگیر آنان میگردد.[9]
البته بعضى از مفسران گفتهاند: ضمیر در «عن امره» به خداى سبحان بر مىگردد، و در آیه شریفه هر چند که امرى از ناحیه خدا وجود ندارد تا ضمیر بدان برگردد، اما همان نهى که در آیه وجود دارد مبنی بر اینکه «دعاى رسول را چون دعاى یک نفر عادى قرار ندهید»، در حقیقت در معناى امر و به صورت نهى است؛ چون معنایش این است که دعوت او را بپذیرید، و کلمه «بپذیرید» امر است.[10]
[1]. نور، 63. «صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهى خداوند کسانى از شما را که پشت سر دیگران پنهان مىشوند، و یکى پس از دیگرى فرار مىکنند مىداند! پس آنان که فرمان او را مخالفت مىکنند، باید بترسند از اینکه فتنهاى دامنشان را بگیرد، یا عذابى دردناک به آنها برسد»!
[2]. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولئِکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم»؛ مؤمنان کسانى هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند. و چون با پیامبر در کارى همگانى باشند، تا از او رخصت نطلبیدهاند نباید بروند. آنان که از تو رخصت مىطلبند، کسانى هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند. پس هنگامى که از تو براى پارهاى از کارهایشان رخصت خواستند، به هر یک از آنان که خواهى رخصت بده و برایشان از خدا آمرزش بخواه، که خدا آمرزنده و مهربان است. نور، 62.
[3]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 15، ص 166- 167، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 248، ناصر خسرو، تهران، 1372ش.
[5]. به نقل از، آلوسی، سید محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، ج ۹، ص ۴۱۴، دار الکتب الاسلامیة، بیروت، 1415ق.
[6]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 418، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 566، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.
[8]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 167
[9]. همان؛ بانوى اصفهانى، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 9، ص 158، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361 ش.
[10]. روح المعانى، ج ۹، ص ۴۱۶.