لطفا صبرکنید
5743
- اشتراک گذاری
هنگام ظهور اسلام، داشتن سلاحهای انفرادی برای همگان به عنوان یک نیاز پذیرفته شده بود و فرد و یا جامعهای که از سلاح کافی برخوردار نبود، در مقابل تهدیدهای دشمنان در معرض خطر بیشتری قرار میگرفت و جامعهی اسلامی نیز استثنایی از این واقعیت کلی نبود؛ از اینرو در آموزههای دینی، به مسلمانان نیز توصیه شد تا در تقویت بنیهی نظامی خود بکوشند:
«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکمْ...»؛[1]
و در برابر دشمن تا میتوانید نیرو و اسبان سوارى آماده کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خود را بترسانید.
در همین راستا، رسول خدا(ص) و مسلمانان برای تأمین سلاحهای لازم همواره تلاش داشتند. برخی از راههای به دست آوردن تجهیزات نظامی مسلمانان عبارت بود از:
ارث رسیدن سلاح
طبیعی بود که برخی سلاحها به صورت نسل به نسل و از پدران به فرزندان به ارث میرسید؛ مانند شمشیر مأثور که اولین شمشیر پیامبر(ص) بوده که از پدرشان به آن حضرت به ارث رسید.[2]، [3]
ساختن سلاح
برخی از گزارشها حاکی از آن است که مسلمانان خود نیز به ساخت و یا آمادهسازی سلاحها اقدام میکردند:
نعیم بن مسعود اشجعی از شهر مدینه به مکه رفت. ابوسفیان به او گفت: ما در جنگ أحد با محمد و یارانش قرار گذاشتیم که بعد از یک سال همدیگر را در منطقه بدر ببینیم و الآن دقیقا وقتش رسیده است! نعیم پاسخ داد: من نیز محمد و اصحابش را دیدم که در حال آمادهسازی سلاحهای خود بودند.[4]
خرید سلاح
واضح است که اسلحههای آن زمان به گونهای نبود که ساختشان چندان دشوار باشد، اما از آنجا که اسلحهی ساخته شده در برخی مناطق مرغوبتر بود، بخشی از سلاح مورد نیاز مسلمانان با خرید آن صورت میگرفت.
در همین راستا شمشیرهایی با کیفیتهای مختلف از نقاط گوناگون - حتی از مناطقی مانند هند - به عربستان تجارت میشد و این صنعت را نمیتوان در انحصار یک قبیلهی یهودی دانست، اما گزارش شده است که در منطقهی مدینه، قبیلهی بنیقینقاع، در این زمینه مهارت بیشتری داشتند.[5]
به هر حال، پیامبر(ص) بخشی از غنایمی که در جنگها به دست میآمد را برای خرید اسلحه هزینه میکرد.[6]
غنیمت گرفتن در جنگها و یا معاهدات آتشبس
بخشی از سلاحهای مورد نیاز از راه غنیمت گرفتن از نبرد با دشمنان به دست میآمد. پیامبر(ص) از قبیلهی بنیقینقاع که در ساختن سلاح موفق بودند، سه نیزه و سه کمان که یکى «روحا» و یکى «بیضا» و دیگری «صفراء» نام داشت، به پیامبر(ص) رسید. همچنین از این قبیله دو زره به ایشان رسید که یکى سعدیه و دیگرى فضه نام داشت.[7]
و یا اینکه بعد از فتح مکه توسط مسلمانان، پیامبر(ص) کالاهایی برای ابوسفیان و گروهی از قریش ارسال نمود و ابوسفیان نیز در مقابل، مقداری اسلحه و اشیای دیگری خدمت حضرتشان فرستاد که ایشان نیز قبول نمودند.[8]
[2]. صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 4، ص 363، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق.
[3]. «نام و جنس شمشیرهای پیامبر(ص)»، 103310؛ «علت اسم گذاشتن پیامبر(ص) برای وسایل خود»، 66802.
[4]. واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق، مارسدن جونس، ج 1، ص 385، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ سوم، 1409ق.
[5]. سبل الهدی و الرشاد، ج 4، ص 326.
[6]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 2، ص 82، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق ؛ کتاب المغازی، ج 3، ص 972.
[7]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 3، ص 177، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[8]. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، محقق، شیری، علی، ج 23، ص 441، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق.