لطفا صبرکنید
1981
- اشتراک گذاری
یکی از موضوعات فلسفی که بهمنیار آنرا به مناسبتی در مباحث حرکت مطرح کرده، قاعده «کلّ ذی ماهیّة معلولٌ» است، ولی چون در مقام بیان این قاعده نبود، برای اثباتش استدلالی نیاورد.
وی میگوید: «ذلک أنّه ثبت للحوادث ماهیّات ثمّ یثبتون أنّ کلّ ذی ماهیه معلول، ثم یثبتون واجب الوجود بذاته».[i]
این برای آن است که ثابت شده که برای چیزهای حادث، ماهیاتی است، و پس از آن ثابت میکنند که هر ماهیتی معلول یک علتی میباشد، و در نتیجه و از این طریق، واجب الوجود به ذاته را ثابت میکنند.
حکیم هیدجی، صاحب تعلیقه بر شرح منظومه سبزواری، تعدادی از قواعد کلی فلسفه را در رساله کوچکی گرد آورده و در آن به بحث از این قاعده پرداخته است.
وی با اینکه در این رساله معمولا به ذکر نام قواعد اکتفا کرده و در مقام بحث از آنها برنیامده؛ اما در مورد این قاعده به ذکر نام بسنده نکرده و جهت اثبات آن برهان اقامه کرده است.
خلاصه برهانی که حکیم هیدجی برای اثبات این قاعده مطرح نموده، این است که کلمهی موجود همیشه در دو نوع ردهبندی میشود:
- نوع اول که با اضافه شیء و چیزی به وجود است، مانند اینکه گفته میشود: «الف» موجود است، یا مثلا «ب» موجود نیست.
- نوع دوم در ارتباط با وجود محض و بدون اضافه به هیچگونه چیزی اطلاق میشود، نظیر اینکه گفته میشود «موجود» و مقصود از آن، موجود بحت و محض میباشد که صرف هستی بوده و هیچگونه اضافهای به غیر هستی که همان معنای موجود است، ندارد.
با توجه به این مقدمه، معلوم میشود که مفهوم «موجود بماهو موجود»، با مفهوم «الف» یا «ب» دو مفهوماند، و مفهوم «موجود» به هیچ وجه نه عین مفهوم «الف» یا «ب» است و نه جزء آنها. و هنگامی که مفهوم «موجود» عین مفهوم «الف» یا «ب» نیست، جزء مفهوم «الف» یا «ب» نیز نخواهد. نتیجه این است که «الف» یا «ب» در حد ذات موجود نیستند و چیزی که در حد ذات خود موجود نباشد، موجود بودن آن عرضی و خارج از ذات است.
اکنون اگر این نتیجه را صغرا قرار دهیم و مقدمه دیگری را به عنوان کبرا بر آن بیفزاییم، به این صورت که بگوییم موجود بودن هر شیء دارای ماهیت، عرضی است، و هر موجود عرضی معلّل به غیر است؛ نتیجه این میشود که هر شیء دارای ماهیت، معلّل به غیر خواهد بود. و این همان قاعده کلی است که میگوید: «کلّ ذی ماهیه معلولٌ».[ii]
[i]. ر. ک: بهمنیار، التحصیل، ص 450، تهران، چاپ دانشگاه تهران.
[ii]. ر. ک: ابراهیمی دینانی، غلامحسین، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج 1، ص 271- 273، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1365ش.