لطفا صبرکنید
2117
همانگونه که میدانیم، خدای متعال تمام حیثیات اطلاقی، از جمله علم ذات به ذات را در مقام ذات دارد. و در تعین اول نیز علم ذات به ذات از حیث احدیت جمعی وجود دارد. در اینجا دو تفاوت اساسی قابل بررسی است:
تفاوت به لحاظ معلوم و تفاوت به لحاظ خود علم.
در توضیح تفاوت به لحاظ معلوم گفته میشود که در مقام ذات، خود ذات، با ویژگی اطلاق مقسمی معلوم است؛ اما در تعین اول، ذات با لحاظ قید احدیت است. تفاوت دوم که به لحاظ خود علم است، به واسطه این حقیقت رخ میدهد که در مقام ذات، علم ذات به ذات به نحو اندماجی(فشرده) است، در حالی که در مقام تعین اول، به نحو نسبت و اضافهی اشراقی است.
به بیان دیگر، تعین اول که آنرا یک نسبت علمی یا اضافهی اشراقی علمی میخوانند، هویتی تعینی، آن هم از سنخ تعین علمی دارد و حقیقت علم در آن، چیزی جز یک اضافهی اشراقی و تجلی نیست؛ اما در مقام ذات، این علم یک نسبت ممتاز و با یک اضافهی اشراقی نیست، بلکه هویتی وجودی و اطلاقی دارد. همچنین نباید علم را در تعین ثانی عین ذات دانست؛ زیرا از جهت آن اعتبار (یعنی اعتبار اطلاق ذات)، برای حق نسبتی که از ذاتش ممتاز باشد، به گونهای که از آن علم یا غیر علم از اسما و صفات و نسب و اضافیهای دیگر تعبیر شود، قابل تصور نیست.
گفتنی است؛ منظور از وجودیبودن علم ذات به ذات در مقام ذات، این واقعیت است که در آن مقام، در عین حال که تمام حقایق به نحو اندماجی و شئون ذاتی موجودند؛ اما هیچکدام بر دیگری غلبه ندارند. بنابر این، برای علم ذات به ذات، نفس وجود اطلاقی حق کافی است؛ یعنی نفس این وجود ویژگی حضور را برای خود دارد. بدین معنا که نحوهی وجود او، خودیاب و خوددان است. خودپیدایی – و به تعبیر فیلسوفان مشائی «عدم الغیبة» و به تعبیر شیخ اشراق «ظهور»،- نحوهی وجود حق تعالی در مقام ذات است؛ به گونهای که در این مقام نسبت و تعین علمی پیدا نمیشود، بلکه از حیثیات اندماجی چنین ذات مطلق، حضور وجودی برای خود است. بر خلاف تعین اول که حضور علمی دارد.
به بیان دیگر، ویژگی این وجود، حضور برای خود است. و علم ذات به ذات، تعبیر دیگری از حقیقت سراسر حضور حق برای خود است.
شایان ذکر است که در تمام این تعابیر، جهت وجودی حفظ میشود. و به عبارت دیگر، همهی این تعبیرها در موطن وجودی بیان میشود؛ یعنی در ساحتی که هنوز از تنزل و اضافههای اشراقی خبری نیست؛ اما در تعین اول، حقیقت و هویت علم ذات به ذات، علمی است، نه وجودی. بنابر این، حقیقت تعین اول نسبتی علمی و یک تنزل است.[1]
[1]. ر. ک: یزدان پناه، سید یدالله،مبانی و اصول عرفان نظری، نگارش، انزلی، سید عطاء، ص 388- 391، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388.