لطفا صبرکنید
26027
- اشتراک گذاری
توجّه به این نکته لازم است که تمام احکام الاهی بر اساس مصالح و مفاسد است و هیچ چیزی بی حکمت، برای انسان حلال و یا واجب نشده است؛ لذا برای برخی از احکام اسلامی، حکمت ها و علت هایی در قرآن و احادیث ذکر شده است؛ امّا ذکر این حکمت ها در آیات و روایات صرفاً به معنای بیان علّت حکم فقهی نیست، بلکه در مقام بیان یک امر کلامى و اعتقادى اند که خداوند براى سود یا زیان خویش احکام را وضع نکرده، بلکه تشریع واجبات و محرمات به جهت مصالح است؛ و به دیگر سخن، احکام الهی دارای معیار و ملاک هستند. بنابراین، آنچه دلیل برای حرمت گوشت خوک از نظر فقهی است، دلیل نقلی تعبّدی «فَإِنَّهُ رِجْسٌ» است که خدای متعال در قرآن کریم به صورت کلی علت این حکم را بیان می فرماید، و پشتوانه عقلی و اعتقادی دارد و در عین کلیّت، اشاره به پلیدی و نجاست گوشت این حیوان دارد و این اصلی ترین علت برای حرمت گوشت خوک است.
خلاصه این که دلیل حرمت گوشت خوک دلایل نقلی و تعبّدی است و برخی از حکمت هایی که برای این حرمت بیان شده، چیزهایی است که تا کنون برای انسان کشف شده و بسیاری از مضرات آن ممکن است در آینده کشف شود.
برای روشن شدن پاسخ، لازم است که به نکاتی در این باره توجه نمود:
یک. تمام احکام الاهی بر اساس مصالح و مفاسد است؛ و هیچ چیزی بی جهت، برای انسان حلال و یا واجب نشده است. [1] لذا برای برخی از احکام اسلامی حکمت ها و علت هایی در قرآن و احادیث ذکر شده که در بعضی موارد علوم امروزی تا حدودی به برخی از این حکمت ها و علت ها رسیده و درک کرده است. البته، علوم بشرى نیز قادر به کشف برخى از حکمت ها و فلسفه هاى احکام مى باشند، نه همه آنها. [2]
دو . عمل به احکام الهی دائر مدار علم به مصالح و مفاسد و حکمت نیست؛ بلکه در صورت ندانستن حکمت و مصالح و مفاسد نیز باید به احکام الهی پایبند بود، امّا این پیروی ما از خداوند به معنای تعبّد بدون تعقّل هم نیست؛ و می توان از چرایی آن پرسش نمود. به علاوه، تبعیّت از کسی که به تمام امور آگاهی دارد و به طور یقینی خیر و مصلحت ما را می خواهد، عقلانیت محض است.
سه . به طور کلّی، روایاتی که حکمت ها و مصالح و یا مفاسدی را برای یک شیء بیان می فرمایند، در مقام بیان حکم فقهى نیستند، و نمی توان منحصراً ذکر حکمت و مصلحت و یا مفسده را علّت حرمت آن شیء دانست، بلکه روایات در مقام بیان یک امر کلامى و اعتقادى اند که خداوند براى سود یا زیان خویش احکام را وضع نکرده، بلکه تشریع واجبات و محرمات به جهت مصالح و مفاسد است؛ و به دیگر سخن، احکام الهی دارای معیار و ملاک هستند؛ از این رو، بیان موارد جزئی برای مصالح و مفاسد در قرآن و یا روایات یک نکته تعبّدى نیست که حتماً مثلاً فلان چیز این ضرر را دارد و ضرر دیگری به مرور زمان تحقق پیدا نمی کند؛ لذا در موارد زیادی تمام حدّ و حدود بیان نشده است.
آنچه در این موارد دلیل برای استنباط حکم فقهی قرار می گیرد، این است که شارع مقدّس به صورت کلّی بیان فرموده که هر آنچه «اضرار به نفس» باشد، حرام است؛ همان طور که روایاتی در این باره داریم، [3] و شارع مقدّس در مقام بیان همین حکم است و اگر مواردی را به عنوان ضرر می شمرد، نه این که علت حکم حرمت باشد، بلکه در مقام بیان همان امر اعتقادی است که در بالا گفته شد؛ بنابراین نمىتوان گفت بیان مصداق برای ضرر، علت حرمت یک چیز است، بلکه برخى از ضررها حرمت و برخى دیگر کراهت را مى آفریند.
چهار. خدای متعال با آن که نعمت های زیادی را به انسان عطا کرده و آنها را در اختیار او قرار داده، طبق موازین صحیح و مطابق با فطرت انسان ها، مرزها و محدودیّت هایی را نیز قرار داده است.
پنج . خوک – در خشکی - از جمله حیواناتی است که در اسلام نجس العین شمرده شده و تمام اجزای آن نجس است و خوردن گوشت آن نیز حرام است. [4]
پس، با توجه به نکات ذکر شده می گوییم:
1. در حکمت و فلسفه حرمت «گوشت خوک»، نیاز نیست دلایل به صورت جزئی بیان شود تا بگوییم به این دلیل حرام است و یا اگر چیزی به عنوان جزئی بیان شد، گفته شود این علت اصلی حرمت گوشت خوک است و ...؛ زیرا آنچه دلیل برای حرمت گوشت خوک از نظر فقهی است، دلیل نقلی و تعبّدی «فَإِنَّهُ رِجْسٌ» [5] است که خدای متعال در قرآن کریم به صورت کلی علت این حکم را بیان می فرماید، و پشتوانه عقلی و اعتقادی دارد و در عین کلیّت، اشاره به پلیدی و نجاست گوشت این حیوان دارد که برای انسان مضر است؛ [6] و این اصلی ترین علت برای حرمت گوشت خوک است.
2. به هر حال، در احادیث حکمت ها و ضررهایی برای گوشت خوک بیان شده است؛ مانند این که امام رضا (ع) در حدیثی گوشت خوک را از مواردی می شمارد که برای جسم انسان ضرر دارد. [7] همچنین وقتی خداوند اقوامی را به جهت انجام گناهان مسخ کرد، آنها را به شکل حیوان در آورد، از جمله آن حیوانات، خوک بوده که بعضی از انسان ها به شکل این حیوان در آمدند. [8]
3. حرمت گوشت خوک و نجس العین بودن آن به معنای بی ارزش بودن آن نیست تا بتوان هرگونه رفتاری با آن داشت، از این باب در روایات حکایتی آمده به این صورت که وقتی مردی خوکی را کشت، امام علی (ع) حکم به ضمانت قیمت آن فرمودند. [9] البته این ضمانت در پرداخت قیمت هیچ منافاتی با حرمت و نجاست آن در شرع اسلام ندارد، بلکه این می تواند اشاره به این داشته باشد که این حیوان برای غیر مسلمان مالیت دارد و نمی شود به اموال آنها متعرض شد.
خلاصه این که همان گونه که بیان شد، دلیل حرمت گوشت خوک دلایل نقلی و تعبّدی است و برخی از حکمت هایی که برای این حرمت بیان شده چیزهایی است که تا کنون برای انسان کشف شده و بسیاری از مضرات آن ممکن است در آینده کشف شود.
[1] . ر.ک: فلسفه و حکمت احکام فقهی؛ 8593 (سایت: 9135) .
[2] . ر.ک: نمایه های «فلسفه حرمت طلا بر مرد»، سؤال 759 (سایت: 799) ؛ «فلسفه کراهت خوردن پنیر»، 1538 (سایت: 1550) ؛ «حکمت و فلسفه وارد شدن به مسجد با پای راست»، سؤال 5414 (سایت: 5849) ؛ «فلسفه قصاص از دیدگاه اسلام»، سؤال 13138 (سایت: 12805) ؛ و نمایه های دیگری که در سایت اسلام کوئست درباره فلسفه احکام پاسخ داده شده است.
[3] . مانند این که امام رضا (ع) می فرماید: « اعْلَمْ یَرْحَمُکَ اللَّهُ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یُبِحْ أَکْلًا وَ لَا شُرْباً إِلَّا مَا فِیهِ مِنَ الْمَنْفَعَةِ وَ الصَّلَاحِ وَ لَمْ یُحَرِّمْ إِلَّا مَا فِیهِ الضَّرَرُ وَ التَّلَفُ وَ الْفَسَادُ فَکُلُّ نَافِعٍ مُقَوٍّ لِلْجِسْمِ فِیهِ قُوَّةٌ لِلْبَدَنِ فَحَلَالٌ وَ کُلُ مُضِرٍّ یَذْهَبُ بِالْقُوَّةِ أَوْ قَاتِلٍ فَحَرَامٌ»؛ «بدان -خدا تو را رحمت کند- که خداى تبارک و تعالى خوردن و نوشیدنى را مباح نکرده جز براى سود و خوبی ای که در آن هست و چیزى را حرام نکرده جز به جهت زیان و تلف و تباهى که در آن است، پس هر چه سود بخش و نیرو دهنده جسم و تن باشد، حلال است و هر چیزی که زیان آور و کُشنده باشد، حرام است»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 62، ص 166، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق.
[4] . امام خمینى، سید روح اللّٰه، توضیح المسائل (محشّٰى)، ج 1، ص 75، دفتر انتشارات اسلامى، قم ، چاپ هشتم، 1424 ق.
[5] . انعام، 145: بگو: در آنچه بر من وحى شده، هیچ غذاى حرامى نمى یابم بجز این که مردار باشد، یا خونى که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک که اینها همه پلیدند. انعام. 145، « ... همانا گوشت خوک پلید است.»
[6] . ر.ک: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 6، ص 13، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش؛ فاضل مقداد، جمال الدین مقداد بن عبدالله، کنزالعرفان فى فقه القرآن، تحقیق: قاضی، سید محمد، ج 2، ص 303، مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامی، بی جا، چاپ اول، 1419ق.
[7] . بحار الانوار، ج 62، ص 166؛ همچنین در این باره ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 483 - 485، کتاب فروشى داوری، قم، چاپ اول، 1385ش.
[8] . عللالشرائع، ج 2، ص 484.
[9] . کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 7، ص 368، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق.