جستجوی پیشرفته
بازدید
16140
آخرین بروزرسانی: 1391/12/21
خلاصه پرسش
نقش اصل مشارکت و اصل مداخله در توفیق یا عدم توفیق برنامه‌های اجتماعی چیست؟
پرسش
نقش اصل مشارکت و اصل مداخله در توفیق یا عدم توفیق در یک برنامه اجتماعی چیست؟
پاسخ اجمالی
مشارکت فرآیندی است از مداخله داوطلبانه تمام مردم در کلیه اموری که به آنها مربوط می‌شود. در اندیشه‌های بشری، مشارکت بر این عقیده بنیادین استوار است که همه افراد حق دارند در مورد اموری که مربوط به خودشان است، و باعث کاستن رنج‌ها و مشکلاتشان می‌شود، احساس مسئولیت نمایند. اسلام مشارکت انسان‌ها را ضامن بقای اجتماعی دانسته و جوامعی را که مشارکت می‌کنند، جوامعی پویا می‌داند. دیدگاهی که بر مشارکت مردم تأکید دارد به نحو چشم‌گیری نه تنها می‌تواند بر توفیق یک برنامه اجتماعی صحه گذارد، بلکه فواید بسیار دیگری نیز؛ از جمله جذب سرمایه، نیروی انسانی متعهد، بهره‌وری، احساس مسئولیت بالا، نوآوری، مقاومت در برابر مشکلات، افزایش فرهنگ تحمل و مدارا، دوری از انزوا، به جریان افتادن سرمایه را در بر داشته باشد.
 
پاسخ تفصیلی
«مشارکت» در لغت به معنای «شریک ساختن»، «شرکت دادن» می‌باشد.[1] بنابر این کسی که مشارکت می‌کند به این معنا است که برای شرکت کردن در کاری با دیگران همراهی و همکاری می‌نماید. به بیان دیگر، مشارکت فرآیندی است که از مداخله داوطلبانه همگان در همه اموری که به آنها مربوط می‌شود و تمایل و توانایی اظهار نظر، انتخاب و انتقاد در آن امور را دارند، می‌داند.[2]
انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است؛ زیرا حیات او به مشارکت اجتماعی او با دیگر هم‌نوعانش وابسته است. انسان از همان ابتدای حیات و خلقتش برای تأمین نیازهای خود که هر چند در آغاز، نیازهایی اولیه و ابتدایی را تشکیل می‌داد، به کمک و مشارکت هم‌نوعانش نیاز داشته است. این مسئله به مرور و با گسترده شدن احتیاجاتش، به تعاون و همکاری بیشتری با دیگر انسان‌ها منجر شده است.
گستردگی تعاون و همکاری انسان‌ها باعث تنوع مشارکت‌ها نیز گردیده است. دیگر همکاری و همیاری به مشارکت‌های اجتماعات ابتدایی محدود نمی‌شود، بلکه این مشارکت‌ها در موضوعاتی از قبیل مشارکت سیاسی، مشارکت اقتصادی، مشارکت فرهنگی، مشارکت روانی، مشارکت امنیتی، مشارکت دینی و .. گسترش یافته و بدین ترتیب بشر بویژه در دوران مدرن، وارد فصل جدیدی از حیات خویش گردیده است.
 در تمام اندیشه‌های بشری، مشارکت بر این عقیده بنیادین استوار است که همه افراد حق دارند در مورد اموری که مربوط به خودشان است، و باعث کاستن رنج‌ها و مشکلاتشان می‌شود، احساس مسئولیت نمایند؛ در باره آن فکر کنند؛ و اظهار نظر نمایند و اندیشه خود را بدون ترس بیان کنند و بر تصمیم‌هایی که بر زندگی آنها اثر می‌گذارد، دخالت داشته باشند، و در رفع حوایج و خواسته‌هایشان با دیگران همکاری داشته باشند. این اندیشه از یک نیاز غریزی و فطری بر می‌خیزد و آن‌را به الزامی اجتماعی تبدیل می‌کند. از این منظر است که مشارکت برای حیات بشر یکی از ضروریات محسوب می‌گردد.
در اسلام نیز مشارکت اجتماعی اهمیتی بسزا دارد. اسلام در ضرورت مشارکت اجتماعی توصیه‌ها و راهکارهای بسیاری ارائه نموده و بر آن تأکید داشته است. اسلام مشارکت انسان‌ها را ضامن بقای اجتماعی دانسته و جوامعی را که مشارکت می‌کنند، جوامعی پویا می‌داند. مشارکت مؤمنان در عمل اجتماعی که از مصادیق عمل صالح و احسان است، دایره‌ای گسترده از اعمال در حوزه‌های نظامی، اقتصادی، فرهنگی، علمی، سیاسی و مانند آن‌را در بر می‌گیرد.
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان»؛[3] و (همواره) در راه نیکى و پرهیزگارى با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّى همکارى ننمایید.
در آیه مشارکت و تعاون صریحاً ذکر شده است. مشارکت از نظر قرآن صرفاً در کارهای نیک و پسندیده مورد تأیید است و مؤمنان از مشارکت در اموری که تعدی و گناه را در برگیرد برحذر شده‌اند. در یکی از تفاسیر، مشارکت یک اصل کلی اسلامی شمرده شده است: «آنچه در آیه فوق در زمینه تعاون آمده یک اصل کلى اسلامى است که سراسر مسائل اجتماعى و حقوقى و اخلاقى و سیاسى را در بر می‌گیرد. طبق این اصل مسلمانان موظف‌اند در کارهاى نیک تعاون و همکارى کنند ولى همکارى در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم، مطلقاً ممنوع است، هر چند مرتکب آن دوست نزدیک یا برادر انسان باشد. اگر این اصل در اجتماعات اسلامى زنده شود و مردم بدون در نظر گرفتن مناسبات شخصى و نژادى و خویشاوندى با کسانى که در کارهاى مثبت و سازنده گام بر مى‌‏دارند همکارى کنند، و از همکارى کردن با افراد ستمگر و متعدى در هر گروه و طبقه‌‏اى که باشند، خوددارى نمایند، بسیارى از نابسامانی‌هاى اجتماعى سامان مى‏‌یابد.[4]
همان‌گونه که پیامبر اکرم(ص) سفارش به انس و الفت و مشارکت اجتماعى‌ با مردم نموده است.[5] از این منظر مؤمن یک فرد منزوی و بی‌تحرک نیست و مشارکت اجتماعی از ویژگی‌های انسان مؤمن محسوب می‌شود.
حال می‌پردازیم به این سؤال که نقش اصل مشارکت و اصل مداخله در توفیق یا عدم توفیق در یک برنامه اجتماعی چیست؟
کشورها و جوامعی که از اصل مشارکت استفاده کرده‌اند و مردم این جوامع در برابر سرنوشت سیاسی و اجتماعی خویش، منفعل و بی‌تفاوت نبودند، بلکه در بسیاری از امور اجتماعی و مسائل کلان سیاسی اثرگذار بوده و نقش دارند، به پیش‌رفت‌هایی دست یافتند. این توفیقات ناشی از مشارکت و مداخله اعضای اجتماع حاصل می‌شود. اگر توفیقی در چنین کشورهای پیشرفته‌ای مشاهده می‌گردد، به واسطه مشارکت وسیع مردم در برنامه‌های سیاسی و اجتماعی است؛ زیرا مداخله عموم مردم آنها را نسبت به سرنوشت آن برنامه حساس می‌کند به گونه‌ای که حس مالکیت بر انجام و پایان آن برنامه دارند و بر رفع اشکالات آن می‌کوشند.
به بیان دیگر، مشارکت می‌تواند به لحاظ ذهنی و عاطفی افراد را درگیر موقعیت‌های گروهی نماید تا برای دست‌یابی به اهداف گروهی، یکدیگر را یاری دهند و در مسئولیت کار شریک شوند. پس می‌توان گفت کسی که مشارکت می‌کند، مداخله می‌کند، یاری می‌دهد، و مسئولیت پذیر می‌باشد.
 کارکردهای مشارکت مردم در اجتماع
از دیدگاه اصل مشارکت، همه افراد در مورد اموری که مربوط به خودشان است ‍؛ اعم از امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، احساس مسئولیت می‌نمایند و حق دارند در مورد آنها فکر کنند و اندیشه خود را آزادانه بیان نمایند. چنین مشارکتی از ایستادگی مردم در برابر دگرگونی، نوسازی و تحول جوامع می‌کاهد و باعث رشد و توسعه جامعه می‌گردد. «تحقیقات روان‌شناختی نشان داده است که هر گاه مردم فرصت بیان اندیشه‌های خود را بیابند، و در تصمیمی که بر سرنوشت آنها اثر می‌گذارد شریک شوند، خلاقیت و نو آفرینی آنان با احساس مسئولیت بیشتری افزایش می‌یابد.[6]
چنین دیدگاهی که بر مشارکت مردم تأکید دارد به نحو چشم‌گیری نه تنها می‌تواند بر توفیق یک برنامه اجتماعی صحه گذارد، بلکه فواید بسیار دیگری نیز، از جمله جذب سرمایه، نیروی انسانی متعهد، بهره‌وری، احساس مسئولیت بالا، نوآوری، مقاومت در برابر مشکلات، افزایش فرهنگ تحمل و مدارا، دوری از انزوا، به جریان افتادن سرمایه را در بر داشته باشد.
در پایان برخی از کارکردهای مشارکت را بر می‌شماریم.
  1. 1. فراهم نمودن احساس مالکیت برای مردم
  2. 2. باز گشودن فرصت‌های پیشرفت بر روی مردم
  3. 3. توزیع قدرت در بین مردم و سهیم کردن آنان در اختیارات و تصمیم گیری‌ها
  4. 4. اجازه دادن به مردم برای نظارت بر امور تأثیرگذار بر سرنوشت آنان
  5. 5. برابری مردمان و برخورداری از حقوق شهروندی
  6. 6. ایجاد فرصت‌های برابر برای پیشرفت همه مردم، بویژه گروه‌های پایین جامعه
  7. 7. جبران عقب ماندگی‌های اقتصادی.
  8. 7. استفاده بهینه و بهره­وری بسیار بالا از سرمایه‌های کوچک و به جریان انداختن سرمایه‌های راکد.[7]
 

[1]. لغت نامه دهخدا، واژه «مشارکت».
[2]. ملک زاده، محمد شریف، مدیریت مشارکتی، ص 17، دانشگاه آزاد اسلامی قزوین، چاپ اول، 1384ش
[3]. مائده، 2.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص250، دارالکتب اسلامیه، تهران، 1373ش.
[5]. مجلسى، محمد باقر، ج ۶۴، ۳۰۹، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[6]. سعیدی، محمدرضا، درآمدی بر مشارکت مردمی و سازمانهای غیر دولتی، ص 13، انتشارات سمت، تهران، چاپ اول،1382ش.
[7]. برای اگاهی بیشتر به کتاب‌های درآمدی بر مشارکت مردمی و سازمانهای غیر دولتی، و مدیریت مشارکتی، مراجعه فرمایید.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها