لطفا صبرکنید
بازدید
16100
16100
آخرین بروزرسانی:
1393/05/10
کد سایت
fa36178
کد بایگانی
43819
نمایه
مزد نخواستن پیامبر(ص) برای رسالت و گرفتن خمس و انفال
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیاتی که میفرماید پیامبر(ص) برای رسالتش مزد نمیخواهد، آیا با آیات دیگری که انفال و خمس را متعلق به ایشان و بستگانشان - به عنوان پاداش رسالت – قرار داده، منافاتی ندارند؟!
پرسش
آیا اینکه پیامبر خدا(ص) بابت رسالت از امت اجری طلب نمیکرد، با آیات سوره انفال و پرداخت خمس به سادات فقیر تناقض ندارد؟
پاسخ اجمالی
هدف اصلی پیامبران، تبلیغ دین بوده و بر این اساس، از مردم اجر و پاداشی نخواسته و پاداش خود را تنها از خداوند میطلبند. این رویکرد به نقل از پیامبران مختلف - از جمله پیامبر گرامی اسلام - در قرآن آمده است.
اما در آیهای دیگر از قرآن، اعلام شده که اگر پیامبر اجری هم بخواهد، در نهایت نفعش به خود مردم بازخواهد گشت.
توجه خاص به خاندان پیامبر(ص) که به عنوان پاداشی از سوی ایشان اعلام شد را نیز میتوان در همین راستا بررسی کرد که نفعش در نهایت به خود مسلمانان برمیگردد.
در مورد واگذاری انفال و بخشی از خمس به پیامبر(ص) باید گفت؛ این موارد را نمیتوان امتیازاتی شخصی دانست، بلکه باید آنها را در راستای پیشبرد امور جانبی حکومتی ارزیابی کرد؛ زیرا حضرتشان طبیعتاً امور زیادی را باید انجام میداد که هزینه آنها با اموال شخصی امکانپذیر نبود.
این موضوع امروزه مانند حساب در اختیاری است که مدیران شرکتها و نهادها میتوانند از آن در راستای پیشبرد فعالیتهای خود استفاده کنند.
اما در آیهای دیگر از قرآن، اعلام شده که اگر پیامبر اجری هم بخواهد، در نهایت نفعش به خود مردم بازخواهد گشت.
توجه خاص به خاندان پیامبر(ص) که به عنوان پاداشی از سوی ایشان اعلام شد را نیز میتوان در همین راستا بررسی کرد که نفعش در نهایت به خود مسلمانان برمیگردد.
در مورد واگذاری انفال و بخشی از خمس به پیامبر(ص) باید گفت؛ این موارد را نمیتوان امتیازاتی شخصی دانست، بلکه باید آنها را در راستای پیشبرد امور جانبی حکومتی ارزیابی کرد؛ زیرا حضرتشان طبیعتاً امور زیادی را باید انجام میداد که هزینه آنها با اموال شخصی امکانپذیر نبود.
این موضوع امروزه مانند حساب در اختیاری است که مدیران شرکتها و نهادها میتوانند از آن در راستای پیشبرد فعالیتهای خود استفاده کنند.
پاسخ تفصیلی
هدف اصلی پیامبران الهی تبلیغ دین بوده که در رأس آن اعتقاد و استعانت به خداوند میباشد.[1] لازمه رسیدن به این هدف رها نمودن بسیاری از لذتها و موقعیتهای دنیایی است. در مقابل این تبلیغ، طبیعی است که بسیاری از مخالفان آنان را به پول، مقامهای دنیایی و لذات آن فرا خوانند تا دست از این راه بکشند، اما پیامبران بر راه راست خود باقی مانده و تنها خدا را ملاک قرار دادند و تنها از او اجر خواستهاند. قرآن به نقل از برخی انبیای الهی خطاب به مردم همین موضوع را بارها تکرار کرده است.[2] در یک آیه نیز به جای «اجر» تعبیر به «مال» شده است،[3] و میدانیم که مال نیز نوعی اجر است.
قرآن با عبارات مختلف به نقل از پیامبر اسلام(ص) نیز بر مزد نخواستن تأکید کرده است.[4]
با این وجود آیه دیگری وجود دارد که شامل نکته مهمی است:
«بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواستهام براى خود شما است، اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است». [5]
بر اساس این آیه، مقصود آیات دیگر روشن میشود که اگر پیامبر(ص) چیزی از شما درخواست کند، آن نیز به نفع خودتان خواهد بود.
اکنون به آیاتی میپردازیم که به نوعی نشانگر درخواست اجر از طرف پیامبر(ص) است:
1. «بگو: من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچگونه پاداشى از شما نمیطلبم مگر کسى که بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزیند [و این پاداش من است]».[6]
این آیه در مقام این نکته است که عمل انسانهای هدایت شده که در واقع به نفع خود آنهاست، پاداشی برای پیامبر میباشد.[7]
2. «... بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم [اهل بیتم]...».[8] پیرامون اینکه «قربی» در این آیه چه افرادی هستند؟ نظرات مختلفی وجود دارد.
با این حال، عموم شیعه و برخی از اهل سنت، مراد از قربی در این آیه را اهل بیت پیامبر(ص) دانستهاند.[9]
در نگاه اول این پرسش پدید میآید که چگونه پیامبر ابتدا اجر خود را از خداوند میخواهد و سپس دوست داشتن خاندانش را به عنوان یک پاداش از مردم تقاضا میکند؟! و اینکه آیا این ترویج سنتهای غلط خویشاوندپرستی نیست؟!
در پاسخ باید گفت، با آنکه مسئله صله رحم -و لو با ارحام غیر مؤمن- در اسلام از اهمیت والایی برخوردار است. اما در این آیه، پیامبر(ص) توصیه نمیکند که خویشاوندانش را تنها به این دلیل که خویشاوند هستند، دوست بدارند، بلکه دستور به محبت خویشاوندانى است که در درجات بالای تقوای الهی و ارتباط با خداوند و دانش قرار دارند و محبت به آنها بدان خواهد انجامید که دوستدارانشان به خدا نزدیکتر شده و بر دانششان افزوده شود.[10]
در همین راستا رسول خدا(ص) فرمودهاند: خدا مودّت و محبّت آنها را واجب نکرد، مگر اینکه میدانست هرگز از دین برنمیگردند و هیچگاه به گمراهى نمیگرایند.[11]
بنابر این، مودّتى که اجر رسالت فرض شده چیزى وراى خود رسالت و دعوت دینى و بقاء و دوام آن نیست. پس بنابر این تفسیر، مفاد آیه شریفه هیچ تغایرى با آیات دیگر که اجر رسالت را نفى میکنند ندارد.
در ضمن باید در نظر داشت که این مودّت تنها تظاهر به دوستی نیست، بلکه قطعاً باید با ایمان و عمل صالح همراه گردد.[12]
3. الف. «از تو درباره انفال (غنایم، و هرگونه مال بدون مالک مشخص) سؤال میکنند بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر است پس، از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید! و خصومتهایى را که در میان شماست، آشتى دهید...».[13]
ب. «بدانید هرگونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا، و براى پیامبر، و براى ذى القربى و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه [از آنها] است، اگر به خدا ایمان آوردهاید...».[14]
دو آیه فوق که به اختصاص خمس و انفال به پیامبر(ص) و ائمه(ع) و سادات میپردازد، از مواردی است که برخی آن را مخالف مزد نخواستن پیامبر(ص) دانستهاند.
این ابهام را باید در دو بخش بررسی کرد:
الف. اموال و امتیازاتی که به شخص پیامبر تعلق گرفته است را نمیتوان امتیازاتی شخصی دانست، بلکه باید آنها را در راستای پیشبرد امور جانبی حکومتی ارزیابی کرد. پیامبر(ص) در مقام حاکم اسلامی طبیعتاً امور زیادی را باید انجام میداد که تأمین هزینه آن از اموال شخصی برایشان مقدور نبود.
این اختصاص اموال به پیامبر(ص) مانند آن چیزی است که امروزه به عنوان «حساب در اختیار» به مدیران شرکتها و نهادهای بزرگ واگذار میشود.
ب. امتیازاتی که برای سادات قرار داده شده تنها بدین جهت است که صدقه بر آنان حرام است،[15] و به همین دلیل، خداوند در مقابل امتیاز صدقه که سادات فاقد آن بودند، امتیاز دیگری به نام خمس برایشان قرار داد تا توازنی به وجود آمده و سادات نیز مانند دیگران از فقر و تنگدستی رهایی یابند که اعمال این توازن را نمیتوان اجری شخصی برای پیامبر(ص) دانست.
قرآن با عبارات مختلف به نقل از پیامبر اسلام(ص) نیز بر مزد نخواستن تأکید کرده است.[4]
با این وجود آیه دیگری وجود دارد که شامل نکته مهمی است:
«بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواستهام براى خود شما است، اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است». [5]
بر اساس این آیه، مقصود آیات دیگر روشن میشود که اگر پیامبر(ص) چیزی از شما درخواست کند، آن نیز به نفع خودتان خواهد بود.
اکنون به آیاتی میپردازیم که به نوعی نشانگر درخواست اجر از طرف پیامبر(ص) است:
1. «بگو: من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچگونه پاداشى از شما نمیطلبم مگر کسى که بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزیند [و این پاداش من است]».[6]
این آیه در مقام این نکته است که عمل انسانهای هدایت شده که در واقع به نفع خود آنهاست، پاداشی برای پیامبر میباشد.[7]
2. «... بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم [اهل بیتم]...».[8] پیرامون اینکه «قربی» در این آیه چه افرادی هستند؟ نظرات مختلفی وجود دارد.
با این حال، عموم شیعه و برخی از اهل سنت، مراد از قربی در این آیه را اهل بیت پیامبر(ص) دانستهاند.[9]
در نگاه اول این پرسش پدید میآید که چگونه پیامبر ابتدا اجر خود را از خداوند میخواهد و سپس دوست داشتن خاندانش را به عنوان یک پاداش از مردم تقاضا میکند؟! و اینکه آیا این ترویج سنتهای غلط خویشاوندپرستی نیست؟!
در پاسخ باید گفت، با آنکه مسئله صله رحم -و لو با ارحام غیر مؤمن- در اسلام از اهمیت والایی برخوردار است. اما در این آیه، پیامبر(ص) توصیه نمیکند که خویشاوندانش را تنها به این دلیل که خویشاوند هستند، دوست بدارند، بلکه دستور به محبت خویشاوندانى است که در درجات بالای تقوای الهی و ارتباط با خداوند و دانش قرار دارند و محبت به آنها بدان خواهد انجامید که دوستدارانشان به خدا نزدیکتر شده و بر دانششان افزوده شود.[10]
در همین راستا رسول خدا(ص) فرمودهاند: خدا مودّت و محبّت آنها را واجب نکرد، مگر اینکه میدانست هرگز از دین برنمیگردند و هیچگاه به گمراهى نمیگرایند.[11]
بنابر این، مودّتى که اجر رسالت فرض شده چیزى وراى خود رسالت و دعوت دینى و بقاء و دوام آن نیست. پس بنابر این تفسیر، مفاد آیه شریفه هیچ تغایرى با آیات دیگر که اجر رسالت را نفى میکنند ندارد.
در ضمن باید در نظر داشت که این مودّت تنها تظاهر به دوستی نیست، بلکه قطعاً باید با ایمان و عمل صالح همراه گردد.[12]
3. الف. «از تو درباره انفال (غنایم، و هرگونه مال بدون مالک مشخص) سؤال میکنند بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر است پس، از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید! و خصومتهایى را که در میان شماست، آشتى دهید...».[13]
ب. «بدانید هرگونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا، و براى پیامبر، و براى ذى القربى و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه [از آنها] است، اگر به خدا ایمان آوردهاید...».[14]
دو آیه فوق که به اختصاص خمس و انفال به پیامبر(ص) و ائمه(ع) و سادات میپردازد، از مواردی است که برخی آن را مخالف مزد نخواستن پیامبر(ص) دانستهاند.
این ابهام را باید در دو بخش بررسی کرد:
الف. اموال و امتیازاتی که به شخص پیامبر تعلق گرفته است را نمیتوان امتیازاتی شخصی دانست، بلکه باید آنها را در راستای پیشبرد امور جانبی حکومتی ارزیابی کرد. پیامبر(ص) در مقام حاکم اسلامی طبیعتاً امور زیادی را باید انجام میداد که تأمین هزینه آن از اموال شخصی برایشان مقدور نبود.
این اختصاص اموال به پیامبر(ص) مانند آن چیزی است که امروزه به عنوان «حساب در اختیار» به مدیران شرکتها و نهادهای بزرگ واگذار میشود.
ب. امتیازاتی که برای سادات قرار داده شده تنها بدین جهت است که صدقه بر آنان حرام است،[15] و به همین دلیل، خداوند در مقابل امتیاز صدقه که سادات فاقد آن بودند، امتیاز دیگری به نام خمس برایشان قرار داد تا توازنی به وجود آمده و سادات نیز مانند دیگران از فقر و تنگدستی رهایی یابند که اعمال این توازن را نمیتوان اجری شخصی برای پیامبر(ص) دانست.
[1]. حمد، 5. (پروردگارا!) تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یارى میجوییم.
[2]. شعراء، 109، 145، 164، 180؛ هود، 50.
[3]. هود، 29.
[4]. ص، 86. «[اى پیامبر!] بگو: من براى دعوت نبوّت هیچ پاداشى از شما نمیطلبم، و من از متکلّفین نیستم! (سخنانم روشن و همراه با دلیل است!)»؛ انعام،90؛ یوسف، 104.
[5]. سبأ، 47.
[6]. فرقان، 57.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 15، ص 133، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج 4، ص 21، تهران، الصدر، چاپ دوم، 1415ق.
[8]. شوری، 23.
[9]. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه ر.ک: اهل بیت(ع) و آیه 23 شورى (آیه مودت)؛ 160
[10]. در این زمینه، ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 46، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[11]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 234، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(صلی الله علیه و آله)، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 431، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[12]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 9، ص 158، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
[13]. انفال، 1.
[14]. انفال، 41.
[15]. اصفهانی(مجلسی اول)، محمد تقی، لوامع صاحبقرانی، ج 5، ص 605، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1414ق.
نظرات