لطفا صبرکنید
بازدید
16354
16354
آخرین بروزرسانی:
1392/08/07
کد سایت
fa36921
کد بایگانی
44769
نمایه
فلسفه حرام بودن روزه در اول ماه شوّال
طبقه بندی موضوعی
رؤیت هلال و یوم الشک
اصطلاحات
عید فطر ، فطریه
گروه بندی اصطلاحات
طبقهبندی نشده
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
چرا باید روز اول ماه شوّال، روزه حرام باشد تا به دلیل اختلاف مبانی در رؤیت هلال، میان مسلمانان اختلاف پدید آید. آیا بهتر نبود، روزه ماه شوّال نیز مانند سایر ایام سال جایز بود، تا این اختلافات پیش نیاید؟
پرسش
چرا باید روز اول ماه شوّال، روزه حرام باشد و روزه آخر ماه رمضان واجب، که در این صورت محل اختلافات بسیاری شود. آیا بهتر نبود، روزه ماه شوّال نیز مانند سایر ایام سال جایز بود، تا این چنین اختلاف نشود؟
پاسخ اجمالی
۱. فلسفه عید فطر: روز عید فطر روزی است که مسلمانان همگى برای نماز عید در یک مکان گرد هم میآیند، و خدای عزّ و جلّ را براى نعمت و لطفى که به آنان کرده و با وجوب روزه ماه رمضان مقرّبشان ساخته، حمد و سپاس میگویند.
فضل بن شاذان میگوید: از امام رضا(ع) پرسیده شد:[1] چرا روز فطر، عید قرار داده شده است؟ و آنحضرت فرمود: «براى اینکه مسلمانان روزى داشته باشند که همگى در یک مکان گرد آیند، و در صحرایى باز جانب خدای عزّ و جلّ آشکار شوند و او را براى انعام و لطفى که درباره آنان کرده و با عبادت یک ماهه که بر ایشان واجب کرده بود مقرّبشان ساخته، حمد و سپاس گویند، و آن روز عید محسوب میشود و روز اجتماع همه مسلمانان است، و روز افطار و روز پرداخت زکات و بخشش به فقرا، و روز رغبت و تشویق و روز ناله و زارى به درگاه خدای تعالى است، و براى اینکه آن روز اوّل و آغاز روزهاى سال جدید است و در آن روز به خلاف روزهاى یک ماهه پیش، روز خوردن و آشامیدن است؛ زیرا در نزد اهل حقّ، ماه رمضان اوّلین ماه سال است، و خداوند چنان میپسندید که آن روز (فطر) را روز اجتماع مسلمانان قرار دهد تا در آن روز او را سپاس گویند و تقدیس و تکریم کنند».[2]
۲. امتنانی بودن افطار روز عید فطر: روزه نداشتن روز عید فطر یک نوع پاداش، بخشش و امتنانی است از جانب پروردگار منّان بر انسانهایی که یک ماه بندگی خدا را در خود تحقق بخشیدند،[3] طبیعی است که رد احسان شخص کریم خلاف ادب و از جانب او ناپسند شمرده شود و چیزی که از نظر پروردگار ناپسند است، نمیتواند مورد توصیه او قرار گیرد و هر آنچه که بدان توصیه نشده آوردنش به قصد عبادت ناممکن و به قصد ورود بدعت و حرام است.
از امام صادق(ع) نقل شده است: مردى محضر رسول خدا(ص) مشرّف شد و عرض کرد: اى رسول خدا! آیا در سفر، روزه ماه رمضان را بگیرم؟ پیامبر فرمود: «خیر»، آن مرد گفت: ای رسول خدا! گرفتن روزه در سفر بر من آسان و سهل است؟ پیامبر فرمود: «خدای عزّ و جل بر مریضها و مسافران در ماه رمضان صدقه داده و آن این است که به ایشان اجازه افطار داده است. آیا یکى از شما دوست دارد وقتى به کسى صدقهاى میدهد آن شخص صدقه را ردّ کرده و قبول ننماید؟».[4]
۳. کسی میتواند نسبت به حکمی مانند وجوب و حرمت روزه روز عید فطر داوری و اظهار نظر کند و داوری و اظهار نظرش بجا و درست باشد که بر مصالح و مفاسد آن آگاهی و احاطه کامل داشته باشد و هرچه آگاهی در آن مورد کمتر باشد، حکم و سخنش نیز ناقصتر خواهد بود؛ با توجه به اینکه دانش ما نسبت به مسائل اطراف و محیط ما، چه رسد به مصالح و مفاسد احکام بسیار اندک است،[5] بر این اساس ما در جایگاهی نیستیم که نسبت به وجوب و حرمت روزه روز عید فطر داوری کنیم؛ چون زمانی داوری ما بجا و درست محسوب خواهد شد که بر مصالح و مفاسد آن آگاهی و احاطه کامل داشته باشیم.
۴. در حرام بودن روزه فطر تردیدی نیست، اما اینکه به دلیل اختلاف در رؤیت، اختلاف در روز عید فطر پیش میآید آن نیز با مخالفت نکردن صریح و علنی با حکم ولیّ فقیه(در صورت وجود حکومت اسلامی) و یا یکی از مراجع قابل حل است.[6]
فضل بن شاذان میگوید: از امام رضا(ع) پرسیده شد:[1] چرا روز فطر، عید قرار داده شده است؟ و آنحضرت فرمود: «براى اینکه مسلمانان روزى داشته باشند که همگى در یک مکان گرد آیند، و در صحرایى باز جانب خدای عزّ و جلّ آشکار شوند و او را براى انعام و لطفى که درباره آنان کرده و با عبادت یک ماهه که بر ایشان واجب کرده بود مقرّبشان ساخته، حمد و سپاس گویند، و آن روز عید محسوب میشود و روز اجتماع همه مسلمانان است، و روز افطار و روز پرداخت زکات و بخشش به فقرا، و روز رغبت و تشویق و روز ناله و زارى به درگاه خدای تعالى است، و براى اینکه آن روز اوّل و آغاز روزهاى سال جدید است و در آن روز به خلاف روزهاى یک ماهه پیش، روز خوردن و آشامیدن است؛ زیرا در نزد اهل حقّ، ماه رمضان اوّلین ماه سال است، و خداوند چنان میپسندید که آن روز (فطر) را روز اجتماع مسلمانان قرار دهد تا در آن روز او را سپاس گویند و تقدیس و تکریم کنند».[2]
۲. امتنانی بودن افطار روز عید فطر: روزه نداشتن روز عید فطر یک نوع پاداش، بخشش و امتنانی است از جانب پروردگار منّان بر انسانهایی که یک ماه بندگی خدا را در خود تحقق بخشیدند،[3] طبیعی است که رد احسان شخص کریم خلاف ادب و از جانب او ناپسند شمرده شود و چیزی که از نظر پروردگار ناپسند است، نمیتواند مورد توصیه او قرار گیرد و هر آنچه که بدان توصیه نشده آوردنش به قصد عبادت ناممکن و به قصد ورود بدعت و حرام است.
از امام صادق(ع) نقل شده است: مردى محضر رسول خدا(ص) مشرّف شد و عرض کرد: اى رسول خدا! آیا در سفر، روزه ماه رمضان را بگیرم؟ پیامبر فرمود: «خیر»، آن مرد گفت: ای رسول خدا! گرفتن روزه در سفر بر من آسان و سهل است؟ پیامبر فرمود: «خدای عزّ و جل بر مریضها و مسافران در ماه رمضان صدقه داده و آن این است که به ایشان اجازه افطار داده است. آیا یکى از شما دوست دارد وقتى به کسى صدقهاى میدهد آن شخص صدقه را ردّ کرده و قبول ننماید؟».[4]
۳. کسی میتواند نسبت به حکمی مانند وجوب و حرمت روزه روز عید فطر داوری و اظهار نظر کند و داوری و اظهار نظرش بجا و درست باشد که بر مصالح و مفاسد آن آگاهی و احاطه کامل داشته باشد و هرچه آگاهی در آن مورد کمتر باشد، حکم و سخنش نیز ناقصتر خواهد بود؛ با توجه به اینکه دانش ما نسبت به مسائل اطراف و محیط ما، چه رسد به مصالح و مفاسد احکام بسیار اندک است،[5] بر این اساس ما در جایگاهی نیستیم که نسبت به وجوب و حرمت روزه روز عید فطر داوری کنیم؛ چون زمانی داوری ما بجا و درست محسوب خواهد شد که بر مصالح و مفاسد آن آگاهی و احاطه کامل داشته باشیم.
۴. در حرام بودن روزه فطر تردیدی نیست، اما اینکه به دلیل اختلاف در رؤیت، اختلاف در روز عید فطر پیش میآید آن نیز با مخالفت نکردن صریح و علنی با حکم ولیّ فقیه(در صورت وجود حکومت اسلامی) و یا یکی از مراجع قابل حل است.[6]
[1]. علتهایی که فضل بن شاذان به مرور زمان در مجالس مختلف از حضرت امام رضا(ع) شنیده و ثبت کرده و پس از آن همه را در دفترى گرد آورده و به علىّ بن محمّد بن قتیبه نیشابورىّ اجازه روایت آنرا بهواسطه او از امام رضا(ع) داده است. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 99، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق.
[2]. همان، ص 115.
[4]. شیخ صدوق، علل الشرائع، کتاب فروشی داوری، ج 2، ص 382، قم، چاپ اول، 1385ش.
[5]. در قرآن کریم میخوانیم: «وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً»؛ و جز اندکى از دانش، به شما داده نشده است. اسراء، 85.
نظرات