لطفا صبرکنید
بازدید
22052
22052
آخرین بروزرسانی:
1394/09/22
خلاصه پرسش
در آیه «هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ» چرا برای اسم تثنیه «خَصْمَانِ»، از فعل جمع «اخْتَصَمُوا» استفاده شده است؟
پرسش
سلام؛ چرا در آیه 19 سوره حج: «هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیَابٌ مِّن نَّارٍ یُصَبُّ مِن فَوْقِ رُؤُوسِهِمُ الْحَمِیمُ»، برخی میگویند اخْتَصَمُوا صحیح نیست؛ چون فاعل دو نفر هستند و در عربی فعل برای دو نفر با جمع متفاوت است.
پاسخ اجمالی
صاحب کتاب «إعراب القرآن و بیانه» در این مورد میگوید: در این عبارت، نخست از تثنیه «خصمان» استفاده شد، سپس جمع «اختصموا»؛ چون «خصم» در اصل مصدر است و گرچه بیشتر به صورت مفرد مذکر میآید، اما جایز است به صورت تثنیه و جمع نیز آورده شود؛ و چون متخاصمین فرقههای گوناگون و طایفههای بسیاری بودهاند، از صیغه جمع بهره گرفته شده است.[1]
یعنی به اعتبار لفظ «هذان» که مثنّا است، تثنیه آورده شده است، امّا «اختصموا» که جمع است به اعتبار معناى آن مىباشد؛ مانند: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِکَ»؛[2] از مردم کسانىاند که گوش به حرف تو میدهند تا وقتى که از نزد تو خارج شوند.[3]
توضیح:
کلمه «هذان» در این آیه، اشاره به دو طایفهاى است که عبارت «وَ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ وَ کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ» در آیه قبلی[4] در مورد آنها نازل شده است.
از اینکه پروردگار، تمام بشر را با تمام تفکرات و ادیان و مذاهبی که دارند، به دو گروه اصلی تقسیم کرده میتوان به این نتیجه رسید که برگشت تمامى ادیان مختلف به دو طایفه است. یکى حق و دیگری باطل؛ چون اگر این (حق و باطل) را معیاری برای ردهبندی ادیان در نظر نگیریم، به هیچ معناى دیگرى نمىتوانیم مذاهب مختلف عالم را تحت دو گروه کلی قرار دهیم. به عبارتی محق و مبطل در عالم دو طایفه هستند در مقابل هم، یکى به حق ایمان دارد و دیگرى به آن کفر میورزد. پس طوائف مذکور در آیه هم، با همه اختلافى که در اقوال آنان است منحصر در دو خصم هستند، و با اینکه آنان در نگاهی کلی تنها به دو گروه بزرگ تقسیم میشوند، در دیدگاهی جزئینگرانه، افراد موجود در این گروهها هرکدام شامل میلیونها و میلیاردها انسان بوده و نظرات مختلفى بسیار بیشتر از دو نظر دارند. بنابر این میتوان فهمید که تعبیر «خَصْمانِ اخْتَصَمُوا» چقدر جالب و پر معنا است. خداوند از یک طرف، افراد درگیر با هم را به دو گروه بزرگ حق و باطل تقسیم کرده و سپس با توجه به هواداران بیشمار هر یک از این دو گروه و نیز اختلافات جزئی که با یکدیگر داشته و به همین دلیل، گروههای کوچکتری را شکل میدهند، خصومتشان را به صورت جمع تعبیر میکند.[5]
یعنی به اعتبار لفظ «هذان» که مثنّا است، تثنیه آورده شده است، امّا «اختصموا» که جمع است به اعتبار معناى آن مىباشد؛ مانند: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِکَ»؛[2] از مردم کسانىاند که گوش به حرف تو میدهند تا وقتى که از نزد تو خارج شوند.[3]
توضیح:
کلمه «هذان» در این آیه، اشاره به دو طایفهاى است که عبارت «وَ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ وَ کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ» در آیه قبلی[4] در مورد آنها نازل شده است.
از اینکه پروردگار، تمام بشر را با تمام تفکرات و ادیان و مذاهبی که دارند، به دو گروه اصلی تقسیم کرده میتوان به این نتیجه رسید که برگشت تمامى ادیان مختلف به دو طایفه است. یکى حق و دیگری باطل؛ چون اگر این (حق و باطل) را معیاری برای ردهبندی ادیان در نظر نگیریم، به هیچ معناى دیگرى نمىتوانیم مذاهب مختلف عالم را تحت دو گروه کلی قرار دهیم. به عبارتی محق و مبطل در عالم دو طایفه هستند در مقابل هم، یکى به حق ایمان دارد و دیگرى به آن کفر میورزد. پس طوائف مذکور در آیه هم، با همه اختلافى که در اقوال آنان است منحصر در دو خصم هستند، و با اینکه آنان در نگاهی کلی تنها به دو گروه بزرگ تقسیم میشوند، در دیدگاهی جزئینگرانه، افراد موجود در این گروهها هرکدام شامل میلیونها و میلیاردها انسان بوده و نظرات مختلفى بسیار بیشتر از دو نظر دارند. بنابر این میتوان فهمید که تعبیر «خَصْمانِ اخْتَصَمُوا» چقدر جالب و پر معنا است. خداوند از یک طرف، افراد درگیر با هم را به دو گروه بزرگ حق و باطل تقسیم کرده و سپس با توجه به هواداران بیشمار هر یک از این دو گروه و نیز اختلافات جزئی که با یکدیگر داشته و به همین دلیل، گروههای کوچکتری را شکل میدهند، خصومتشان را به صورت جمع تعبیر میکند.[5]
[1]. درویش، محیى الدین، إعراب القرآن و بیانه، ج 6، ص 415، سوریه، دارالارشاد، چاپ چهارم، 1415ق.
[2]. محمد، 16.
[3]. طبرسی، جوامع الجامع، مترجمان، ج 4، ص 198، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ دوم، 1377ش.
[4]. حج، 18.
[5]. ر.ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 360- 361، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 14، ص 508 و 509، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1374ش.
نظرات