لطفا صبرکنید
بازدید
8502
8502
آخرین بروزرسانی:
1394/02/30
کد سایت
fa56606
کد بایگانی
69543
نمایه
بیان مراتب بالای ایمان برای افراد پایینتر
طبقه بندی موضوعی
انسان شناسی|معیار شناسی (دین و اخلاق)
اصطلاحات
ایمان(مؤمن)
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
چرا افرادی که دارای مراتب بالای ایمانند، نباید تمام دانش خود را در اختیار مؤمنانی قرار دهند که در درجات پایینتر قرار دارند؟
پرسش
چرا مراتب بالای ایمان و علوم از عوام جامعه مخفی نگه داشته میشود؟ به عنوان نمونه در حدیثی درباره مرتب ایمان شنیدم که اگر چیزهایی که سلمان میدانست ابوذر میدانست کافر میشد یا شنیدم و خوندم که خیلی از عرفای بزرگ مثل آیه الله قاضی و ... جلسات درس خصوصی برای سیر و سلوک با بعضی از شاگردهای خود داشتند و چیزهایی که در کلاس میگفتند را در کلاس عمومی به خاطر نبود ظرفیت عنوان نمیکردند.
اکنون سؤال اینجا است که آیا در مورد خدا و پیامبر و دین و آخرت و ... چه چیزهایی میتواند وجود داشته باشد که انسان را به تکفر و اندیشه وادارد. آیا ممکن است حقایقی وجود داشته باشه که در قرآن نیامده و برای عدهای فقط از طریق سلوک آنهم با ظرفیت بالا به وجود بیاد و دانستن آن برای فردی؛ مانند من باعث کفر شود؛ یعنی اینکه چیزی که اگر من بفهمم (نعوذ بالله) منکر خدا میشوم.
پاسخ اجمالی
در ارتباط با مطلبی که در پرسش مطرح شده باید گفت:
1. در تمام علوم و معارف، مراتب و مراحل وجود دارد و بین مراتب تفاوت وجود دارد.
2. سطح اطلاعات و آگاهی افراد و ظرفیت انسانها در زمینههای علوم و معارف یکسان نیست.
3. عدم رعایت ترتیب در آموزش و قواعد تعلیم و تربیت مشکلاتی را به وجود میآورد که بسا اثر معکوس میگذارد. این مطالب را در قالب این مثال میتوان بیان کرد: اگر آموزگاری به دانش آموزان ابتدایی، معادلات مشکل ریاضی که در حد سطوح عالی دانشگاهی است، تعلیم و آموزش دهد، اینکار بسا باعث تنفر دانش آموزان از آن رشته گردد و موجب روگردانی آنان از این دانش شود.
در مورد معارف دینی نیز اینگونه است که معارف دینی و شناخت خداوند دارای مراتب است؛ یک مرتبه از شناخت خداوند در همین حد است که شخص بداند انسان و تمام موجودات جهان دارای خالقی هستند که مدبِّر و اداره کننده نظم جهان بیرونی و نظم درونی وجود انسان است. مرتبه بالاتر این است که بداند موجودات این جهان هیچ نیرویی از ناحیه خود ندارند و همه قدرتها و نیروها از آن خداوند است. ادراک این مرحله از شناخت خداوند شاید برای برخی مشکل باشد؛ زیرا ممکن است افرادی خالق، مدبّر و قادر بودن خداوند را به راحت بپذیرند؛ اما پذیرش اینکه موجودی غیر خداوند هیچ نیروی از ناحیه خودش ندارد و مستقل نیست برای آنها مشکل است. و همین طور بالاتر از این نیز تصور دارد.
با توجه به این مقدمات میتوان گفت: بیان مرتبه بالای توحید برای کسی که سطح فکری و ایمان او در مرحله پایین است، بسا موجب از دست دادن ایمان او میشود؛ زیرا فکر میکند توحید فقط در مرتبه بالا است و مرتبه پایین حقیقت توحید نیست؛ او نیز مرتبه بالا را نمیفهمد؛ بنابراین توحید را نفهیده است و در نتیجه دچار ارتداد گردد.
چنانکه حکیم سعدی شیرازی نیز در برخی اشعار خود به تفاوت معارف و تفاوت انسانها اشاره میکند و میگوید:
1. در تمام علوم و معارف، مراتب و مراحل وجود دارد و بین مراتب تفاوت وجود دارد.
2. سطح اطلاعات و آگاهی افراد و ظرفیت انسانها در زمینههای علوم و معارف یکسان نیست.
3. عدم رعایت ترتیب در آموزش و قواعد تعلیم و تربیت مشکلاتی را به وجود میآورد که بسا اثر معکوس میگذارد. این مطالب را در قالب این مثال میتوان بیان کرد: اگر آموزگاری به دانش آموزان ابتدایی، معادلات مشکل ریاضی که در حد سطوح عالی دانشگاهی است، تعلیم و آموزش دهد، اینکار بسا باعث تنفر دانش آموزان از آن رشته گردد و موجب روگردانی آنان از این دانش شود.
در مورد معارف دینی نیز اینگونه است که معارف دینی و شناخت خداوند دارای مراتب است؛ یک مرتبه از شناخت خداوند در همین حد است که شخص بداند انسان و تمام موجودات جهان دارای خالقی هستند که مدبِّر و اداره کننده نظم جهان بیرونی و نظم درونی وجود انسان است. مرتبه بالاتر این است که بداند موجودات این جهان هیچ نیرویی از ناحیه خود ندارند و همه قدرتها و نیروها از آن خداوند است. ادراک این مرحله از شناخت خداوند شاید برای برخی مشکل باشد؛ زیرا ممکن است افرادی خالق، مدبّر و قادر بودن خداوند را به راحت بپذیرند؛ اما پذیرش اینکه موجودی غیر خداوند هیچ نیروی از ناحیه خودش ندارد و مستقل نیست برای آنها مشکل است. و همین طور بالاتر از این نیز تصور دارد.
با توجه به این مقدمات میتوان گفت: بیان مرتبه بالای توحید برای کسی که سطح فکری و ایمان او در مرحله پایین است، بسا موجب از دست دادن ایمان او میشود؛ زیرا فکر میکند توحید فقط در مرتبه بالا است و مرتبه پایین حقیقت توحید نیست؛ او نیز مرتبه بالا را نمیفهمد؛ بنابراین توحید را نفهیده است و در نتیجه دچار ارتداد گردد.
چنانکه حکیم سعدی شیرازی نیز در برخی اشعار خود به تفاوت معارف و تفاوت انسانها اشاره میکند و میگوید:
ره عقل جز پیچ بر پیچ نیست
بر عارفان جز خدا هیچ نیست
توان گفتن این با حقایق شناس
ولی خرده گیرند اهل قیاس
که پس آسمان و زمین چیستند؟
بنی آدم و دام ودد کیستند؟[1]
بر عارفان جز خدا هیچ نیست
توان گفتن این با حقایق شناس
ولی خرده گیرند اهل قیاس
که پس آسمان و زمین چیستند؟
بنی آدم و دام ودد کیستند؟[1]
نظرات