لطفا صبرکنید
14514
- اشتراک گذاری
بدون تردید، پروردگار، این آیه را خطاب به بندگان خویش نازل نموده، تا از آن در عبادات و نمازهای خود استفاده نمایند و هرچند که در موارد مشابه، به صورت معمول، کلماتی مانند "قل" و "قولوا" و ... در آغاز کلام قرار می گیرد، اما با مطالعه ای در ادبیات عرب و نیز آنچه در گفتگوهای موجود در تمام زبانها مشاهده می شود، به این نکته پی خواهیم برد که اگر قرائن و شواهدی قطعی وجود داشته باشد که با کمک آنها بتوان، برخی کلمات را حذف نمود، بدون آنکه آسیبی به معنای اراده شده وارد آید، ایرادی ندارد که چنین کاری را انجام دهیم و از طرف دیگر، چنین حذفی در موارد دیگری از قرآن هم به چشم آمده و با فصاحت و بلاغت آن نیز منافاتی نخواهد داشت، و اصولا سخن گفتن با شیوه های مختلف، بر شیوایی و زیبایی کلام خواهد افزود.
پرسش شما برگرفته از این ابهام است که آن دسته از متون قرآن که به صورت محاوره ای و طرفینی می باشد، در یکی از گروه های ذیل، جای خواهد گرفت:
اول: دستوری از جانب خداوند به پیامبر و یا دیگر بندگان خود باشد که عمل خاصی را انجام دهند، مانند این آیه که: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت به تو وحی شده را به اطلاع مردم برسان[1] و یا این آیه که: ای افراد با ایمان! پرهیزگار باشید[2].
دوم: متنی باشد که توسط خداوند تهیه و در اختیار پیامبر(ص) و دیگر بندگان قرار داده شود، تا آنان بتوانند با استفاده از این متن آماده، به گفتگو با خداوند بپردازند. معوذتین[3]و آیات بسیار دیگری در این ردیف جای خواهند گرفت، مانند این آیه که: ای پیامبر! بگو خداوندا! همانگونه که پدر و مادرم، در کوچکی پرورشم دادند، تو نیز دلسوز آنان باش[4]! و یا این آیه: بگویید که ما به خداوند و آنچه بر ما نازل شده ایمان آوردیم و ...[5]
این دو گروه از آیات اشاره شده، به طور معمول، با عباراتی چون "قل" و "قولوا" آغاز شده و خداوند با این روش، پیامبر و افراد با ایمان را به رفتارها و گفتارهای خاصی توصیه می نماید.
سوم: نقل گفتارهایی از دیگران است که ضمنا مورد تأیید خداوند نیز واقع شده و به همین دلیل می تواند، از جانب دیگر افراد با ایمان نیز مورد استفاده قرار گیرد، مانند این آیه: و سخن آنان جز این نبود که بگویند خدایا! گناهان و زیاده روی هایمان را ببخش و گامهایمان را استوار و ما را بر کافران پیروز بفرما[6]!
و ظاهرا مورد چهارمی وجود نخواهد داشت!
اما ابهام شما این است که متن موجود در سوره حمد، از جمله آیه مورد نظرتان، در کدام یک از رده بندی های یاد شده قرار خواهد گرفت؟ زیرا با توجه به معنای آن، نمی توان آن را از گروه اول و دستور به انجام رفتار خاصی دانست و از طرفی، با در نظر گرفتن اینکه هیچ عبارتی، مانند "قل" در ابتدای آن وجود ندارد، نمی توان آن را چون آیات گروه دوم و به عنوان متنی آماده دانست که در اختیار انسانها قرار گرفته است و در نهایت هیچ نشانه ای نیز در متن وجود ندارد که آن را به گفته اشخاص دیگری نسبت داده و در صدد تأیید آن باشد! پس، سوره حمد، از جانب چه شخص و خطاب به چه فردی می باشد؟!
در پاسخ، اجمالا باید گفت که هر بیانی که بتواند صریحا و یا با استفاده از قرائن، معنای خود را به مخاطب منتقل سازد، می تواند از جانب خداوند، مورد استفاده قرار گیرد.
در ارتباط با آیه اشاره شده از سوره حمد نیز با توجه به قرائن، واضح است که این آیه را باید از متون تهیه شده از جانب خداوند(گروه دوم اشاره شده) به شمار آورد که برای استفاده مردم، در اختیار آنان قرار گرفته و لازم است در هر نمازی نیز آن را قرائت نمود، اما اینکه چرا در ابتدای آن، مانند بیشتر موارد مشابه، کلماتی چون "قل" و یا "قولوا" وجود ندارد، باید گفت که می توان بدون استفاده از این کلمات نیز، مفهوم مورد نظر را به مخاطب منتقل نمود، چون:
1 – شکی نیست که سوره فاتحه الکتاب، بخشی از کتاب قرآن و از جانب خداوند بوده و در برجستگی این سوره، همین بس که نام "ام الکتاب" و یا "مادر قرآن" بر او نهاده شده است.
2 – پرستش غیر خداوند در آیات بسیاری از قرآن کریم، صریحا ممنوع و مردود می باشد[7] و به همین دلیل، به هیچ وجه متصور نیست که مخاطب آیه، غیر پروردگار باشد.
3 – حذف کلمه "قل" و یا "قولوا" منحصر به این آیه نبوده و در قرآن کریم موارد دیگری نیز وجود دارد که به دلیل وجود شواهد پیرامونی، کلماتی حذف شده است که نمونه بارز آن را در حذف ضمائر متصل منصوب می توان مشاهده نمود[8].
با توجه به موارد فوق، هیچ تردیدی وجود نخواهد داشت که خداوند آیه "إیاک نعبد و إیاک نستعین" را برای استفاده بندگان خود نازل نموده و ذکر نشدن کلمه "قل" و یا "قولوا" ضرری به آن نخواهد رساند، بلکه معنای این کلمه، حتی بدون ذکر آن نیز به راحتی از جانب تمام افراد ، قابل درک بوده و اساسا معنای دیگری برای آن متصور نخواهد بود[9].
اینگونه سخن گفتن را در گفتگوها و آموزش های روزمره نیز می توانید مشاهده نمایید.
به عنوان نمونه، مادری که در صدد آموختن کلماتی به فرزندان خویش می باشد، گاهی خطاب به او بیان می دارد که : "بگو" بابا، "بگو" مادر و ... و گاهی نیز بدون آنکه از عبارت "بگو" استفاده نماید، تنها متن کلماتی را که قصد آموختن آنها را به فرزند خویش دارد، بر زبان جاری نموده و مورد اعتراض واقع نمی شود که چرا در ابتدای سخنت، عبارت "بگو" را نگفتی؟!
امیدواریم که ابهامتان را در این زمینه برطرف نموده باشیم.
[1] مائده، 67 "یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک".
[2] بقره، 278 و ...
[3] سوره های فلق و ناس.
[4] اسراء، 24"قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا".
[5] بقره، 136"قولوا آمنا بالله و ما أنزل إلینا و ...".
[6] آل عمران، 147.
[7] بقره 83، آل عمران 64، هود 2 و ....
[8] از جمله: "یری" بدل از "یراه" در سوره های علق 14، نجم 12و 35، نازعات 36 ، و نیز کلمات دیگری در آیات 3و 6 تا 10 از سوره ضحی و ....
[9] آنچه بیان شد، نباید ابهام دیگری را به ذهن متبادر نماید که اگر لزومی به آوردن این عبارات نبود، پس چرا در دیگر آیات از آنها استفاده شده و آیا در قرآن زیاده گویی وجود دارد؟! چون باید بدانیم که یکی از محاسن کلام شیوا و زیبا، تنوع در گفتار(تلوین) است که در موارد بسیاری از آیات قرآن نیز این هنر فصاحت و بلاغت را به خوبی مشاهده می نماییم.