لطفا صبرکنید
بازدید
26832
26832
آخرین بروزرسانی:
1396/06/29
کد سایت
fa71068
کد بایگانی
86795
نمایه
بررسی قدمگاه امام رضا(ع) در نیشابور
طبقه بندی موضوعی
تاریخ اماکن|امام رضا ع
اصطلاحات
امام رضا(علی بن موسی)
گروه بندی اصطلاحات
چهارده معصوم
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
در قدمگاه نیشابور سنگی وجود دارد که عنوان میشود به صورت اعجازآمیز، اثر پای امام رضا(ع) بر آن نقش بسته است. آیا این موضوع دارای سند تاریخی و روایی است؟
پرسش
آیا اثر پای امام رضا(ع) بر سنگ در قدمگاه نیشابور واقعی است؟ چرا آنرا به آزمایشگاه نمیفرستند؟
پاسخ اجمالی
اصل حضور امام رضا(ع) در شهر نیشابور در منابع گوناگونی گزارش شده است، اما تا آنجا که ما جستوجو کردیم، اولین گزارشی که مربوط به وجود چنین قدمگاهی است در کتابی که در سده یازدهم و یا دوازدهم تألیف شده وجود دارد و در منابع کهن، به این جایگاه و بارگاه اشارهای نشده است؛ اما به هر حال، با توجه به اینکه این قدمگاه، به عنوان نمادی از حضور حضرتشان در این شهر است، باید مورد احترام قرار گیرد. توضیحات بیشتر را در پاسخ تفصیلی بخوانید.
پاسخ تفصیلی
معنای قدمگاه
«قَدَم»، به معنای «پا» و جمع آن «أقدام» است.[1] در قرآن میخوانیم: «یعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ فَیؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأَقْدامِ»؛[2] گناهکاران با علامتشان شناخته میشوند و از موهاى پیشانى و پاهایشان گرفتار میگردند.
در فرهنگ اسلامی، قدمگاه به مکانی گفته میشود که پای پیامبر، امام و یا قدیس دیگری به آنجا رسیده باشد و یا گمان رود که اثر پایی که در سنگ و مانند آن دیده میشود جای پای پیامبر و یا امامی است.[3]
اصل قدمگاه در آیات و روایات
در جهان اسلام قدمگاههایی منسوب به پیامبران بنی اسرائیل، پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) وجود دارد.
مهمترین قدمگاه معتبری که در جهان اسلام وجود دارد، مقام حضرت ابراهیم(ع) در مسجد الحرام است که به صراحت در قرآن کریم به آن اشاره شده است. [4]
در روایتی نیز به نقل از «عاصم کوفى» میخوانیم:
بر امام عسگرى(ع) وارد شدم، حضرت فرمودند: «به زیر پایت بنگر تو بر بساطى قدم مینهى که بسیارى از پیامبران و امامان بر آن گذر کردهاند». آنگاه به معجزه آنحضرت، ردپاهایى را مشاهده نمودم، امام(ع) فرمودند: «این جاى پاى آدم(ع) و اینجا قدمگاه هابیل و اینجا محل نشستن شیث است». آنگاه جاى پاى بقیه پیامبران و اوصیاى آنها را معرفى نمودند ... سپس به دستور آنحضرت براى لحظهاى دیده بر هم نهادم و چون چشم گشودم دیگر چیزى از آن ردپاها ندیدم.[5]
قدمگاه امام رضا(ع) در نیشابور
امام رضا(ع) در طول سفر مدینه به مرو، در ایران از شهرهایی عبور کردند که شهر نیشابور یکی از آنها بود که شیخ صدوق در سرفصلی به نام «باب دخول الرضا(ع) بنیسابور» به بیان برخی جزئیات این حضور پرداختهاند:
« ... حضرت رضا(ع) وقتی داخل نیشابور شد در محله غَربیّ که معروف به لاشاباذ است و در خانه جدّ خدیجه بنت حمدان بن بسنده وارد شده است ...».[6]
شیخ طوسی نیز تصریح میکند که روایت معروف «وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی»،[7] از سوی امام رضا(ع) را در هنگام ورود آنحضرت به نیشابور مطرح میکند.
بنابراین، اصل حضور امام رضا(ع) در شهر نیشابور مسلّم و قابل پذیرش است.
اما آنچه جای بحث و بررسی دارد این است که آیا آنچه در فاصله 26 کیلومترى شهر کنونى نیشابور به عنوان قدمگاه على بن موسى الرضا(ع) شهرت یافته است،[8] مستندی دارد یا خیر؟
تا آنجا که ما جستجو کردیم، اولین فردی که وجود این قدمگاه را گزارش کرده است، افندی از اندیشمندان قرن یازدهم و دوازدهم میباشد. او در گزارشی چنین مینگارد:
«و در آخر عمر و نهایت پیرى مولانا از شهر نیشابور بده اسفریس که به قدمگاه امام رضا(ع) مشهور است نقل فرمودى باغى داشت در آنجا بسر مىبرد و با مردم کم اختلاط کردى، روزى جمعى عزیزان به زیارت مولانا رفتند دیدند که در حجره بسته است چندانکه در زدند کسى جواب نداد گمان بردند که مولانا عمداً جواب نمىدهد، یکى از آن مردم بسر بام آمد دید که سر به سجده نهاده فرود آمد و درش را بگشود تا عزیزان درآیند، مولانا سر برنمىداشت، یکى سر مولانا را از سجدهگاه برداشت دید که مرغ روح پر فتوحش از قفس تن پرواز کرده، یاران چون باران اشک خونین در فراق آن در دریاى وحدت ریختند، مولانا را بعد از شرایط اسلام در قدمگاه امام معصوم امام رضا علیه التحیة و الدعاء دفن کردند».[9]
بسطامی (م 1306ق) نیز در کتاب «تحفة الرضویة» درباره این مکان مینویسد: «هنگامى که حضرت رضا(ع) از نیشابور خارج شد، در راه به چشمه آبى رسید و در کنار آن چشمه سنگى بود، حضرت بر روى آن سنگ ایستاد و به نماز مشغول شد، نقش قدم مبارکش بر آن سنگ ظاهر گشت و الحال آن سنگ را بریده و به دیوار نصب کردهاند و بقعهاى براى آن ساختهاند».[10]
برخی از نویسندگان معاصر ادعا کردهاند که بنای قدمگاه به دستور شاه عباس صفوی و با طراحی شیخ بهایی ساخته شده است.[11] اما منبع قابل استنادی برای اثبات این ادعا نیافتیم.
به هر حال؛ ممکن است امام رضا(ع) در آن مکان بر سنگی ایستاده باشد و بعدها اثر پایی به عنوان یک نماد بر روی این سنگ حک شده باشد، نه آنکه فرورفتن پای امام در سنگ را معجزه و کرامتی برای حضرتشان در نظر بگیریم. مؤیّد این مطلب آن است که در کتابهای «عیون اخبار الرضا(ع)» و «امالی شیخ طوسی» و نیز منابعی از این دست، که به بیان تفصیلی حضور امام و کرامات آنحضرت در نیشابور پرداختهاند، اشارهای به اعجاز فرو رفتن پای امام رضا(ع) نشده است.
شاید درباره فلسفه احداث چنین جایی باید گفت؛ هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو، زمینه را برای رساندن کرامات به مناطق مختلف فراهم کرد. برای نمونه؛ ماجراى «چشمه کهلان»[12] در نیشابور،[13] ماجرای وارد شدن بر منزل جدّ خدیجه، حَمدان بن بَسَنده در محله «غَربیّ» که معروف به «لاشاباد» است،[14] ماجرای نزدیک شدن به محله «حمراء»،[15] ماجراى طبابت امام رضا(ع) در رباط سعد،[16] و کرامات دیگری که از امام(ع) در طول این سفر دیده شده است.
از اینرو، یکی از دلایل ساختن این مکانها -از جمله قدمگاه امام رضا(ع)- توجهدادن مردم به این کرامات و یادبود ورود تاریخی آن امام(ع) به این مناطق و نمادی از حضور مقدسشان باشد.
البته این امکان نیز وجود دارد که برخی با اهداف دنیوی و مادی و با سوء استفاده از اعتقادات مذهبی مردم اقدام به بنای چنین مکانهایی نموده باشند، چنانچه برخی اندیشمندان معاصر در مورد جاى پایى که در سنگ درست میکنند و نامش را قدمگاه میگذارند، میگوید: «گویا این سخن را افرادی از پیش خود انتشار داده تا توجه مردم را به آن نقطه جلب کند، و مردم به زیارتش بروند، و نذوراتى و هدایایى براى آن مکان ببرند».[17]
حکم رفتن به قدمگاه
در پایان میتوان نتیجه گرفت که چون امروزه این قدمگاه به عنوانی نمادی از ورود حضرتشان به خراسان میباشد و به این جهت اینکه مؤمنان را به یاد آنحضرت میاندازد، رفتن به آنجا مشکلی نداشته بلکه دارای پاداش است، چنانکه امام رضا(ع) بهطور کلی فرمود: «هر کسی در مجلسی بنشیند که امر ما اهلبیت در آن احیا میشود، قلب او در روزی که قلبها میمیرند، نمیمیرد». [18]
توجه به حفظ آثار بر جاى مانده از مسیر امام رضا(ع) در شهرها و مناطقى که به نحوى محل استقرار امام بوده، نشان از علاقه ویژه شیعى در میان مردم است، هر چند ممکن است درباره برخى از این مکانها و ارتباط آنها با امام رضا(ع) خبر درستى در دست نداشته باشیم،[19] اما تا مستنداتی از منابع معتبر و کهن یافت نشود، نباید به صورت قطع و یقین، اثر باقیمانده بر روی آن سنگ را اثر پای حضرتشان و نیز معجزهای از ایشان دانست.
ما نیز اگر در آینده به گزارشهای معتبر دیگری در این مورد برخورد کردیم، آنها را بدین پاسخ خواهیم افزود.
«قَدَم»، به معنای «پا» و جمع آن «أقدام» است.[1] در قرآن میخوانیم: «یعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ فَیؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأَقْدامِ»؛[2] گناهکاران با علامتشان شناخته میشوند و از موهاى پیشانى و پاهایشان گرفتار میگردند.
در فرهنگ اسلامی، قدمگاه به مکانی گفته میشود که پای پیامبر، امام و یا قدیس دیگری به آنجا رسیده باشد و یا گمان رود که اثر پایی که در سنگ و مانند آن دیده میشود جای پای پیامبر و یا امامی است.[3]
اصل قدمگاه در آیات و روایات
در جهان اسلام قدمگاههایی منسوب به پیامبران بنی اسرائیل، پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) وجود دارد.
مهمترین قدمگاه معتبری که در جهان اسلام وجود دارد، مقام حضرت ابراهیم(ع) در مسجد الحرام است که به صراحت در قرآن کریم به آن اشاره شده است. [4]
در روایتی نیز به نقل از «عاصم کوفى» میخوانیم:
بر امام عسگرى(ع) وارد شدم، حضرت فرمودند: «به زیر پایت بنگر تو بر بساطى قدم مینهى که بسیارى از پیامبران و امامان بر آن گذر کردهاند». آنگاه به معجزه آنحضرت، ردپاهایى را مشاهده نمودم، امام(ع) فرمودند: «این جاى پاى آدم(ع) و اینجا قدمگاه هابیل و اینجا محل نشستن شیث است». آنگاه جاى پاى بقیه پیامبران و اوصیاى آنها را معرفى نمودند ... سپس به دستور آنحضرت براى لحظهاى دیده بر هم نهادم و چون چشم گشودم دیگر چیزى از آن ردپاها ندیدم.[5]
قدمگاه امام رضا(ع) در نیشابور
امام رضا(ع) در طول سفر مدینه به مرو، در ایران از شهرهایی عبور کردند که شهر نیشابور یکی از آنها بود که شیخ صدوق در سرفصلی به نام «باب دخول الرضا(ع) بنیسابور» به بیان برخی جزئیات این حضور پرداختهاند:
« ... حضرت رضا(ع) وقتی داخل نیشابور شد در محله غَربیّ که معروف به لاشاباذ است و در خانه جدّ خدیجه بنت حمدان بن بسنده وارد شده است ...».[6]
شیخ طوسی نیز تصریح میکند که روایت معروف «وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی»،[7] از سوی امام رضا(ع) را در هنگام ورود آنحضرت به نیشابور مطرح میکند.
بنابراین، اصل حضور امام رضا(ع) در شهر نیشابور مسلّم و قابل پذیرش است.
اما آنچه جای بحث و بررسی دارد این است که آیا آنچه در فاصله 26 کیلومترى شهر کنونى نیشابور به عنوان قدمگاه على بن موسى الرضا(ع) شهرت یافته است،[8] مستندی دارد یا خیر؟
تا آنجا که ما جستجو کردیم، اولین فردی که وجود این قدمگاه را گزارش کرده است، افندی از اندیشمندان قرن یازدهم و دوازدهم میباشد. او در گزارشی چنین مینگارد:
«و در آخر عمر و نهایت پیرى مولانا از شهر نیشابور بده اسفریس که به قدمگاه امام رضا(ع) مشهور است نقل فرمودى باغى داشت در آنجا بسر مىبرد و با مردم کم اختلاط کردى، روزى جمعى عزیزان به زیارت مولانا رفتند دیدند که در حجره بسته است چندانکه در زدند کسى جواب نداد گمان بردند که مولانا عمداً جواب نمىدهد، یکى از آن مردم بسر بام آمد دید که سر به سجده نهاده فرود آمد و درش را بگشود تا عزیزان درآیند، مولانا سر برنمىداشت، یکى سر مولانا را از سجدهگاه برداشت دید که مرغ روح پر فتوحش از قفس تن پرواز کرده، یاران چون باران اشک خونین در فراق آن در دریاى وحدت ریختند، مولانا را بعد از شرایط اسلام در قدمگاه امام معصوم امام رضا علیه التحیة و الدعاء دفن کردند».[9]
بسطامی (م 1306ق) نیز در کتاب «تحفة الرضویة» درباره این مکان مینویسد: «هنگامى که حضرت رضا(ع) از نیشابور خارج شد، در راه به چشمه آبى رسید و در کنار آن چشمه سنگى بود، حضرت بر روى آن سنگ ایستاد و به نماز مشغول شد، نقش قدم مبارکش بر آن سنگ ظاهر گشت و الحال آن سنگ را بریده و به دیوار نصب کردهاند و بقعهاى براى آن ساختهاند».[10]
برخی از نویسندگان معاصر ادعا کردهاند که بنای قدمگاه به دستور شاه عباس صفوی و با طراحی شیخ بهایی ساخته شده است.[11] اما منبع قابل استنادی برای اثبات این ادعا نیافتیم.
به هر حال؛ ممکن است امام رضا(ع) در آن مکان بر سنگی ایستاده باشد و بعدها اثر پایی به عنوان یک نماد بر روی این سنگ حک شده باشد، نه آنکه فرورفتن پای امام در سنگ را معجزه و کرامتی برای حضرتشان در نظر بگیریم. مؤیّد این مطلب آن است که در کتابهای «عیون اخبار الرضا(ع)» و «امالی شیخ طوسی» و نیز منابعی از این دست، که به بیان تفصیلی حضور امام و کرامات آنحضرت در نیشابور پرداختهاند، اشارهای به اعجاز فرو رفتن پای امام رضا(ع) نشده است.
شاید درباره فلسفه احداث چنین جایی باید گفت؛ هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو، زمینه را برای رساندن کرامات به مناطق مختلف فراهم کرد. برای نمونه؛ ماجراى «چشمه کهلان»[12] در نیشابور،[13] ماجرای وارد شدن بر منزل جدّ خدیجه، حَمدان بن بَسَنده در محله «غَربیّ» که معروف به «لاشاباد» است،[14] ماجرای نزدیک شدن به محله «حمراء»،[15] ماجراى طبابت امام رضا(ع) در رباط سعد،[16] و کرامات دیگری که از امام(ع) در طول این سفر دیده شده است.
از اینرو، یکی از دلایل ساختن این مکانها -از جمله قدمگاه امام رضا(ع)- توجهدادن مردم به این کرامات و یادبود ورود تاریخی آن امام(ع) به این مناطق و نمادی از حضور مقدسشان باشد.
البته این امکان نیز وجود دارد که برخی با اهداف دنیوی و مادی و با سوء استفاده از اعتقادات مذهبی مردم اقدام به بنای چنین مکانهایی نموده باشند، چنانچه برخی اندیشمندان معاصر در مورد جاى پایى که در سنگ درست میکنند و نامش را قدمگاه میگذارند، میگوید: «گویا این سخن را افرادی از پیش خود انتشار داده تا توجه مردم را به آن نقطه جلب کند، و مردم به زیارتش بروند، و نذوراتى و هدایایى براى آن مکان ببرند».[17]
حکم رفتن به قدمگاه
در پایان میتوان نتیجه گرفت که چون امروزه این قدمگاه به عنوانی نمادی از ورود حضرتشان به خراسان میباشد و به این جهت اینکه مؤمنان را به یاد آنحضرت میاندازد، رفتن به آنجا مشکلی نداشته بلکه دارای پاداش است، چنانکه امام رضا(ع) بهطور کلی فرمود: «هر کسی در مجلسی بنشیند که امر ما اهلبیت در آن احیا میشود، قلب او در روزی که قلبها میمیرند، نمیمیرد». [18]
توجه به حفظ آثار بر جاى مانده از مسیر امام رضا(ع) در شهرها و مناطقى که به نحوى محل استقرار امام بوده، نشان از علاقه ویژه شیعى در میان مردم است، هر چند ممکن است درباره برخى از این مکانها و ارتباط آنها با امام رضا(ع) خبر درستى در دست نداشته باشیم،[19] اما تا مستنداتی از منابع معتبر و کهن یافت نشود، نباید به صورت قطع و یقین، اثر باقیمانده بر روی آن سنگ را اثر پای حضرتشان و نیز معجزهای از ایشان دانست.
ما نیز اگر در آینده به گزارشهای معتبر دیگری در این مورد برخورد کردیم، آنها را بدین پاسخ خواهیم افزود.
[1]. قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج 6، ص 256، تهران، اسلامیه، چاپ ششم، 1371ش؛ راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص 660، دمشق، بیروت، دار العلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. رحمن،41.
[3]. دهخدا، لغت نامه، واژه «قدمگاه».
[4]. بقره، 125 و آل عمران، 97.
[5]. خصیبى، حسین بن حمدان، الهدایة الکبرى، ص 335 – 336، بیروت، البلاغ، 1419ق.
[6]. ابن بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا(ع)، محقق، لاجوردى، مهدى، ج 2، ص 132، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[7]. طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، ص 589، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[8]. عرفانمنش، جلیل، جغرافیاى تاریخى هجرت امام رضا(ع) از مدینه تا مرو، ص 133، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ دوم، 1376ش.
[9]. افندى(م 1130ق)، عبدالله بن عیسیبیگ، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 4، ص 425، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، چاپ اول، 1431ق.
[10]. فاضل بسطامی، نوروز علی بن محمدباقر، تحفة الرضویة، ص 108، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان.
[11]. گرایلی، فریدون، نیشابور شهر فیروزه، ص 349، مشهد، خاوران، 1374ش.
[12]. عیون أخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 135 – 136.
[13]. بنابر آنچه مورّخان معاصر ذکر کردهاند، این چشمه که بعد از آن به حمام رضا(ع) معروف شد همچنان در شهر نیشابور وجود دارد. جغرافیاى تاریخى هجرت امام رضا(ع) از مدینه تا مرو، ص 133.
[14]. عیون أخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 132.
[15]. همان، ص 136.
[16]. همان، ص 211.
[17]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 5، ص 321، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1417ق.
[18] ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی، ص 73، بیروت، اعلمى، چاپ پنجم، 1400ق.
[19]. جعفریان، رسول، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ص 463، قم، انصاریان، چاپ ششم، 1381ش.
نظرات