لطفا صبرکنید
بازدید
10235
10235
آخرین بروزرسانی:
1396/06/22
کد سایت
fa79036
کد بایگانی
96437
نمایه
نارضایتی حضرت فاطمه(س) از شیخین
طبقه بندی موضوعی
حدیث|زهرا بعد از پیامبر ص
اصطلاحات
ابوبکر بن ابی قحافه
گروه بندی اصطلاحات
شخصیتها
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا حضرت زهرا(س) در روزهای پایانی عمر شریفشان از ابوبکر راضی شدند؟!
پرسش
عدم بیعت حضرت زهرا(س) در صحیح بخاری آمده است، ولی من مطلبی را خواندم که بیهقی آورده است که حضرت زهرا(س) از ابوبکر و عمر راضی شدند. لطفاً توضیح کاملی بفرمائید که عدم بیعت حضرت زهرا در منابع اهلسنت چه وضعیتی دارد؟ و آیا آنها با توجه به اینکه همه مطالب صحیح بخاری را صحیح میدانند، آیا ممکن است عدم بیعت حضرت زهرا را با وجود آنکه در صحیح بخاری آمده است را قبول نکنند؟ و در این صورت آیا عدم قبول آنها به خاطر تعصب بیجایشان است و یا به حدیث صحیح در مورد بیعت حضرت زهرا بر اساس اصول رجالی خودشان استناد میکنند؟
پاسخ اجمالی
گزارشی در برخی منابع اهلسنت وجود دارد مبنی بر اینکه ابوبکر در روزهای پایانی عمر کوتاه حضرت زهرا(س) نزد ایشان آمده و چنین گفت: «به خدا قسم! خانه و زندگی و مال و ثروتم و خویشانم را ترک نکردم، مگر برای به دست آوردن رضایت و خوشنودی خدا و رسول و شما اهلبیت پیامبر! سپس تلاش کرد تا رضایت فاطمه را جلب کند و در نهایت او نیز رضایتش را اعلام کرد».[1]
صرف نظر از اینکه این نقل از ضعف سند برخوردار است؛ چون مرسل میباشد،[2] توانایی مقابله با نقلها و شواهدی که دال بر عدم رضایت حضرت فاطمه(س) از شیخین میباشد را ندارد. خصوصاً روایتی که بخاری در صحیح خود نقل کرده و همه راویان آن ثقه هستند. در این کتاب چنین آمده: «ابوبکر به حضرت فاطمه گفت: پیامبر خدا(ص) فرمود: ما از خود ارث باقی نمیگذاریم و هرچه که از اموال ما باقی میماند، صدقه است. حضرت فاطمه دختر پیامبر خشمگین شد و با ابوبکر قهر کرد تا این که از دنیا رفت».[3] باز بخاری در جایی دیگر از همین کتاب و با سندی دیگر که روایان آن نیز ثقه هستند، سخن از قهر حضرت زهرا با ابوبکر به میان میآورد و میگوید: «فاطمه هرگز با او سخن نگفت تا اینکه از دنیا رفت».[4]
ابن قتیبه نیز در کتاب خود از روزهای پایانی عمر حضرت زهرا چنین روایت میکند: ابوبکر و عمر با وساطت حضرت علی(ع) اجازه ملاقات با فاطمه(س) را پیدا کردند. حضرتشان پس از اقرار گرفتن به اینکه پیامبر(ص) فرموده هرکس فاطمه را خشمگین سازد، خدا را غضبناک ساخته، خطاب به آن دو نفر فرمود: «من خدا و فرشتگانش را شاهد میگیرم که شما دو نفر مرا خشمگین ساختید و هرگز مرا خوشنود نساختید. اگر با پدرم ملاقات کردم نزد او از شما شکایت خواهم کرد». در این حال ابوبکر به شدت به گریه افتاد بهطوری که نزدیک بود قالب تهی کند. ولی حضرت فاطمه اینطور میفرمود: «در همه نمازهایم تو را نفرین خواهم کرد».[5]
دفن شبانه حضرت زهرا خود شاهدی دیگر بر ادامه نارضایتی ایشان است.[6] بخاری میگوید: هنگامی که فاطمه(س) از دنیا رفت، همسرش علی(ع) او را دفن کرد و به ابوبکر اطلاع نداد و خودش بر او نماز خواند.[7] همچنین در ادامه آورده که بعد از حضرت فاطمه، افراد جامعه (که گرایش به حکومت داشتند) اندک احترامی که به امام علی(ع) میگذاشتند را نیز ترک کردند. وقتی چنین اوضاعی پیش آمد، حضرت علی(ع) نزد ابوبکر رفت و با او بیعت کرد.[8]
از جهتی دیگر در منابع اهل سنت آمده است که ابوبکر اواخر عمر خود میگفت: «ای کاش! متعرض خانه فاطمه نمیشدم».[9] این سخن ابوبکر، بیانگر نگرانی او از نارضایتی حضرت فاطمه(س) نسبت به رفتارهایش میباشد.
خلاصه اینکه؛ ضعف سند نقل شعبی در مقابل ادله و قرائن متعددی که نشان میدهد حضرت زهرا هنگام ترک دنیا از شیخین ناراضی بود، مانع پذیرش این گزارش میشود. بر فرض اینکه نقل شعبی را هم بپذیریم، تقدم زمانی آن بر روایات معارض آنرا از اعتبار ساقط میکند؛ چرا که شواهد نشان میدهد ایشان تا لحظه فرارسیدن مرگ، بر آنان غضبناک بود ولی نقل شعبی فقط به برهه خاصی از زمان حیات ایشان مربوط میشود و اشارهای به استمرار رضایت ایشان تا انتهای حیات مبارک آنحضرت ندارد.
صرف نظر از اینکه این نقل از ضعف سند برخوردار است؛ چون مرسل میباشد،[2] توانایی مقابله با نقلها و شواهدی که دال بر عدم رضایت حضرت فاطمه(س) از شیخین میباشد را ندارد. خصوصاً روایتی که بخاری در صحیح خود نقل کرده و همه راویان آن ثقه هستند. در این کتاب چنین آمده: «ابوبکر به حضرت فاطمه گفت: پیامبر خدا(ص) فرمود: ما از خود ارث باقی نمیگذاریم و هرچه که از اموال ما باقی میماند، صدقه است. حضرت فاطمه دختر پیامبر خشمگین شد و با ابوبکر قهر کرد تا این که از دنیا رفت».[3] باز بخاری در جایی دیگر از همین کتاب و با سندی دیگر که روایان آن نیز ثقه هستند، سخن از قهر حضرت زهرا با ابوبکر به میان میآورد و میگوید: «فاطمه هرگز با او سخن نگفت تا اینکه از دنیا رفت».[4]
ابن قتیبه نیز در کتاب خود از روزهای پایانی عمر حضرت زهرا چنین روایت میکند: ابوبکر و عمر با وساطت حضرت علی(ع) اجازه ملاقات با فاطمه(س) را پیدا کردند. حضرتشان پس از اقرار گرفتن به اینکه پیامبر(ص) فرموده هرکس فاطمه را خشمگین سازد، خدا را غضبناک ساخته، خطاب به آن دو نفر فرمود: «من خدا و فرشتگانش را شاهد میگیرم که شما دو نفر مرا خشمگین ساختید و هرگز مرا خوشنود نساختید. اگر با پدرم ملاقات کردم نزد او از شما شکایت خواهم کرد». در این حال ابوبکر به شدت به گریه افتاد بهطوری که نزدیک بود قالب تهی کند. ولی حضرت فاطمه اینطور میفرمود: «در همه نمازهایم تو را نفرین خواهم کرد».[5]
دفن شبانه حضرت زهرا خود شاهدی دیگر بر ادامه نارضایتی ایشان است.[6] بخاری میگوید: هنگامی که فاطمه(س) از دنیا رفت، همسرش علی(ع) او را دفن کرد و به ابوبکر اطلاع نداد و خودش بر او نماز خواند.[7] همچنین در ادامه آورده که بعد از حضرت فاطمه، افراد جامعه (که گرایش به حکومت داشتند) اندک احترامی که به امام علی(ع) میگذاشتند را نیز ترک کردند. وقتی چنین اوضاعی پیش آمد، حضرت علی(ع) نزد ابوبکر رفت و با او بیعت کرد.[8]
از جهتی دیگر در منابع اهل سنت آمده است که ابوبکر اواخر عمر خود میگفت: «ای کاش! متعرض خانه فاطمه نمیشدم».[9] این سخن ابوبکر، بیانگر نگرانی او از نارضایتی حضرت فاطمه(س) نسبت به رفتارهایش میباشد.
خلاصه اینکه؛ ضعف سند نقل شعبی در مقابل ادله و قرائن متعددی که نشان میدهد حضرت زهرا هنگام ترک دنیا از شیخین ناراضی بود، مانع پذیرش این گزارش میشود. بر فرض اینکه نقل شعبی را هم بپذیریم، تقدم زمانی آن بر روایات معارض آنرا از اعتبار ساقط میکند؛ چرا که شواهد نشان میدهد ایشان تا لحظه فرارسیدن مرگ، بر آنان غضبناک بود ولی نقل شعبی فقط به برهه خاصی از زمان حیات ایشان مربوط میشود و اشارهای به استمرار رضایت ایشان تا انتهای حیات مبارک آنحضرت ندارد.
[1]. بیهقی، احمد بن الحسین، الاعتقاد و الهدایة إلی سبیل الرشاد علی مذهب السلف و أصحاب الحدیث، ص 353، بیروت، دار الآفاق الجدیدة، چاپ اول، 1401ق.
[2]. این قضیه را بیهقی با چندین واسطه از شَعبی نقل کرده ولی سخن از کسی که شعبی از او روایت کرده به میان نیامده لذا این حدیث مرسل است.
[3]. بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر(صحیح بخاری)، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، ج 4، ص 79، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق.
[4]. صحیح بخاری، ج 5، ص 139.
[5]. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، تحقیق: شیری، علی، ج 1، ص 31، بیروت، دار الاضواء، چاپ اول، 1410ق.
[7]. صحیح بخاری، ج 5، ص 139.
[8]. همان.
[9]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ج 3، ص 430، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387ق.
نظرات