لطفا صبرکنید
بازدید
24139
24139
آخرین بروزرسانی:
1396/07/05
خلاصه پرسش
دیدگاه ابن جریر طبری در مورد واقعه غدیر خم و ولایت امام علی(ع) چیست؟
پرسش
نظر ابن جریر طبری در مورد واقعه غدیر خم و ولایت امام علی(ع) چیست؟
پاسخ اجمالی
حدیث غدیر خم از احادیث متواتری است که بیشتر علمای اهلسنّت آنرا پذیرفتهاند؛ و این جریان، در معتبرترین کتابهای اهلسنّت نقل شده است.[1]
ابن جریر طبری(م 310ق) یکی از مورخان و مفسران مشهور اهلسنت است که امروزه در دو کتاب تاریخ و تفسیری که از او به جا ماند. درباره واقعه غدیر و آیات و روایات مرتبط با آن، مطلبی وجود ندارد. برای نمونه؛ در ذیل آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ...»؛[2] آنجا که سبب نزول آیه را مطرح میکند از داستان مرتبط غدیر - حتی به عنوان یک احتمال - چیزی نقل نکرده است![3]
همچنین در کتاب تاریخ طبری، حوادث سال پایانی عمر پیامبر(ص) به شیوهای نقل شده است که گویا تمام شکوه و عظمت اسلام در ابوبکر و عمر و عایشه خلاصه میشود و گویا امام علی(ع)، فاطمه(س) محبوبترین دختر پیامبر(ص) و دیگر همسران پیامبر(ص) هیچ جایگاهی در آن ایام نداشتند![4]
البته با توجه به تواتر این حدیث، هیچ اهمّیتی ندارد که طبری آنرا در کتاب تاریخی یا تفسیریاش آورده باشد یا نه.
اما گفته شده است که طبری کتاب مستقلّی تحت عنوان «طرق حدیث الغدیر»[5] یا «کتاب الولایة»[6] یا «کتاب الفضائل»[7] درباره حدیث غدیر تألیف کرده که آنرا در تاریخش ذکر نکرده است؛ و شاید هم ذکر کرده ولی دیگران برداشتهاند. البته شاید هم آن دو جلد کتاب وی درباره حدیث غدیر جزئی از کتاب تاریخ وی بود که بعداً از آن جدا شده؛ یا چون او میخواسته در اینباره کتاب مستقلّی بنگارد، لذا آنرا در کتاب تاریخش نیاورده است.
به هر حال برخی اندیشمندان اهلسنت به این تألیف طبری اشاره کردهاند:
ابن کثیر در اینباره گفته: «اعتنا نموده است به این حدیث (حدیث غدیر) أبو جعفر محمد بن جریر طبری صاحب تفسیر و تاریخ؛ پس درباره آن، جمع نموده است دو جلد که در آن؛ اسناد، طرق حدیث، الفاظ این حدیث را آورده است».[8]
ابن عساکر(م 571ق) مینویسد: «چون طبرى خبر یافت که ابو بکر بن ابى داود سجستانى درباره غدیر خم حدیثى نقل کرده است، به تألیف این کتاب پرداخت، و فضایل سه خلیفه و على بن ابیطالب(ع) را بر شمرد و در تصحیح آن احتجاج کرد، و در فضایل امیر المؤمنین على شرحى مبسوط نگاشت».[9]
ذهبی میگوید: «یک جلد از کتاب طبری درباره طُرُق حدیث غدیر، تألیف ابن جریر طبرى، را دیدم و از این کتاب و زیادى طُرُقش وحشت کردم».[10]
وی همچنین میگوید: «محمد بن جریر طبری، اسناد روایت غدیر خم را در چهار جلد جمع آوری کرده است که من قسمتی از آنرا دیده و از گستردگی روایاتش شگفت زده شدهام و یقین کردم که این اتفاق افتاده است».[11]
بنابر تحقیق و جستوجو در منابع اهلسنت، روایاتی را یافتیم که از طبری درباره غدیر خمّ نقل شده است:
1. ابن کثیر(م 774ق): استاد ما ابوعبدالله ذهبی گفت: در نسخهای از نوشتههای ابوجعفر بن جریر طبری چنین یافتم که: رسول خدا(ص) در حالی که دست علی را گرفته بود، فرمود: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ، و عادِ مَن عاداهُ»؛[12] هر که من مولاى اویم، پس این (علی) مولای اوست، خدایا! هر کس او را دوست میدارد، دوستش بدار و هر کس با وى دشمنى میکند، با او دشمنى کن.
2. ذهبی(م 748ق) در «رسالة طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه» میگوید: طبری در کتاب غدیر خمّ نقل میکند که: علی(ع) به عثمان، طلحه، زبیر، سعد، عبد الرحمن، عبدالله بن عمر گفت: «شما را به خدا سوگند میدهم: آیا کسی از شما در روز غدیر بوده که رسول خدا(ص) درباره او فرموده باشد: " اللّهمّ والِ من والاه و عادِ من عاداه"، غیر از من».[13]
ناگفته نماند که طبری احادیث دیگری نقل میکند که دلالت بر امامت و ولایت امام علی(ع) دارد؛ مانند حدیث وصیت[14] (حدیث یوم الانذار): هنگامی که آیه «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبین»[15] (نزدیکان خود را هشدار ده) بر پیامبر(ص)نازل شد، فرزندان عبد المطلب را گرد آورد و پس از پذیرایی از آنان نبوت خود را به آنها ابلاغ کرد و در پایان فرمود: «به درستی که این برادر، وصی و جانشین من در میان شما است، پس سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید».[16]
و آیه ولایت: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»؛[17] سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و کسانى که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را بر پا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند.
طبری درباره شأن نزول این آیه شریفه مینویسد: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُه الآیة: نزلت فی علی بن أبی طالب تصدق و هو راکع»؛[18] آیه ولایت در حق علی بن ابیطالب نازل شد، هنگامی که در حالت رکوع صدقه داد.
با توجه به آنچه گفته شد، شاید بتوان نتیجه گرفت که نقل نشدن ماجرای غدیر در تاریخ و تفسیر طبری به این دلیل بوده که ایشان در کتاب دیگر خود به طور وسیع و گسترده بدان پرداخته بود و نیازی به تکرار آن نمیدید.
ابن جریر طبری(م 310ق) یکی از مورخان و مفسران مشهور اهلسنت است که امروزه در دو کتاب تاریخ و تفسیری که از او به جا ماند. درباره واقعه غدیر و آیات و روایات مرتبط با آن، مطلبی وجود ندارد. برای نمونه؛ در ذیل آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ...»؛[2] آنجا که سبب نزول آیه را مطرح میکند از داستان مرتبط غدیر - حتی به عنوان یک احتمال - چیزی نقل نکرده است![3]
همچنین در کتاب تاریخ طبری، حوادث سال پایانی عمر پیامبر(ص) به شیوهای نقل شده است که گویا تمام شکوه و عظمت اسلام در ابوبکر و عمر و عایشه خلاصه میشود و گویا امام علی(ع)، فاطمه(س) محبوبترین دختر پیامبر(ص) و دیگر همسران پیامبر(ص) هیچ جایگاهی در آن ایام نداشتند![4]
البته با توجه به تواتر این حدیث، هیچ اهمّیتی ندارد که طبری آنرا در کتاب تاریخی یا تفسیریاش آورده باشد یا نه.
اما گفته شده است که طبری کتاب مستقلّی تحت عنوان «طرق حدیث الغدیر»[5] یا «کتاب الولایة»[6] یا «کتاب الفضائل»[7] درباره حدیث غدیر تألیف کرده که آنرا در تاریخش ذکر نکرده است؛ و شاید هم ذکر کرده ولی دیگران برداشتهاند. البته شاید هم آن دو جلد کتاب وی درباره حدیث غدیر جزئی از کتاب تاریخ وی بود که بعداً از آن جدا شده؛ یا چون او میخواسته در اینباره کتاب مستقلّی بنگارد، لذا آنرا در کتاب تاریخش نیاورده است.
به هر حال برخی اندیشمندان اهلسنت به این تألیف طبری اشاره کردهاند:
ابن کثیر در اینباره گفته: «اعتنا نموده است به این حدیث (حدیث غدیر) أبو جعفر محمد بن جریر طبری صاحب تفسیر و تاریخ؛ پس درباره آن، جمع نموده است دو جلد که در آن؛ اسناد، طرق حدیث، الفاظ این حدیث را آورده است».[8]
ابن عساکر(م 571ق) مینویسد: «چون طبرى خبر یافت که ابو بکر بن ابى داود سجستانى درباره غدیر خم حدیثى نقل کرده است، به تألیف این کتاب پرداخت، و فضایل سه خلیفه و على بن ابیطالب(ع) را بر شمرد و در تصحیح آن احتجاج کرد، و در فضایل امیر المؤمنین على شرحى مبسوط نگاشت».[9]
ذهبی میگوید: «یک جلد از کتاب طبری درباره طُرُق حدیث غدیر، تألیف ابن جریر طبرى، را دیدم و از این کتاب و زیادى طُرُقش وحشت کردم».[10]
وی همچنین میگوید: «محمد بن جریر طبری، اسناد روایت غدیر خم را در چهار جلد جمع آوری کرده است که من قسمتی از آنرا دیده و از گستردگی روایاتش شگفت زده شدهام و یقین کردم که این اتفاق افتاده است».[11]
بنابر تحقیق و جستوجو در منابع اهلسنت، روایاتی را یافتیم که از طبری درباره غدیر خمّ نقل شده است:
1. ابن کثیر(م 774ق): استاد ما ابوعبدالله ذهبی گفت: در نسخهای از نوشتههای ابوجعفر بن جریر طبری چنین یافتم که: رسول خدا(ص) در حالی که دست علی را گرفته بود، فرمود: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ، و عادِ مَن عاداهُ»؛[12] هر که من مولاى اویم، پس این (علی) مولای اوست، خدایا! هر کس او را دوست میدارد، دوستش بدار و هر کس با وى دشمنى میکند، با او دشمنى کن.
2. ذهبی(م 748ق) در «رسالة طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه» میگوید: طبری در کتاب غدیر خمّ نقل میکند که: علی(ع) به عثمان، طلحه، زبیر، سعد، عبد الرحمن، عبدالله بن عمر گفت: «شما را به خدا سوگند میدهم: آیا کسی از شما در روز غدیر بوده که رسول خدا(ص) درباره او فرموده باشد: " اللّهمّ والِ من والاه و عادِ من عاداه"، غیر از من».[13]
ناگفته نماند که طبری احادیث دیگری نقل میکند که دلالت بر امامت و ولایت امام علی(ع) دارد؛ مانند حدیث وصیت[14] (حدیث یوم الانذار): هنگامی که آیه «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبین»[15] (نزدیکان خود را هشدار ده) بر پیامبر(ص)نازل شد، فرزندان عبد المطلب را گرد آورد و پس از پذیرایی از آنان نبوت خود را به آنها ابلاغ کرد و در پایان فرمود: «به درستی که این برادر، وصی و جانشین من در میان شما است، پس سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید».[16]
و آیه ولایت: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»؛[17] سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و کسانى که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را بر پا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند.
طبری درباره شأن نزول این آیه شریفه مینویسد: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُه الآیة: نزلت فی علی بن أبی طالب تصدق و هو راکع»؛[18] آیه ولایت در حق علی بن ابیطالب نازل شد، هنگامی که در حالت رکوع صدقه داد.
با توجه به آنچه گفته شد، شاید بتوان نتیجه گرفت که نقل نشدن ماجرای غدیر در تاریخ و تفسیر طبری به این دلیل بوده که ایشان در کتاب دیگر خود به طور وسیع و گسترده بدان پرداخته بود و نیازی به تکرار آن نمیدید.
[2]. مائده، 67.
[3]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 198 – 199، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق. ،.
[4]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 3، ص 191 – 192، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[5]. قمى، عباس، الکنى و الألقاب، ج 1، ص 241، تهران، مکتبة الصدر، چاپ پنجم، 1368ش.
[6]. طباطبایى، عبد العزیز، أهل البیت(ع) فی المکتبة العربیة، ص 661، قم، موسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ الکنى و الألقاب، ج 1، ص 241.
[7]. ابن عساکر، على بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 52، ص 197 - 198، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق؛ أهل البیت(ع) فی المکتبة العربیة، ص 366.
[8]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 5، ص 208، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[9]. ابن عساکر، على بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 52، ص 197 - 198، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق.
[10]. شمس الدین ذهبی، أبوعبدالله محمد بن أحمد، تذکرة الحفاظ، ج 2، ص 203، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1419ق.
[11]. شمس الدین ذهبی، أبوعبدالله محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج 14، ص 277، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، 1405ق.
[12]. البدایة و النهایة، ج 5، ص 213.
[13]. شمس الدین ذهبی، أبوعبدالله محمد بن أحمد، رسالة طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، ص 42 و 45، بیجا، بینا، بیتا.
[14]. این روایت مربوط به ابتدای معرفی اسلام است که پیامبر(ص) در منزل ابوطالب و در جمع سران قریش آنها را به اسلام دعوت کردند و در ضمن همین خطبه حضرت علی(ع) را به عنوان برادر، وصی و خلیفه خودشان معرفی فرمودند.
[15]. شعراء، 214.
[16]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 2، ص 321.
[17]. مائده، 55.
[18]. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 186.
نظرات