لطفا صبرکنید
بازدید
8276
8276
آخرین بروزرسانی:
1397/09/18
کد سایت
fa82548
کد بایگانی
100402
نمایه
زندگینامه قتاده بن دعامه سدوسی
طبقه بندی موضوعی
بزرگان
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
قتادة بن دعامة کیست و جریان ملاقاتهای وی با امام باقر(ع) چه بوده است؟
پرسش
قتادة بن دعامة که بود؟ متن مناظره قتادة بن دعامة را بیان کنید.
پاسخ اجمالی
ابو الخطاب قَتادة بن دِعامه سدوسى بصری، ساکن بصره و از دانشمندان بزرگ عصر خود بود. وى داراى اطلاعاتى گسترده در اشعار، لغت عربی و دانش انساب بود.[1] وی که ولادتش در سال 60[2] یا 61 ق[3] بود، در شهر واسط بر اثر طاعون به سال 117 ق درگذشت.[4]
قتادة بن دعامه، نابینا به دنیا آمد،[5] لذا با لقب «اعمی» نیز شناخته میشد. [6] با این وجود او تا دم مرگ در پى دانشاندوزى بود.[7]
وی دارای حافظهاى قوى بود و خود میگوید: «هرگز به ناقل حدیثى نگفتم: دوباره بر من بخوان؛ و هرگز چیزى را به گوشهایم نشنیدم، مگر اینکه قلبم آنرا فراگرفت».[8]
در مورد اساتید او افرادى نام برده شدهاند که قتاده از آنان روایت کرده است؛ مانند: انس بن مالک، سعید بن مسیب، أبو العالیة، زرارة بن أوفى، عطاء، مجاهد، و محمد بن سیرین.[9]
در مورد شاگردان او نیز گزارش شده است که «همه روزه گروهى بر درگاه خانهاش فرود میآمدند و درباره حادثه یا نسب یا شعرى از او پرسش داشتند».[10]
قتادة بن دعامه از نگاه دانشمندان اسلامی
برخى دانشمندان اهلسنت او را ثقه، و امین و حجت در حدیث دانستهاند.[11] البته برخی ضمن پذیرش ثقهبودن قتاده، وی را جبری مسلک دانستهاند.[12]
احمد بن حنبل، قَتادَة بن دِعامَة را اینگونه توصیف کرده است: «او از مردم بصره حافظهاى بهتر دارد».[13]
«او درباره قرآن و فقه در میان مردم جزو علما به شمار میرفت و از حافظان به نام زمان خود بود».[14]
دلالتی بر وثاقت قتاده در کتابهای رجالی شیعه وجود ندارد، اما با این وجود در برخی تفاسیر معتبر شیعه؛ مثل «التبیان» شیخ طوسى، از قتاده روایات فراوانى نقل شده است.
همچنین شیخ طوسی از قتاده بن دعامه در کتاب فقهی «خلاف»، چهارده فتوا نقل کرده است.[15]
احتجاج امام باقر(ع) با قتاده
چند گزارش از گفتوگوهای او و امام باقر(ع) در منابع وجود دارد:
1. ابوحمزه ثمالى میگوید: در مسجد النبی(ص) بودم که مردى جلو آمد و گفت: ابو جعفر را میشناسى؟ گفتم: آرى، چه کاری با او دارى؟ گفت: چهل مسئله آماده کردهام تا از او بپرسم و پاسخهای درست را پذیرفته و پاسخهای نادرست را رها کنم ... هنوز سخنش تمام نشده بود که امام باقر(ع) به مسجد وارد شد و گرد او را عدهاى از خراسانیها و دیگران گرفته بودند و در مورد مناسک حج، از حضرتشان میپرسیدند. حضرت در جایگاهش قرار گرفت و آن مرد هم در کنارشان نشست. وقتى مردم پراکنده شدند امام رو به او کرد و از او خواست تا خودش را معرفی کند. او گفت: قتادة بن دعامه بصرىام. امام فرمود: «تو فقیه مردم بصرهای؟» گفت: بله! فرمود: «ای قتاده! حواست باشد! خداى تعالى عدهاى را آفرید و آنان را حجت بر مردمان قرار داد و آنان - همچون کوهها- نگاه دارنده زمیناند. دستورات خدا را به پا میدارند. در علم ازلى الهى گرامى شمرده شدهاند؛ پیش از آفرینش، آنان را برگزید. آنان سایههاى لطف و عنایت حق هستند که در کنار عرش الهى قرار دارند». قتاده مدتى سکوت نمود و سپس گفت: به خدا سوگند در مجلس فقهاى زیادى و حتى روبروى ابن عباس نشستم و در برابر آنان هیچگاه آنگونه که در برابرت خودم را باختهام مضطرب نشدم! امام(ع) فرمود: «میدانى کجا هستى؟ تو در برابر "خانههایى هستى که خداوند خواسته تا بلندمرتبه باشند و نام او در آنها یاد شود و در هر صبحگاه و شامگاه، مردانی او را تسبیح گویند که هیچگونه داد و ستد و تجارتى آنان را از یاد خدا و به پا داراى نماز و پرداخت زکات، بازنمیدارد"[16]». آنگاه فرمود: «تو در مقابل چنین جایگاهی قرار گرفتهای». قتاده گفت: فدایت شوم! به خدا سوگند که راست میگویی! به خدا آنها (خانههایی که در قرآن به آنها اشاره شده است)، خانههاى سنگى و گلى نیستند... .[17]
2. قَتادة بن دِعامه، نزد امام باقر(ع) رفت. امام(ع) به او فرمود: «تو فقیه مردم بصرهای؟» گفت: این طور میگویند. فرمود: «شنیدم که مفسر قرآن نیز هستی؟». گفت: آرى! فرمود: «آیا دانش تفسیر قرآن را داری؟». او گفت: البته! امام فرمود: «اگر چنین دانشی داری، پرسشی از تو دارم». قتاده گفت: بپرسید! فرمود: «تفسیر این آیه درباره قوم سبأ را برایم بگو: "و میان آنها مسافت را به اندازه مقرّر داشتیم. در این راهها شبها و روزها آسودهخاطر بگردید"[18]».
قتاده گفت: یعنى کسى که با توشه حلال، حیوان سواری و کرایه حلال از خانهاش به سمت خانه خدا حرکت کند، تا زمانی که به خانوادهاش برگردد، در امان است.
امام باقر(ع) فرمود: «اى قتاده! سوگندت میدهم که آیا ممکن نیست که فردی با تمام این شرایط به سمت مکه حرکت کند، اما در میان راه دچار حمله راهزنانی شود که اموالش را بدزدند و یا حتی او را به قتل برسانند؟».
قتاده گفت: البته، آرى!
امام(ع) فرمود: «اى قتاده! دقت کن که اگر قرآن را به سلیقه خودت تفسیر کنی، هم خودت را نابود میکنی و هم دیگران را، و اگر تفسیر را از دیگرانی (که با سلیقه خود تفسیر میکنند) آموختهای، باز هم چنین وضعیتی خواهی داشت! اى قتاده! دقت کن! مقصود [آیه]، کسانى هستند که با توشه و سواری و کرایهاى حلال از خانهشان به قصد خانه خدا بیرون میروند و حقّ ما را شناخته و دلشان شیفته ما است ... هرکس دوستدار ما باشد، حجّش پذیرفته میشود، و گرنه پذیرفته نخواهد شد. اى قتاده! این افراد از عذاب دوزخ، در روز قیامت، ایمن خواهد بود».
قتاده گفت: به خدا سوگند که آیه را از این به بعد اینگونه تفسیر خواهم کرد.
امام فرمود: «اى قتاده! دقت کن که حقیقت قرآن را تنها کسى میشناسد که مخاطب(اصلی) آن است».[19]
سخن امام باقر(ع) بدین معنا است که بطون قرآن را نمیتوان با سلیقه شخصی استخراج کرد و گرنه ظاهر آیه مورد گفتگو در مورد قوم سبأ بوده و نه زمان بعد از اسلام.
محبّت قتاده نسبت به امام علی(ع)
او از آن دسته از اهلسنت بود که در برابر جسارت ناصبیها به امام علی(ع) ساکت نمینشست. گزارش شده است که «خالد بن عبدالله قسرى»، کارگزار هشام بن عبدالملک اموی در بصره و کوفه، به امام على(ع) جسارتی کرد. قتاده در حالی که با تکرار عبارت «زِندیقٌ و ربّ الکعبه(به خدای کعبه سوگند! خالد کافر شده!)» اعتراض خود را نشان میداد، از جا برخاست و مجلس را ترک کرد.[20]
قتادة بن دعامه، نابینا به دنیا آمد،[5] لذا با لقب «اعمی» نیز شناخته میشد. [6] با این وجود او تا دم مرگ در پى دانشاندوزى بود.[7]
وی دارای حافظهاى قوى بود و خود میگوید: «هرگز به ناقل حدیثى نگفتم: دوباره بر من بخوان؛ و هرگز چیزى را به گوشهایم نشنیدم، مگر اینکه قلبم آنرا فراگرفت».[8]
در مورد اساتید او افرادى نام برده شدهاند که قتاده از آنان روایت کرده است؛ مانند: انس بن مالک، سعید بن مسیب، أبو العالیة، زرارة بن أوفى، عطاء، مجاهد، و محمد بن سیرین.[9]
در مورد شاگردان او نیز گزارش شده است که «همه روزه گروهى بر درگاه خانهاش فرود میآمدند و درباره حادثه یا نسب یا شعرى از او پرسش داشتند».[10]
قتادة بن دعامه از نگاه دانشمندان اسلامی
برخى دانشمندان اهلسنت او را ثقه، و امین و حجت در حدیث دانستهاند.[11] البته برخی ضمن پذیرش ثقهبودن قتاده، وی را جبری مسلک دانستهاند.[12]
احمد بن حنبل، قَتادَة بن دِعامَة را اینگونه توصیف کرده است: «او از مردم بصره حافظهاى بهتر دارد».[13]
«او درباره قرآن و فقه در میان مردم جزو علما به شمار میرفت و از حافظان به نام زمان خود بود».[14]
دلالتی بر وثاقت قتاده در کتابهای رجالی شیعه وجود ندارد، اما با این وجود در برخی تفاسیر معتبر شیعه؛ مثل «التبیان» شیخ طوسى، از قتاده روایات فراوانى نقل شده است.
همچنین شیخ طوسی از قتاده بن دعامه در کتاب فقهی «خلاف»، چهارده فتوا نقل کرده است.[15]
احتجاج امام باقر(ع) با قتاده
چند گزارش از گفتوگوهای او و امام باقر(ع) در منابع وجود دارد:
1. ابوحمزه ثمالى میگوید: در مسجد النبی(ص) بودم که مردى جلو آمد و گفت: ابو جعفر را میشناسى؟ گفتم: آرى، چه کاری با او دارى؟ گفت: چهل مسئله آماده کردهام تا از او بپرسم و پاسخهای درست را پذیرفته و پاسخهای نادرست را رها کنم ... هنوز سخنش تمام نشده بود که امام باقر(ع) به مسجد وارد شد و گرد او را عدهاى از خراسانیها و دیگران گرفته بودند و در مورد مناسک حج، از حضرتشان میپرسیدند. حضرت در جایگاهش قرار گرفت و آن مرد هم در کنارشان نشست. وقتى مردم پراکنده شدند امام رو به او کرد و از او خواست تا خودش را معرفی کند. او گفت: قتادة بن دعامه بصرىام. امام فرمود: «تو فقیه مردم بصرهای؟» گفت: بله! فرمود: «ای قتاده! حواست باشد! خداى تعالى عدهاى را آفرید و آنان را حجت بر مردمان قرار داد و آنان - همچون کوهها- نگاه دارنده زمیناند. دستورات خدا را به پا میدارند. در علم ازلى الهى گرامى شمرده شدهاند؛ پیش از آفرینش، آنان را برگزید. آنان سایههاى لطف و عنایت حق هستند که در کنار عرش الهى قرار دارند». قتاده مدتى سکوت نمود و سپس گفت: به خدا سوگند در مجلس فقهاى زیادى و حتى روبروى ابن عباس نشستم و در برابر آنان هیچگاه آنگونه که در برابرت خودم را باختهام مضطرب نشدم! امام(ع) فرمود: «میدانى کجا هستى؟ تو در برابر "خانههایى هستى که خداوند خواسته تا بلندمرتبه باشند و نام او در آنها یاد شود و در هر صبحگاه و شامگاه، مردانی او را تسبیح گویند که هیچگونه داد و ستد و تجارتى آنان را از یاد خدا و به پا داراى نماز و پرداخت زکات، بازنمیدارد"[16]». آنگاه فرمود: «تو در مقابل چنین جایگاهی قرار گرفتهای». قتاده گفت: فدایت شوم! به خدا سوگند که راست میگویی! به خدا آنها (خانههایی که در قرآن به آنها اشاره شده است)، خانههاى سنگى و گلى نیستند... .[17]
2. قَتادة بن دِعامه، نزد امام باقر(ع) رفت. امام(ع) به او فرمود: «تو فقیه مردم بصرهای؟» گفت: این طور میگویند. فرمود: «شنیدم که مفسر قرآن نیز هستی؟». گفت: آرى! فرمود: «آیا دانش تفسیر قرآن را داری؟». او گفت: البته! امام فرمود: «اگر چنین دانشی داری، پرسشی از تو دارم». قتاده گفت: بپرسید! فرمود: «تفسیر این آیه درباره قوم سبأ را برایم بگو: "و میان آنها مسافت را به اندازه مقرّر داشتیم. در این راهها شبها و روزها آسودهخاطر بگردید"[18]».
قتاده گفت: یعنى کسى که با توشه حلال، حیوان سواری و کرایه حلال از خانهاش به سمت خانه خدا حرکت کند، تا زمانی که به خانوادهاش برگردد، در امان است.
امام باقر(ع) فرمود: «اى قتاده! سوگندت میدهم که آیا ممکن نیست که فردی با تمام این شرایط به سمت مکه حرکت کند، اما در میان راه دچار حمله راهزنانی شود که اموالش را بدزدند و یا حتی او را به قتل برسانند؟».
قتاده گفت: البته، آرى!
امام(ع) فرمود: «اى قتاده! دقت کن که اگر قرآن را به سلیقه خودت تفسیر کنی، هم خودت را نابود میکنی و هم دیگران را، و اگر تفسیر را از دیگرانی (که با سلیقه خود تفسیر میکنند) آموختهای، باز هم چنین وضعیتی خواهی داشت! اى قتاده! دقت کن! مقصود [آیه]، کسانى هستند که با توشه و سواری و کرایهاى حلال از خانهشان به قصد خانه خدا بیرون میروند و حقّ ما را شناخته و دلشان شیفته ما است ... هرکس دوستدار ما باشد، حجّش پذیرفته میشود، و گرنه پذیرفته نخواهد شد. اى قتاده! این افراد از عذاب دوزخ، در روز قیامت، ایمن خواهد بود».
قتاده گفت: به خدا سوگند که آیه را از این به بعد اینگونه تفسیر خواهم کرد.
امام فرمود: «اى قتاده! دقت کن که حقیقت قرآن را تنها کسى میشناسد که مخاطب(اصلی) آن است».[19]
سخن امام باقر(ع) بدین معنا است که بطون قرآن را نمیتوان با سلیقه شخصی استخراج کرد و گرنه ظاهر آیه مورد گفتگو در مورد قوم سبأ بوده و نه زمان بعد از اسلام.
محبّت قتاده نسبت به امام علی(ع)
او از آن دسته از اهلسنت بود که در برابر جسارت ناصبیها به امام علی(ع) ساکت نمینشست. گزارش شده است که «خالد بن عبدالله قسرى»، کارگزار هشام بن عبدالملک اموی در بصره و کوفه، به امام على(ع) جسارتی کرد. قتاده در حالی که با تکرار عبارت «زِندیقٌ و ربّ الکعبه(به خدای کعبه سوگند! خالد کافر شده!)» اعتراض خود را نشان میداد، از جا برخاست و مجلس را ترک کرد.[20]
[1]. ذهبى، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 125، بیروت، دار احیاء التراث العربى، بیتا.
[2]. ذهبی، محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج 5، ص 270، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، 1405ق.
[3]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج 8، ص 355، هند، مطبعة دائرة المعارف النظامیة، چاپ اول، 1326ق؛ صابونی، محمد على، التبیان فی علوم القرآن، ص 86، بیروت، عالم الکتب، چاپ اوّل، 1405ق؛ معرفت، محمد هادى، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 412، مشهد، الجامعة الرضویه للعلوم الاسلامیه، چاپ اوّل، 1418ق.
[4]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 9، ص 313 – 314، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 126.
[5]. التبیان فی علوم القرآن، ص 86.
[6]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الإسلام، ج 7، ص 453، بیروت، دار الکتاب العربى، چاپ دوم، 1413ق؛ البدایة و النهایة، ج 9، ص 313.
[7]. تهذیب التهذیب، ج 8، ص 353.
[8]. تاریخ الإسلام، ج 7، ص 454.
[9]. البدایة و النهایة، ج 9، ص 313؛ تهذیب التهذیب، ج 8، ص 355 – 356.
[10]. معرفت، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 411، به نقل از: وفیات الأعیان (ابن خلکان)، ج 4، ص 85 رقم 541.
[11]. تهذیب التهذیب، ج 8، ص 355.
[12]. هاشمی بصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، ج 7، ص 171، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[13]. تهذیب التهذیب، ج 8، ص 355؛ البدایة و النهایة، ج 9، ص 313.
[14]. تهذیب التهذیب، ج 8، ص 355.
[15]. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 1، ص 494، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، 1418ق.
[16]. اشاره به آیه «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ، یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ. رِجالٌ ...»؛ نور، 36- 37.
[17]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 256 – 257، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[18]. سبأ، 18.
[19]. کافی، ج 8، ص 311 – 312.
[20]. ر. ک: همان، ص 111 - 113.
نظرات