لطفا صبرکنید
بازدید
43997
43997
آخرین بروزرسانی:
1397/02/09
خلاصه پرسش
«استعاره» چیست و چه اقسامی دارد و فرق آن با «تشبیه» چیست؟
پرسش
معنای «استعاره» چیست و چه اقسامی دارد؟
پاسخ اجمالی
«استعاره» در لغت از ریشه «عور» به معناى درخواست عاریه دادن چیزی است.[1] و در اصطلاح علم بلاغت، به کار بردن لفظى است در غیر معناى حقیقیاش به جهت علاقه، پیوند و مشابهتى که بین معناى حقیقی و معنای مجازی وجود دارد. البته در اینصورت باید دارای قرینهای باشد که از اراده معنای حقیقی جلوگیری نماید.[2] استعاره ابلغ و رساتر از تشبیه است و در نفس انسان تأثیر بیشتری دارد؛ زیرا هر چیزی که ذهن انسان را در آسمان خیال به پرواز درآورد، تأثیر آن در نفس بیشتر و مقامش در بلاغت برتر است. استعاره زیباترین اثر را در نگارش به جای میگذارد؛ زیرا به کلام قدرت و زیبایی و رونق بخشیده و احساسات را بر میانگیزاند؛ مانند: «رأیت أسدا فى المدرسة» که از باب استعاره، مقصود از «اسد» مرد شجاع است.
در زبان فارسى گاهى میگوییم: «حسن در زیبایى مثل ماه است». این جمله تشبیه است. گاه مشبّه، ادات تشبیه و وجه شبه را حذف میکنیم و وقتى حسن آمد میگوییم: ماه آمد. در اینجا «ماه» استعاره است و «آمد» قرینهای است بر اینکه معناى اصلى ماه که یک کره آسمانى است، اراده نشده است.
ارکان استعاره سه چیز است:
1. مستعار منه که مشبّهبه است.
2. مستعارله که مشبّه است.
3. مستعار که لفظ نقل داده شده است.
پس هر مجازی که بر تشبیه بنا شود استعاره نام میگیرد.[3]
در استعاره لازم است که وجه شبه و ادات تشبیه ذکر نشوند، بلکه لازم است تشبیه نیز به فراموشی سپرده شود و ادّعا شود که مشبّه، عین مشبهٌبه، یا فردی از افراد مشبهٌبه کلّی است.
اقسام استعاره
استعاره به اعتبار دو طرف خود اقسامی دارد که در اینجا به دو مورد اصلی آن اشاره میشود:
1. استعاره تصریحیّه یا مصرّحه؛ زمانى که تنها لفظ مشبّهبه در کلام ذکر شود؛ یعنى در آن به لفظى که دلالت بر مشبّهبه میکند و مراد از آن مشبّه است، تصریح شده باشد. مانند «خورشید را دیدم» در جایی که مراد از خورشید، فرد دانشمندی باشد.
2. تخییلیه: استعارهای که مستعارٌله (مشبّه) در آن، شکلهای خیالی است؛[4] مانند «نقض عهد» یا «پاره کردن پیمان» که ابتدا عهد و پیمان را به صورت تخیلی مانند طنابی در نظر گرفته و بدون آنکه نامی از طناب(مشبّه به) برده شود، به پاره شدن آن اشاره میکنند. و این سخن امام على(ع) که فرمود: «فکأن قد علقتکم مخالب المنیّة»؛ گویا چنگالهاى مرگ به شما درآویخته است. که در اینجا مرگ به جانوری وحشی تشبیه شده است که چنگالهایی دارد.
در زبان فارسى گاهى میگوییم: «حسن در زیبایى مثل ماه است». این جمله تشبیه است. گاه مشبّه، ادات تشبیه و وجه شبه را حذف میکنیم و وقتى حسن آمد میگوییم: ماه آمد. در اینجا «ماه» استعاره است و «آمد» قرینهای است بر اینکه معناى اصلى ماه که یک کره آسمانى است، اراده نشده است.
ارکان استعاره سه چیز است:
1. مستعار منه که مشبّهبه است.
2. مستعارله که مشبّه است.
3. مستعار که لفظ نقل داده شده است.
پس هر مجازی که بر تشبیه بنا شود استعاره نام میگیرد.[3]
در استعاره لازم است که وجه شبه و ادات تشبیه ذکر نشوند، بلکه لازم است تشبیه نیز به فراموشی سپرده شود و ادّعا شود که مشبّه، عین مشبهٌبه، یا فردی از افراد مشبهٌبه کلّی است.
اقسام استعاره
استعاره به اعتبار دو طرف خود اقسامی دارد که در اینجا به دو مورد اصلی آن اشاره میشود:
1. استعاره تصریحیّه یا مصرّحه؛ زمانى که تنها لفظ مشبّهبه در کلام ذکر شود؛ یعنى در آن به لفظى که دلالت بر مشبّهبه میکند و مراد از آن مشبّه است، تصریح شده باشد. مانند «خورشید را دیدم» در جایی که مراد از خورشید، فرد دانشمندی باشد.
2. تخییلیه: استعارهای که مستعارٌله (مشبّه) در آن، شکلهای خیالی است؛[4] مانند «نقض عهد» یا «پاره کردن پیمان» که ابتدا عهد و پیمان را به صورت تخیلی مانند طنابی در نظر گرفته و بدون آنکه نامی از طناب(مشبّه به) برده شود، به پاره شدن آن اشاره میکنند. و این سخن امام على(ع) که فرمود: «فکأن قد علقتکم مخالب المنیّة»؛ گویا چنگالهاى مرگ به شما درآویخته است. که در اینجا مرگ به جانوری وحشی تشبیه شده است که چنگالهایی دارد.
[1]. حمیرى، نشوان بن سعید، شمس العلوم، ج 7، ص 4841، دمشق، دار الفکر، چاپ اول؛ ابن سیده، على بن اسماعیل، المحکم و المحیط الأعظم، ج 2، ص 346، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول.
[2]. هاشمى، احمد، جواهر البلاغة، ترجمه و شرح، عرفان، حسن، ج 2، ص 139، قم، بلاغت، چاپ دهم، 1388ش.
[3]. همان، ص 140.
[4]. ر. ک: همان، ص 142 – 146؛ ابن عربشاه، ابراهیم بن محمد، الأطول شرح تلخیص مفتاح العلوم، ج 2، ص 236 – 245، بیروت، دار الکتب العلمیة، بیتا.
نظرات