لطفا صبرکنید
بازدید
9619
9619
آخرین بروزرسانی:
1398/05/07
کد سایت
fa88931
کد بایگانی
106064
نمایه
معنای ماحل و زائل در دعای روز دوشنبه
طبقه بندی موضوعی
روایات و دعاهای برجای مانده|حضرت فاطمه زهرا س|عبادت زهرا س|دعا
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
معنای واژه «ماحل» و «زائل» در دعای روز دوشنبه منسوب به حضرت فاطمه(س) چیست؟
پرسش
معنای واژه «ماحل» و «زائل» در دعای شریف حضرت زهرا(س) در روز دوشنبه چیست؟: «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ قُوَّةً فِی عِبادَتِکَ وَ تَبَصُّراً فِی کِتابِکَ وَ فَهْماً فِی حُکْمِکَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لاتَجْعَلِ الْقُرْآنَ بِنا ماحِلاً وَ الصِّراطَ زائِلاً وَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنّا مُوَلِّیاً».
پاسخ اجمالی
در دعای حضرت زهرا(س) در روز دوشنبه[1] آمده است: « اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ قُوَّةً فى عِبادَتِکَ، وَ تَبَصُّراً فى کِتابِکَ، وَ فَهْماً فى حُکْمِکَ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَجْعَلِ الْقُرْآنَ بِنَا مَاحِلًا وَ الصِّرَاطَ زَائِلا وَ مُحَمَّداً عَنّا مُولِیِاً»؛[2]
پروردگارا، از درگاهت قدرتى براى عبادت و بندگى، بینشى براى درک قرآن، و فهم لازم براى درک احکامت را خواستارم، پروردگارا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست، و فهم قرآن را دور از دسترس فکر ما، و صراط را نابودکننده ما، و محمد را روى گردان از ما قرار مده.
اما در مورد اینکه دو واژه «ماحل» و «زائل» دقیقاً معنایش چیست، باید گفت:
واژه «ماحل»، از ریشه «محل» بوده[3] و به کسی گفته میشود که نزد فرمانروایی رفته و از دیگری بدگویی و سعایت کند.[4] این معنا در برخی از دعاها درباره قرآن نیز استعمال شده است: «وَ لَا تَجْعَلِ الْقُرْآنَ بِنَا مَاحِلًا»،[5] از آنرو که قرآن از کسانی که او را ضایع ساخته و نسبت به آن جفا کنند، در نزد خدا شکایت میکند.[6] بنابر این، معنای دعای حضرت زهرا(س) این میشود: «خدایا مبادا قرآن معایب ما را در نزد تو افشا کرده و از ما بدگویی کند».[7]
همچنین واژه «زائل» در عبارت «وَ الصِّرَاطَ زَائِلا» از ریشه «زول»[8] نیز به معنای «اضمحلال و از بین رفتن» است، و «زائل» به معنای «از بین رونده» است.[9] در این بخش از دعا، این شبه فعل، به معنای «از بین برنده» است؛ اما لازم است که یک حرف جر مناسب با آن در تقدیر باشد تا این شبه فعل را متعدی کند و حرف مناسب آن، حرف «باء» یا «عن» است.[10] بنابراین، آنچه که در تقدیر گرفته میشود، عبارت «بنا» یا «عنا» است. در نتیجه معنای این عبارت این میشود: «صراط را نابود کننده ما قرار مده!».[11] و به عبارت دیگر، خواستهات چنان نباشد که در جریان عبور از پل صراط بلغزیم و در دوزخ افتاده و با دور شدن از تو در معرض نابودی قرار گیریم.
پروردگارا، از درگاهت قدرتى براى عبادت و بندگى، بینشى براى درک قرآن، و فهم لازم براى درک احکامت را خواستارم، پروردگارا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست، و فهم قرآن را دور از دسترس فکر ما، و صراط را نابودکننده ما، و محمد را روى گردان از ما قرار مده.
اما در مورد اینکه دو واژه «ماحل» و «زائل» دقیقاً معنایش چیست، باید گفت:
واژه «ماحل»، از ریشه «محل» بوده[3] و به کسی گفته میشود که نزد فرمانروایی رفته و از دیگری بدگویی و سعایت کند.[4] این معنا در برخی از دعاها درباره قرآن نیز استعمال شده است: «وَ لَا تَجْعَلِ الْقُرْآنَ بِنَا مَاحِلًا»،[5] از آنرو که قرآن از کسانی که او را ضایع ساخته و نسبت به آن جفا کنند، در نزد خدا شکایت میکند.[6] بنابر این، معنای دعای حضرت زهرا(س) این میشود: «خدایا مبادا قرآن معایب ما را در نزد تو افشا کرده و از ما بدگویی کند».[7]
همچنین واژه «زائل» در عبارت «وَ الصِّرَاطَ زَائِلا» از ریشه «زول»[8] نیز به معنای «اضمحلال و از بین رفتن» است، و «زائل» به معنای «از بین رونده» است.[9] در این بخش از دعا، این شبه فعل، به معنای «از بین برنده» است؛ اما لازم است که یک حرف جر مناسب با آن در تقدیر باشد تا این شبه فعل را متعدی کند و حرف مناسب آن، حرف «باء» یا «عن» است.[10] بنابراین، آنچه که در تقدیر گرفته میشود، عبارت «بنا» یا «عنا» است. در نتیجه معنای این عبارت این میشود: «صراط را نابود کننده ما قرار مده!».[11] و به عبارت دیگر، خواستهات چنان نباشد که در جریان عبور از پل صراط بلغزیم و در دوزخ افتاده و با دور شدن از تو در معرض نابودی قرار گیریم.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 87، ص 338 - 339، بیروت، مؤسسة الطبع و النشر، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
[3]. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، محقق، مصحح، عطار، احمد عبد الغفور، ج 5، ص 1817، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1410ق.
[4]. همان.
[5]. ابن فارس، أحمد، معجم مقاییس اللغة، ج 5، ص 302، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق.
[6]. همان؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق، مصحح، مخزومى، مهدى، سامرائى، ابراهیم، ج 3، ص 242، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
[7]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 762، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[8]. صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، محقق، مصحح، آل یاسین، محمد حسن، ج 9، ص 88، بیروت، عالم الکتاب، چاپ اول، 1414ق.
[9]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 11، ص 313 -315، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع- دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[10]. زمخشری، محمد بن عمر، اساس البلاغه، ص 278، بیروت، دار الصادر، چاپ اول، 1979م؛ بحار الانوار، ج 87، ص 340.
نظرات