جستجوی پیشرفته
بازدید
20655
آخرین بروزرسانی: 1397/05/16
خلاصه پرسش
صفت قیوم که در قرآن کریم برای خدای متعال ذکر شده، به چه معنا است؟
پرسش
صفت قیوم که در قرآن کریم برای خدای متعال ذکر شده، به چه معنا است؟
پاسخ اجمالی
صفت قیوم در سه آیه[1] قرآن کریم برای خدای متعال آمده است. این صفت در هر سه آیه بعد از صفت حی ذکر شده است: «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّوم».
کلمه «قیوم» صیغه مبالغه‌ای برای کلمه «قائم» بوده، و در لغت به معنای قیام کننده به امور خلق و تدبیر عالم در جمیع احوال است.[2] ویژگی «قیوم بودن» و یا «قیام بر هر چیز» به معناى درست کردن و حفظ و تدبیر و تربیت و مراقبت و قدرت بر آن است، همه این معانى از قیام استفاده می‌‏شود؛ چون قیام به معناى ایستادن است، و عادتاً بین ایستادن و مسلط شدن بر کار ملازمه وجود دارد؛ از این‌رو از کلمه «قیوم» همه این معانى استفاده می‌‏شود.[3]
خداى تعالى در قرآن کریم، اصل قیام به امور خلق خود را براى خود اثبات نموده است. آن‌جا که می‌فرماید: «أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى‏ کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ».[4] در این آیه، به اصل قیام پرداخته شده و مبالغه‌ای در مورد آن مشاهده نمی‌شود، اما از آن‌جا که خداوند، مبدأ هستى بوده، و وجود هر چیز و اوصاف و آثارش از ناحیه او آغاز می‌‏شود، و هیچ مبدئى براى هیچ موجودى نیست، مگر آن‌که آن مبدأ هم به خدا منتهى می‌شود، پس او قائم بر هر چیز و از هر جهت بوده، و در حقیقت خدای تعالی معناى واقعی و تامّ و تمام کلمه «قائم» است؛ یعنى قیامش آمیخته با خلل و سستى نیست، و هیچ موجودى به غیر از خدا چنین قیامى ندارد، مگر این‌که به گونه‌ای قیام او منتهى به خدا و به اذن خدا است، پس خداى تعالى هر چه قیام دارد قیامى خالص است - نه قیامى آمیخته با ضعف و سستى- و غیر خدا به جز این چاره‌‌اى ندارد که باید به اذن او و به وسیله او قائم باشد.
گفتنی است که اسم قیوم اصل و جامع تمامى اسماى اضافى خدا است. و منظور از اسماى اضافى اسمایى است که به وجهى بر معانى خارج از ذات دلالت می‌‏کند؛ مانند اسم خالق، رازق، مبدء، معید، محیى و...؛ چرا که اگر خدا، آفریدگار و روزی‌‏رسان و مبدأ هستى و بازگرداننده انسان‌ها در معاد و زنده کننده و میراننده و آمرزنده و رحیم و ودود می‌باشد، به این جهت است که قیوم است؛[5] به همین دلیل قیوم به وجودى گفته می‌‏شود که قیام او به ذات او است، و قیام همه موجودات به او می‌باشد.
نکته دیگر آن‌که روشن است که قیام به معناى ایستادن است و در گفت‌وگوهاى روزمره به هیئت مخصوصى گفته می‌شود که مثلاً انسان را به حالت عمودى بر زمین نشان می‌دهد، و از آن‌جا که این معنا در باره خداوند - که از جسم و صفات جسمانى منزه است - مفهومى ندارد، به معناى انجام کار خلقت و تدبیر و نگه‌دارى است؛ زیرا هنگامى که انسان می‌خواهد کارى را انجام دهد برمی‌خیزد. آرى او است که همه موجودات جهان را آفریده، و تدبیر و نگه‌دارى و تربیت و پرورش آنها را به عهده گرفته است و به طور دائم و بدون هیچ‌گونه وقفه قیام به این امور دارد.
به عبارت دیگر، خدای متعال قیوم است؛ یعنی قائم بذات خود بوده و قوام هستى تمامى موجودات و هر کمالی که در ممکنات دیده می‌شود، بازگشت آن به قیومیت او است؛ زیرا که ممکن در مرتبه ذات، فاقد هر کمال و فضیلتى است و فقر ذاتى دارد که از خود هیچ ندارد. و قول خدای تعالى که فرمود: «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»،[6] اشاره به همان فقر ذاتى است.[7] 
به بیان روشن‌تر خداوند قیّوم است؛ یعنی قائم به خویش است و دیگران هم قائم به او هستند؛ او در اصل وجود خود نیازى به دیگران ندارد و تمام موجودات عالم در وجود و پایدارى خود به او نیازمند هستند. هر چیزى که موجود می‌شود و هر موجودى که کمال و آثارى دارد، از فیض او بهره‌‏مند است، و گرنه در کتم عدم باقى می‌ماند.
گفتنی است که اگر برخی از مفسران معنای قیوم را محدود کرده و آن‌را به دائم الوجود، قیام کننده به تدبیر امور مخلوقات، عالم به امور و ... تفسیر کرده‌اند،[8] در واقع تمام آنان اشاره به یکى از مصداق‌هاى «قیوم» کرده‌اند، در حالی‌که مفهوم «قیوم» گسترده بوده و همه آنها را شامل می‌‏شود؛ زیرا همان‌گونه که گفتیم «قیوم» به معناى کسى است که قائم به ذات است و دیگران قیام به او دارند و محتاج به او هستند.
شایان توجه است که کلمه «قیّوم» صفت فعل است؛ یعنى چه این جهان و موجودات آن باشند یا نباشند خداوند متصف به صفت «حى» است، ولى اتصاف خداوند به صفت «قیوم» در صورتى است که موجودات عالم باشند و از فیض او بهره‌‏مند شوند؛ مانند صفت خالق، رازق و... .[9] 
البته برخی از مفسران معتقدند که قیوم، صفت ذاتى خداوند است که ذهن انسان از احتیاج و ناپایدارى ممکنات، آن‌را انتزاع و اثبات می‌نماید.[10]
با این توضیحات باید گفت؛ چون ممکنات از خود هستى و قوامى ندارند و نیازمند به اجزا و علل ترکیبى می‌باشند، پس قائم به ذات خود نیستند، نه در اصل هستى و نه در ترکیبات از اجزا و صورت‌ها و مواد، و نه در وضع و حال و اطوارى که هستند؛ لذا هستى و قیام و دوام آنها باید از ذات و به ذات قیومى باشد که به خود قائم است.

[1]. بقره، 255، آل عمران، 2، طه، 111.
[2]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏12، ص 504، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏2، ص 330، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
[4]. رعد، 33.
[5]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏2، ص 330- 331 و نیز، ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏2، ص 264، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[6]. فاطر، 15.
[7]. ر. ک:  فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‏7، ص 7، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‏2، ص 386، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش؛‏ جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‏1، ص 583، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش.
[8]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیر عاملی، احمد، ج ‏2، ص 308، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏2، ص 628، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش
[9]. کوثر، ج ‏1، ص 583.
[10]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج ‏2، ص 201، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، 1362ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها