لطفا صبرکنید
بازدید
3591
3591
آخرین بروزرسانی:
1397/11/04
کد سایت
fa94409
کد بایگانی
110920
نمایه
خواجه نصیر طوسی و کتاب شرح اشارات و تجرید الاعتقاد
طبقه بندی موضوعی
شخصیت های شیعی|تألیفات شیعی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا خواجه نصیر طوسی، مطالب مندرج در کتاب «شرح اشارات» خودش را قبول نداشت و باورهای خود را تنها در کتاب دیگرش «تجرید الاعتقاد» بیان کرده است؟
پرسش
آیا خواجه نصیر طوسی کتاب شرح اشارات را از باب تقیه نوشته و مطالب آن مورد قبول وی نیست، ولی کتاب تجرید الاعتقاد را بر اساس نظریات خودش نوشته است؟
پاسخ اجمالی
1. همانگونه که از نام «شرح اشارات» پیدا است، این کتاب، شرحی بر کتاب «الاشارات و التنبیهات» ابن سینا بوده،[1] و کتاب مستقلی برای خواجه نصیر طوسی نیست. در همین راستا باید گفت که بیشترین انتظار از کتابهایی که به عنوان شرح کتابهای دیگر به نگارش در میآید، این است که مقاصد مؤلف آن کتاب شرح و توضیح داده شود که خود خواجه نیز به این موضوع اشاره کرده است.[2]
2. مطلب دیگری که در مورد «شرح اشارات» باید در نظر داشت آن است که فخر رازی که از دانشمندان قبل از خواجه نصیر بود نیز کتابی در شرح اشارات تألیف کرد. وی هرچند در تألیف خودش به نکات ارزشمندی در توضیح کتاب«اشارات» پرداخت، ولی در موارد بسیاری به جای شرح و توضیح، تا اندازهای به طرح اشکال و ایراد از مصنف پرداخت که به تعبیر خواجه طوسی، برخی به زبان طنز گفتهاند که او کتابش را به جای شرح اشارات باید جرح اشارات نام میگذاشت![3]
3. در هر صورت تلاش عمدهی خواجه طوسی در کتاب «شرح اشارات»، تبیین مقاصد بوعلی و فلسفهی مشاء بود. البته روشن است که این بدان معنا نیست که وی هیچیک از مطالب آن کتاب را قبول نداشته و تنها از این باب به شرح و بسط آن پرداخته است که در جامعه علمی آن روز، این امکان وجود نداشت که بدون توجه به کتاب «اشارات»، نظر مستقل خود را مطرح کرد، بلکه باید گفت که اصول کلی و مطالب اصلی کتاب اشارات بوعلی، مورد پذیرش خواجه نیز بوده است، نهایت اینکه ممکن است خواجه در برخی موارد جزئی، نظر دیگری داشته ولی چون در مقام توضیح مطالب کتاب اصلی بوده، ضرورتی برای طرح آن در شرح خود ندیده است.
4. اما کتاب «تجرید الاعتقاد» تألیف مستقل خواجه نصیر است؛ از اینرو انتظار میرود که وی در این کتاب آراء و نظریات شخصی خود را بیان کند.
2. مطلب دیگری که در مورد «شرح اشارات» باید در نظر داشت آن است که فخر رازی که از دانشمندان قبل از خواجه نصیر بود نیز کتابی در شرح اشارات تألیف کرد. وی هرچند در تألیف خودش به نکات ارزشمندی در توضیح کتاب«اشارات» پرداخت، ولی در موارد بسیاری به جای شرح و توضیح، تا اندازهای به طرح اشکال و ایراد از مصنف پرداخت که به تعبیر خواجه طوسی، برخی به زبان طنز گفتهاند که او کتابش را به جای شرح اشارات باید جرح اشارات نام میگذاشت![3]
3. در هر صورت تلاش عمدهی خواجه طوسی در کتاب «شرح اشارات»، تبیین مقاصد بوعلی و فلسفهی مشاء بود. البته روشن است که این بدان معنا نیست که وی هیچیک از مطالب آن کتاب را قبول نداشته و تنها از این باب به شرح و بسط آن پرداخته است که در جامعه علمی آن روز، این امکان وجود نداشت که بدون توجه به کتاب «اشارات»، نظر مستقل خود را مطرح کرد، بلکه باید گفت که اصول کلی و مطالب اصلی کتاب اشارات بوعلی، مورد پذیرش خواجه نیز بوده است، نهایت اینکه ممکن است خواجه در برخی موارد جزئی، نظر دیگری داشته ولی چون در مقام توضیح مطالب کتاب اصلی بوده، ضرورتی برای طرح آن در شرح خود ندیده است.
4. اما کتاب «تجرید الاعتقاد» تألیف مستقل خواجه نصیر است؛ از اینرو انتظار میرود که وی در این کتاب آراء و نظریات شخصی خود را بیان کند.
[1]. خواجه طوسی در توصیف بوعلی سینا و کتاب اشارات وی میگوید: «و کما أن الشیخ الرئیس أبا علی الحسین بن عبد الله بن سینا- شکر الله سعیه- کان من المتأخرین مؤیدا بالنظر الثاقب و الحدس الصائب، موقفا فی تهذیب الکلام و تقریب المرام، معتنیا بتمهید القواعد و تقیید الأوابد ، مجتهدا فی تقریر الفرائد و تجریدها عن الزوائد، کذلک کتاب الإشارات و التنبیهات من تصانیفه و کتبه کما وسمه هو به، مشتمل على إشارات إلى مطالب هی الأمهات، مشحون بتنبیهات على مباحث هی المهمات، مملو بجواهر کلها کالفصوص، محتو، على کلمات یجری أکثرها مجرى النصوص، متضمن لبیانات معجزة فی عبارات موجزة، و تلویحات رائقة بکلمات شائقة قد استوقف الهمم العالیة على الاکتناه بمعانیه، و استقصر الآمال الوافیة دون الاطلاع على فحاویه». ر. ک: الطوسی، الخواجة نصیر الدین، شرح الاشارات و التنبیهات، ج1، ص 2، قم، نشر البلاغة، چاپ اول، 1375ش.
[2]. خواجه طوس در تبیین این مبحث میگوید: «و من شرط الشارحین أن یبذلوا النصرة لما قد التزموا شرحه بقدر الاستطاعة، و أن یذبوا عما قد تکفلوا إیضاحه بما یذب به صاحب تلک الصناعة، لیکونوا شارحین غیر ناقضین، و مفسرین غیر معترضین، اللهم إلا إذا عثروا على شیء لا یمکن حمله على وجه صحیح- فحینئذ ینبغی أن ینبهوا علیه بتعریض أو تصریح، متمسکین بذیل العدل و الإنصاف، متجنبین عن البغی و الاعتساف، فإن إلى الله الرجعى، و هو أحق بأن یخشى». همان.
[3]. خواجه طوس در این زمینه میگوید: «و قد شرحه فیمن شرحه الفاضل العلامة فخر الدین ملک المناظرین محمد بن عمر بن الحسین الخطیب الرازی- جزاه الله خیرا- فجهد فی تفسیر ما خفی منه بأوضح تفسیر، و اجتهد فی تعبیر ما التبس فیه بأحسن تعبیر، و سلک فی تتبع ما قصد نحوه طریقة الاقتفاء، و بلغ فی التفتیش عما أودع فیه أقصى مدارج الاستقصاء، إلا أنه قد بالغ فی الرد على صاحبه أثناء المقال، و جاوز فی نقض قواعده حد الاعتدال، فهو بتلک المساعی لم یزده إلا قدحا، و لذلک سمى بعض الظرفاء شرحه جرحا». همان.
نظرات