لطفا صبرکنید
4630
- اشتراک گذاری
یکی از ویژگیهای بارز دین اسلام، توجه خاص به مسائل بهداشتی و دوری از پلیدیها و آلودگیها است. این مسئله نه فقط در روایات و سیره پیامبر(ص)، بلکه حتی در قرآن نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در بین اولین آیاتی که بر پیامبر رحمت نازل شده، حضرتشان اینگونه مورد خطاب قرار گرفتهاند: «وَثِیابَک فَطَهِّرْ وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ»؛[1] و لباس خویشتن را پاک کن و از آلودگیها به دور باش.
در روایات اسلامی و شیعی نیز به صورت گسترده به رعایت بهداشت پرداخته شده است که در مقایسه با ادیان دیگر، بینظیر است.[2]
اما در مورد حدیثی که در پرسش بدان اشاره شده و ناظر به آن است که اگر حیوانی به داخل روغن افتاده و زنده از آن خارج شود، خوردن آن ایرادی ندارد،[3] بیان چند نکته لازم است:
- نگاه جامع: یکی از اصول اجتهاد و استخراج احکام از قرآن و احادیث و پیبردن به حکم یک مسئله در اسلام، توجه به تمام آیات و روایاتی است که در یک موضوع وجود دارد. تکیه به یک روایت و نادیده گرفتن دیگر روایات مرتبط، کاری منطبق با اصول اجتهاد نیست؛ همانطور که استدلال به یک آیه از قرآن و نادیده گرفتن دیگر آیات مرتبط، گاهی انسان را از حقیقت دور میسازد.
به عنوان نمونه، روایتی مشابه با روایت اشاره شده در پرسش وجود دارد مبنی بر اینکه «اگر موش یا سگ، مقداری از روغن یا شیری را بخورند و مقدار آن به اندازه جره(نوعی ظرف سفالی) باشد، دیگر نمیتوان از آن به عنوان غذا استفاده کنند و فقط میتوان برای روشنایی در چراغ به کار گرفت؛ و اگر مقدار آن روغن بیشتر از جره(نوعی ظرف سفالی) باشد، خوردن آن نیز اشکالی ندارد، اما حتی با این وجود اگر صاحب روغن در تنگنای مالی نباشد، بهتر است آنرا دور بریزد و از آن استفاده نکند».[4]
این روایت نشانگر آن است که توصیه اول در این موارد آن است که از این مواد غذایی استفاده نشود، اما فقط به افرادی که در تنگنای مالی قرار داشته و از دست دادن این مقدار از روغن - که در آن زمان کالای بسیار ارزشمندی بود - ضرر مالی قابل توجهی برایشان به شمار میرفت، اجازه داده شده است که از آن استفاده کنند.
روایات مشابهی بر این نکته تأکید دارند در صورتی که روغن جامد باشد، آن قسمت که با بدن حیوان در ارتباط بوده، جدا شده و دور ریخته شود.[5]
- صحیحبودن سند لزوما یک روایت به معنای درست بودن متن آن حدیث و پذیرفتهشدن آن نزد علمای دین نیست؛ بلکه علاوه بر اینکه باید سند یک حدیث صحیح باشد، متن حدیث نیز باید به گونهای باشد که از لحاظ عقلى و نقلی منعی برای پذیرش آن وجود نداشته باشد.
در روایت مورد بحث، مطلبی وجود دارد که مخالف یک حکم قطعی فقه شیعه، یعنی نجس بودن سگ است؛ یعنی وقتی بدن سگ به روغن مایع برسد، نجس شده و به هیچ وجه امکان استفاده از آن به عنوان غذا وجود ندارد. اما طبق روایت مذکور استفاده از آن مجاز شمرده شده است. این مسئله باعث میشود که پذیرش این روایت را با مشکل مواجه سازد. از اینرو برخی از فقها حکم جواز را حمل بر مواقع ضروری نموده و یا روایت را مختص به روغن جامدی دانستهاند که با نجسشدن بخشی از آن، نجاست به اطراف آن نرسد و نجس نشود.[6] علاوه بر آنکه حکم جواز خوردن روغنی که سگ در آن افتاده است را حمل بر تقیه نمودهاند(زیرا بسیاری از اهلسنت، سگ را نجس نمیدانند) و یا معتقدند که منظور از کلب در این روایات، سگ نبوده بلکه عموم حیوانات وحشی میباشد.[7]
- همخوان بودن سؤال و جواب: به طور طبیعی پاسخ یک پرسش باید با خود آن پرسش مرتبط بوده و در یک راستا قرار داشته باشد. هنگامی که شخصی درباره نجس و یا حلال بودن روغنی که در آن موش یا سگ افتاده سؤالی میپرسد، طبیعتا پاسخ آن نیز باید در زمینهی طهارت و نجاست آن و حلیت خوردن و یا حرمت خوردن آن باشد. با توجه به اینکه بدن موش و امثال آن نجس نیست و در صورت تماس بدن آن با مواد غذایی موجب نجاست آنها نمیشود، اجازهی استفاده از این دست مواد غذایی داده شده است. اما مسئلهی بهداشتی و غیر بهداشتی بودن آنها موضوع دیگری است که مورد پرسش نبوده و از همین رو تشخیص آن نیز به عهده خود پرسشگر گذاشته شده است. به معنای دیگر، وقتی گفته میشود که خوردن آن اشکال ندارد، یعنی حلال است، نه اینکه لزوما پاک و تمیز و بهداشتی هم باشد. علاوه بر آنکه چنین روغنی اگر نجس و حرام نباشد، میتوان با جوشاندن آن، میکروبهای موجود در آن را نابود کرد.
[2]. «حفظ و بهداشت محیط زیست در اسلام»، 333؛ «بهداشت و درمان در حدیث نبوی»، 2122؛ «خوردن باقیمانده غذای مؤمن و رعایت بهداشت»، 31675؛ «راز سلامت جسمی»، 4616.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 261، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. عریضی، علی بن جعفر، مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، ص 133، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[5]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 24، ص 198، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[6]. همان، 198– 199.
[7]. همان، 198.