لطفا صبرکنید
15216
- اشتراک گذاری
1. خداوند در این آیه مى فرماید: «آیا (پیروان فرمان شیطان، پس از این همه نشانه ها و برنامه هاى روشن) انتظار دارند که خداوند و فرشتگان، در سایه هایى از ابرها به سوى آنان بیایند (و دلایل تازه اى در اختیارشان بگذارند؟! با این که چنین چیزى محال است!) و همه چیز انجام شده، و همه کارها به سوى خدا بازمى گردد».
2. جسمانی نبودن خداوند، یکی از مهم ترین بحث ها در باب صفات سلبیه حضرت حق تعالی است. دلایلی عقلی و نقلی در نفی جسمانیت خداوند بیان شده است؛ مانند این که مشاهدۀ حسّى تنها در مورد اجسامى صورت مى گیرد که داراى رنگ و مکان و محل هستند. بنابر این، در مورد ذات خداوند که ما فوق زمان و مکان است معنا ندارد؛ ذات پاک او نه در دنیا با این چشم ظاهری دیده مى شود و نه در آخرت.
3. همچنین برخی از آیات قرآن کریم در مورد خداوند، جزو آیات محکم است و هر گونه نقص و حاجت و امکان را از ذات الاهی نفی می کند؛ مانند آیۀ شریفۀ «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»؛ هیچ چیز همانند او نیست. این آیات در حقیقت پایۀ اصلى شناخت تمام صفات خدا است.
این آیه اگر چه از آیات پیچیده قرآن به نظر مى رسد، ولی دقت روى تعبیرات آن ابهام را بر طرف مى سازد.
در این جا روى سخن به پیامبر اکرم(ص) است که به دنبال بحث آیه قبل: «و اگر بعد از این همه نشانه هاى روشن، که براى شما آمده است، لغزش کردید (و گمراه شدید)، بدانید (از چنگال عدالت خدا، فرار نتوانید کرد) که خداوند، توانا و حکیم است»،[1] خداوند در این آیه مى فرماید: «آیا (پیروان فرمان شیطان، پس از این همه نشانه ها و برنامه هاى روشن) انتظار دارند که خداوند و فرشتگان، در سایه هایى از ابرها به سوى آنان بیایند (و دلایل تازه اى در اختیارشان بگذارند؟! با این که چنین چیزى محال است!) و همه چیز انجام شده، و همه کارها به سوى خدا بازمى گردد».[2]
برای روشن شدن منظور آیۀ مزبور، به تفسیر و توضیح آن در بخش های زیر پرداخته می شود.
الف. تفسیر «هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ»
درباره این بخش از آیۀ شریفه سه تفسیر وجود دارد:
1. خداوند به قدر کافى اتمام حجت کرده، و نباید افراد لجوج در انتظار این باشند که خدا و فرشتگان نزد آنها آیند و حقایق را بازگو کنند که این امر محال است، و اگر هم ممکن بود نیازى به آن نبود.
2. آیا آنها با این لجاجت در عدم ایمان در انتظار این هستند که فرمان عذاب الاهى و فرشتگان عذاب فرا رسند و آنها را ریشه کن سازند.
3. آیا آنها با این کار خود در انتظارند که قیامت بر پا شود و فرمان عذاب همراه فرشتگان الاهى فرا رسد و به حساب همگى رسیدگى گردد، و به کیفر خود گرفتار شوند.[3]
بنا بر تفسیر دوم و سوم، اشاره به این است که عذاب الاهى به طور ناگهانى همچون ابرها بر سر آنها سایه افکن مى شود، به ویژه از آن جا که انسان با مشاهدۀ ابر انتظار ریزش باران رحمت را دارد، هنگامى که عذابى به صورت صاعقه و مانند آن از آن فرود آید دردناک تر است؛[4] همان طور که عذاب بعضى از اقوام پیشین نیز به صورت صاعقه هایى بود که از ابرها فرود آمد.[5]
اما بنابر تفسیر اول ممکن است اشاره به عقیده خرافى کفار باشد که گمان مى کردند خداوند گاهى از آسمان نازل مى شود، در حالى که ابرها بر او سایه افکن مى باشند.[6]
ب. تفسیر «قُضِیَ الْأَمْرُ» (پایان یافتن کار)
در بارۀ این که منظور از «قُضِیَ الْأَمْرُ»؛ یعنی پایان یافتن کار چیست، از سوی مفسّران دیدگاه هایی بیان شده است؛[7] مانند این که اشاره به پایان گرفتن کار تبلیغ و بیان همۀ حقایق باشد که در آیه قبل تحت عنوان بیّنات به آن اشاره شده بود و با وجود این، دیگر انتظار آنها، بى معنا است و به فرض محال که ممکن باشد خداوند و فرشتگان نزد آنها حضور یابند، نیازى به آن احساس نمى شود؛ زیرا همه چیز براى هدایت آنها به قدر کافى در اختیارشان قرار داده شده و مطابق این تفسیر، هیچ گونه تقدیرى در آیه وجود ندارد، و عین الفاظ آیه گویا است. بنابر این، استفهام موجود در آیه، انکارى مى باشد. و این تفسیر، مناسب تر به نظر مى رسد، و نیاز به تقدیر هم ندارد.[8]
ج. تفسیر «إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»
و در پایان آیه، مى فرماید: «و همه کارها به سوى خدا باز مى گردد». امور مربوط به ارسال پیامبران و نزول کتاب هاى آسمانى و تبیین حقایق بازگشت به او مى کند همان گونه که امر حساب و مجازات و کیفر و پاداش به او باز مى گردد.[9]
د. رؤیت و جسمانی بودن خداوند غیر ممکن است!
جسمانی نبودن خداوند، یکی از مهم ترین بحث ها در باب صفات سلبیه حضرت حق تعالی است.[10] دلایلی عقلی و نقلی در نفی جسمانیت خداوند بیان شده است؛ مانند این که هر جسمی دارای ابعاد سه گانه طول، عرض و ارتفاع است و بنابر نظریات جدید، بُعد زمان هم به این سه بُعد اضافه می شود که لازمه این امر ترکیب در جسم است، و هر موجود مرکّب محتاج به اجزای خود است، و هر موجود محتاجی ممکن است، پس واجب نیست. در حالی که خداوند، موجود واجب است.[11]
بی گمان مشاهدۀ حسّى تنها در مورد اجسامى صورت مى گیرد که داراى رنگ و مکان و محل هستند. بنابر این، در مورد ذات خداوند که ما فوق زمان و مکان است معنا ندارد. ذات پاک او نه در دنیا با این چشم ظاهری دیده مى شود و نه در آخرت.[12]
همچنین برخی از آیات قرآن کریم در مورد خداوند، جزو آیات محکم است و هر گونه نقص و حاجت و امکان را از ذات الاهی نفی می کند؛ مانند آیۀ شریفۀ «او آفرینندۀ آسمان ها و زمین است و از جنس شما همسرانى براى شما قرار داد و جفت هایى از چهارپایان آفرید و شما را به این وسیله [بوسیله همسران] زیاد مى کند هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست».[13] جملۀ «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»؛ هیچ چیز همانند او نیست، در حقیقت پایۀ اصلى شناخت تمام صفات خدا است که بدون توجه به آن به هیچ یک از اوصاف پروردگار نمى توان پى برد؛ زیرا خطرناک ترین پرتگاهى که بر سر راه پویندگان طریق «معرفة اللّه» قرار دارد همان پرتگاه «تشبیه» است که خدا را در وصفى از اوصاف شبیه مخلوقاتش بدانند، این امر سبب مى شود که به درّه شرک سقوط کنند. خداوند متعال، وجودى است بى پایان و نامحدود از هر نظر و هرچه غیر او است، محدود و متناهى است از هر نظر، از نظر عمر، قدرت، علم، حیات، اراده، فعل، و خلاصه همه چیز، و این همان خط «تنزیه» و پاک شمردن خداوند از نقائص ممکنات است.[14]
بنابراین، هر چه از ظاهر آیات قرآن کریم بر خلاف آیات محکم[15] دیده شود، مانند این که صفات و افعالى را به خدا نسبت دهد، که متضمن حدوث ذات اقدس الاهی است، باید به وسیله آیات محکم قرآن، معنا شوند، و با دلایل عقلی و نقلی و تدبّر، معنا و تفسیری از آنها ارائه داد که با صفات و اسماى حسناى خداى تبارک و تعالى منافات نداشته باشد.
با این حال، جمعى از دانشمندان اهل سنت به استناد بعضى از احادیث ضعیف و پاره اى از آیات متشابه اصرار بر این دارند که خداوند در قیامت با همین چشم دیده مى شود و در قالب جسمى در مى آید و داراى رنگ و مکان است و بعضاً آیۀ مورد بحث را ناظر به این معنا دانسته اند و شاید توجه به این حقیقت ندارند که چه مفاسد و مشکلاتى از این رهگذر به وجود مى آید.
البته مشاهده خداوند با چشم دل هم در این جهان ممکن است و هم در جهان دیگر و مسلماً در قیامت که ذات پاک او ظهور و بروز قوی ترى دارد این مشاهده قوی تر خواهد بود.[16]
بنابراین، جسمانی نبودن خداوند یک ضرورت عقلی و نقلی است.
[1]. بقره، 209.
[2]. بقره، 210.
[3]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 86 و 87، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[4]. همان، ص 87.
[5]. شعراء، 189: «سرانجام او را تکذیب کردند، و عذاب روز سایبان (سایبانى از ابر صاعقه خیز) آنها را فراگرفت یقیناً آن عذاب روز بزرگى بود».
[6]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 87.
[7]. ر.ک: طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، با مقدمه بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 539، انتشارات ناصر خسرو،تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ بغدادى، علاء الدین على بن محمد، لباب التاویل فى معانى التنزیل، تصحیح: شاهین، محمد على، ج 1، ص 140، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق؛ عاملى ابراهیم، تفسیر عاملى، تحقیق: غفاری، على اکبر، ج 1، ص 368، انتشارات صدوق، تهران، 1360ش؛ جعفرى، یعقوب، کوثر، ج 1، ص 500، بی نا، بی جا، بی تا.
[8]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 86.
[9]. همان.
[10]. ر.ک: نمایه های «خدا و صفات ثبوتی و سلبی»، سؤال 2330.
[11]. ر.ک: سبحانى، جعفر، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ج 2، ص 112 – 117، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، 1412ق.
[12]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 88؛ ر.ک: نمایه های «رؤیت (دیدن) خدا»، 295؛ «موسى (ع) و درخواست رؤیت خدا»، سؤال 145؛ «امکان معرفت و رؤیت خدا در تجلیات»، سؤال 12281.
[13]. شوری، 11: «فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً یَذْرَؤُکُمْ فیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر».
[14]. تفسیر نمونه، ج 20، ص 366 و 367؛ و ر.ک: الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ج 2، ص 115.
[15]. ر.ک: نمایۀ «اشتباه در درک قرآن»، سؤال 11345.
[16]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 88.