جستجوی پیشرفته
بازدید
5415
آخرین بروزرسانی: 1399/02/24
خلاصه پرسش
حضرت زینب(س) در شهر کوفه چه گفت‌وگوهایی با عبیدالله بن زیاد داشت؟
پرسش
خطبه‌ی حضرت زینب(س) در مجلس عبیدالله بن زیاد را بیان نمایید.
پاسخ اجمالی

بعد از شهادت امام حسین(ع)، اهل‌بیت ایشان را به همراه سر مطهر آن‌حضرت(ع)[1] به سمت کوفه و مجلس عبیدالله بن زیاد[2] بردند. با این‌که حضرت زینب(س) مانند پدر خویش در سخنوری نمونه بود، اما در مجلس عبیدالله بن زیاد[3] خطبه‌‌ای ایراد ننمود و فقط تا حدودی به جسارت‌های عبیدالله پاسخ داد:

هنگامی که اسیران را به مجلس پسر زیاد وارد کردند، زینب(س) در حالی‌که کهنه‌‏ترین لباس‌‏ها بر تن او بود، به صورت ناشناس در یک طرف مجلس قرار گرفت و کنیزان اطرافش را احاطه کردند.

عبیدالله پرسید: این زنی که از برابر ما گذشت و در گوشه‌ای نشست و کنیزان گرد او جمع شدند، کیست؟ زینب(س) پاسخ او را نداد. پسر زیاد بار دیگر همان پرسش را تکرار کرد. یکى از کنیزان، حضرتشان را معرفى کرد و گفت: ایشان یادگار حضرت زهرا(س) دختر رسول خدا(ص) است. عبیدالله با شنیدن این سخن، رو به زینب(س) کرد و گفت: ستایش خدا را که شما را رسوا کرد و از دم تیغ گذراند و دروغ شما را آشکار نمود!

زینب(س) در این‌جا طاقت نیاورد و در پاسخ فرمود: «...‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَکرَمَنَا بِنَبِیهِ مُحَمَّدٍ ص وَ طَهَّرَنَا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهِیراً وَ إِنَّمَا یفْتَضِحُ الْفَاسِقُ وَ یکذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَیرُنَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ»؛

ستایش خدا را که ما را به برکت پیامبرش محمد(ص) گرامى داشت و از پلیدى پاک و پاکیزه نمود. همانا انسان فاسق رسوا می‌شود و انسان فاجر دروغ می‌‌گوید و چنین ویژگی‌هایی برازنده ما نیست و ستایش خدا را سزد.

پسر زیاد در ادامه پرسید: ارزیابی تو از رفتار خداوند با خاندانت چیست؟! زینب(س) فرمود: «کتَبَ اللَّهُ عَلَیهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ سَیجْمَعُ اللَّهُ بَینَک وَ بَینَهُمْ فَتُحَاجُّونَ إِلَیهِ وَ تَخْتَصِمُونَ عِنْدَهُ»؛[4]

خداى متعال کشته‌شدن را سرنوشتشان قرار داد و آنان روانه آرامگاه‌های خود شدند و به زودى خداوند تو را با آنان روبرو خواهد کرد و شما و آن شهیدان پرونده خود را نزد خدا برده و دلایل خود بر علیه یکدیگر را مطرح خواهید ساخت.

شنیدن این سخنان بر خلاف انتظار پسر زیاد بود و او گمان نمی‌کرد که در چنان محفلى با این‌گونه سخنان روبرو شود، از این‌رو غضبناک و آتش خشمش شعله‌‏ور شد. عمرو بن حریث به شفاعت برخاست و اظهار داشت: اى پسر زیاد! زنی این سخنان را بر زبان آورده و زن را نباید در برابر گفته‌‏هایش نکوهش کرده و در صدد تنبیه او برآمد!

با این وجود پسر زیاد با زبان زهرآگینش گفت: خداوند با کشتن حسین طغیان‌گر و خاندان نافرمانت دلم را خنک کرد!

زینب(س) با شنیدن این گفته فریادی کشید و گریه به او مجال نداد. سپس فرمود: «... لَعَمْرِی لَقَدْ قَتَلْتَ کهْلِی وَ أَبَدْتَ‏ أَهْلِی وَ قَطَعْتَ فَرْعِی وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلِی فَإِنْ یشْفِک هَذَا فَقَدِ اشْتَفَیتَ»؛ به جان خودم سوگند! بزرگ مرا شهید کردى و خاندانم را منقرض کردی و شاخه‌ی مرا جدا کرده و ریشه‌ام را از بن برانداختى و اگر چنین رفتاری دلت را خنک می‌کند، پس (حق با تو است و) دلت خنک شده است!

پسر زیاد (که برای بار دیگر با سخنان درشت و قهرمانانه و در عین حال اندوه‌‏آوری روبرو شد، لحن سخنش را عوض کرد و) گفت: این زن سخن‌‌پردازی است که بسیار بر سجع و قافیه مسلط بوده و پدر او هم شاعر قافیه‌پرداز بسیار مسلّطی بود!

زینب(س) در پاسخ فرمود: «مَا لِلْمَرْأَةِ وَ السَّجَاعَةَ إِنَّ لِی عَنِ السَّجَاعَةِ لَشُغُلًا وَ لَکنَّ صَدْرِی نَفَثَ بِمَا قُلْتُ»؛ زن را با قافیه‌پردازی چکار؟! من مأموریت دیگرى داشته و فرصت قافیه‌پردازی را ندارم و آنچه گفتم سوز دلی بود که از سینه‌ام برآمد![5]

سپس گفت‌وگوی دیگری میان ابن زیاد و امام سجاد(ع) رد و بدل شد که به دنبال آن ابن زیاد فرمان داد تا گردن حضرتشان را بزنند. آن‌جا بود که زینب خود را به برادرزاده‌اش چسباند و او را در آغوش کشید و خطاب به ابن زیاد گفت: به اندازه کافی خون ما را ریختی! و سوگند به خدا هرگز از او جدا نخواهم شد و اگر می‌خواهی او را بکشی، مرا هم به همراه او بکش! ابن زیاد با دیدن این صحنه از کشتن امام خودداری کرد و گفت: گمان می‌کنم او با بیماری خود خواهد مرد.[6]

 


[1]. «مکان دفن سر مطهر امام حسین(ع)»، 30370؛ «سر امام حسین(ع) و تلاوت قرآن»، 48332؛ «چکیدن خون سر امام حسین (ع) بر ران ابن زیاد»، 17585.

[2]. «عبیدالله بن زیاد و ابن مرجانه»، 2409.

[3]. «عبیدالله بن زیاد و ابن مرجانه»، 2409.

[4]. در این قسمت، برخی از نقل‌‌ها جمله‌ی معروف «فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ‏ إِلَّا جَمِیلًا» را برای حضرت زینب(س) نیز ذکر کرده‌‌اند. ابن طاووس، على بن موسى، اللهوف على قتلى الطفوف، مترجم، فهرى، زنجانى، سید احمد، ص 160، تهران، جهان‏، چاپ اول، 1348ش؛ ر. ک: «معنای جمله «ما رأیت الا جمیلا»، 82927.

[5]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 115 – 116، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.

[6]. همان، ص 116 – 117.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها