جستجوی پیشرفته
بازدید
14079
آخرین بروزرسانی: 1391/07/05
خلاصه پرسش
آیا از دیدگاه ادبیات عرب می‌توان گفت که در قرآن کریم، کلمات زائده وجود دارد؟
پرسش
آیا در قرآن از جهت ادبیات عرب می‌توان گفت کلمه زائده وجود دارد؟ مانند این‌که گفته شده «فلا اقسم» دارای «لا» زایده است.
پاسخ اجمالی

از آن‌جا که معنای اصطلاحات ادبی هر زبان را باید در بین اهل همان زبان جست‌وجو کرد؛ از این رو با تحقیق در آنچه دانشمندان نحو در زبان عربی گفته‌اند، می‌توان دریافت که مناسبت و تلازمی بین زائده بودن حروف و لغو بودن آنها وجود ندارد. آنچه که موجب از بین رفتن فصاحت قرآن و دور از شأن کلام خداوند بوده لغویت است، در حالی‌که برای حروفی که مشهور به زائده‌اند، فوائد معنایی مختلفی در نظر گرفته شده است.

پاسخ تفصیلی

این‌که آیا در قرآن بتوان حروفی را زائده دانست یا خیر؟ موضوعی است که از دیرباز در بین مفسران فراوان مطرح شده است، اگرچه برخی از متأخرین بیش از دیگران بر عدم وقوع زوائد در قرآن پافشاری کرده‌اند،[1] اما این اختلاف در میان مفسران قرن‌های پیشین نیز مطرح بوده است که از آن جمله می‌توان به مناقشه‌ی ابن اثیر و غزالی اشاره کرد[2] و نیز می‌توان طعنه‌ی ابو اسحاق ثعلبی بر ابوعبیده معمر بن مثنی[3] و اعتراض فخر رازی بر وجود زائده در قرآن[4] را از نمونه‌های بارز آن برشمرد.

منشأ این اختلاف از آن‌جا است که گروهی، کلام نحویون مبنی بر زیادت حروف را حمل بر بیهوده بودن آنها کرده‌اند که صد البته این تعبیر از شأن قرآن که معجزه‌ی فصاحت و بلاغت است به دور می‌باشد. همین امر موجب شده است تا در اسلوب‌هایی مانند آیات «فبما رحمة من الله لنت لهم»،[5] «یرید الله لیبین لکم»،[6] «قال ما منعک ألا تسجد إذ أمرتک»،[7] «لا أقسم بیوم القیامة»[8] و دیگر مواردی که صحبت از زیاده بودن برخی حروف شده، دست به تأویل زده و حتی در برخی موارد از معنای حقیقی آیه دور شده و نقش‌های نامتعارف و دور از ذهنی را برگزینند.

اما با بررسی استعمال «زائده» در تمامی بخش‌های ادبیات عرب به خوبی می‌توان دریافت که ملازمت و مناسبتی بین زایده بودن و بیهوده بودن وجود ندارد. چنانچه عبارت زایده نه تنها در مقام تأکید بلکه در بسیاری موارد دیگر هم به کار رفته و معانی جدیدی را ایجاد کرده است، که نشان می‌دهد مقصود اندیشمندان نحوی از زائده، بیهوده بودن نیست که در این راستا می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد:

۱. در علم «صرف» حرف‌های موجود در ریشه یک لغت را حروف اصلی و باقی حروف را زائده می‌گویند، اما همین حروفی که در ظاهر، زائده به شمار می‌آیند، موجب می‌شوند تا برای معانی متفاوتی که همه به یک ریشه برمی‌گردند، به دست آید.[9]

  این جمله مشهور نیز توصیفی از همین معنا است: «اختلاف المبانی تدل علی اختلاف المعانی»[10] جابجا شدن حروف اصلی (و افزوده شدن برخی حروف زائد) منجر به تفاوت در معنا می‌شود.

۲. در علم «بلاغت» در سرفصل «اطناب»(طولانی سخن گفتن) به ویژه در اطناب به زیادة و اطناب به تکریر که از حروف و جملات اضافی جهت بیان، توضیح، مدح و ذم  و ... استفاده می‌شود، تعبیر به کلام زائده و فضله نموده‌اند،[11] با آن‌که در واقع این زیاده‌گویی، بیهوده‌گویی نیست.

۳. در عباراتی مانند «جئت بلا زادٍ» و «ما جائنی زید و لا عمرو» و «جائنی زید لا بل عمرو»، با این‌که «لا» دارای معنای نفی است و تأثیر بسزایی در معنای کلام دارد، نحویون به آن زائده گفته‌اند.[12] حتی در مواردی به بعضی افعال مانند «کان» زائده گفته‌اند و در عین حال فایدۀ قرار گرفتن آن در وسط جمله را دلالت بر گذشته‌ای که پایان یافته است برشمرده‌اند.

۴. گاهی اوقات به حرفی که در غیر جایگاه خود قرار گرفته است، هرچند فایده معنایی داشته باشد، زائده هم گفته‌اند؛ مثلاً در شعر «إن لم یجد یوماً علی من یتکل» و «فهلا التی عن بین جنبیک تدفع» و یا در بحث مای زائده معوض.[13]

۵. در بسیاری از موارد، فایدۀ آمدن زوائد، ایجاد یک معنای جدید نیست، بلکه موجب می‌شود در نقش پذیری باقی کلمات توسعه ایجاد شود تا به عنوان مثال، برخی کلمات بتوانند علاوه بر جملات اسمیه، بر جملات فعلیه هم داخل شوند.[14]

۶. برخی مواقع اضافه شدن یک حرف زائده موجب شده است تا معنای حصر به وجود بیاید و معنای جدیدی را برای کلمات پیرامونی به دنبال داشته باشد، مانند آنچه در مورد «أنما» و «إنما» گفته‌اند.[15]

۷. نحویون با وجود آن‌که در برخی عبارات از حرف «مِن» تأکید و یا استغراق را استنباط کرده‌اند، اما با این وجود برای آن تعبیر زائده نیز آورده اند.[16] و حتی در جایی که حرف زائده فقط به جهت تقویت کلام آمده است، باز هم دلالتی بر بیهوده بودن ندارد. مثلاً نحویون فایدۀ حروفی مانند «باء زائده» را در جملات منفی، تأکید بر نفی ذکر کرده، در عین حال آن را زائده شمرده‌اند.[17]

با توجه به قرائن و شواهد فوق، اگر در جایی از آیات قرآن کریم، حرفی به عنوان زائده در نظر گرفته و معنای آن فقط تأکید اعلام شده، این تنها به جهت مقتضای حال مخاطب و تناسب با بقیه آیات بوده است.[18] چنانچه اختلاف قرائات نیز در جایی که حرف زائده حذف شده است، به ظاهر نشان می‌دهد که معنای آن حرف زائده در نهایت چیزی بیشتر از تأکید کلام نبود.[19] تأکید و تقویت کلام با توجه به وضعیت مخاطب به قدری مهم است که در بسیاری موارد نه تنها از حروف زائد، بلکه از تکرار اسم یا جمله و یا حروف غیر زائد نیز بهره می‌گیرند.[20]

گفتنی است که برخی از محققان نه تنها معنای تأکید، بلکه استفاده از حروف و دیگر ادوات زائده را برای زیبایی کلام و ایجاد سجع و قافیه در کلام فصیح و حتی قرآن جایز دانسته‌اند. چنانچه رضی و محمود صافی به این امر تصریح کرده‌اند.[21]

 


[1]. بلاغی نجفی، محمد جواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج ‏1، ص37، بنیاد بعثت، قم، 1420ق؛ طیب، سید عبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏5، ص 281، انتشارات اسلام، تهران، 1378ش.

[2]. درویش، محی الدین، إعراب القرآن و بیانه، ج ‏2، ص 89، دار الارشاد، سوریه، 1415ق.

[3]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏3، ص 476، دار صادر، بیروت، 1414ق.

[4]. فخر الدین رازی، ابو عبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‏2، ص 363، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1420ق.

[5]. آل عمران، 159.

[6]. النساء، 26.

[7]. الاعراف، 12.

[8]. القیامة،1؛ در مورد انواع سوگند در قرآن و حرف لا در قسم‌های قرآنی ر.ک: مقاله «سوگند در قرآن»، معرفت، محمد هادی، مجله پیام جاویدان، شماره 1، زمستان 1382.

[9]. امیل بدیع، یعقوب، موسوعة النحو و الصرف و الاعراب، ص 393، انتشارات استقلال، قم، 1385ش.

[10]. عبارتی که در بیشتر کتب صرفی و نحوی از آن یاد شده است «زیادة المبانی تدل علی زیادة المعانی» می‌باشد ولی عبارت صحیح با توجه به مثال‌های نقض این قاعده، همان است که در متن ذکر شد.

[11]. فوّال عکّاری، إنعام، المعجم المفصل فی البلاغة، ص 159 -173، دار الکتب العلمیة، بیروت، 2006م.

[12]. ابن هشام، عبدالله بن یوسف، جمعی از اساتید حوزه علمیه قم، مغنی الأدیب، ج 1، ص 88 ، 197، واریان، قم، 1383ش؛ استر آبادی، رضی الدین، شرح الرضی علی الکافیة، ج 4، ص 418، موسسة الصادق، تهران.

[13]. مغنی الادیب، ج 1، ص 125، 129، 239.

[14]. در مورد انواع توسیع در ادوات ر.ک: سامرائی، فاضل صالح، معانی النحو، ج 1، ص 298، موسسة التاریخ العربی، بیروت، 1428ق.

[15]. امیل بدیع، یعقوب، موسوعة النحو و الصرف و الاعراب، ص 169؛ معانی النحو، ج1، ص299.

[16]. شرح الرضی علی الکافیة، ج 4، ص 269؛ الأزهی، خالد بن عبدالله، شرح التصریح علی التوضیح، ج 2، ص 8، دار إحیاء الکتب العربیة، بیروت.

[17]. الصبان، محمد بن علی، حاشیة الصبان علی شرح الأشمونی، ج 1، ص250، انتشارات زاهدی، قم، 1377ش؛ شرح التصریح علی التوضیح، ج1، ص201.

[18]. در مورد معنای زائده، ر.ک: شرح الرضی علی الکافیة، ج 4، ص432، حروف الزیادة؛ علیدوست، ابوالقاسم، سلسبیل فی اصول التجزئة و الاعراب ص364، دارالاسوة، قم، 1383ش.

[19]. چنانچه ابن هشام قرائت ابن مسعود را در آیه 26 سوره بقره (مثلا ما بعوضة)، مؤید زائده بودن آن دانسته است. مغنی الأدیب، ج 1، ص 241.

[20]. در این مورد ر.ک: مقاله «گونه‌های تأکید در قرآن»، ربانی، محمد حسن، فصلنامه پژوهش های قرآنی، شماره 35-36، پاییز و زمستان 1382.

[21]. شرح الرضی علی الکافیة، ج 4، ص433؛ صافی، محمود بن عبدالرحیم، الجدول فی إعراب القرآن، ج ‏4، ص 355 ذیل آیه 159 آل عمران، دار الرشید، دمشق-بیروت، 1418ق.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها